کلمهی روح و روان که ابتدا توسط یونانیهای باستان ابداع شد الان غالباً برای توصیف روح انسان یا خویشتن او استفاده میشود. بسیاری از دانشمندان دربارهی رابطهی بین خوابها و خود انسان بحثهای زیادی کردهاند. الان اذعان شده است خواب ندیدن به لحاظ روحی و روانی مضر است. با این حال، هیچکس نمیداند چرا ما خوابهای خود را بهراحتی فراموش میکنیم. در طول قرون و اعصار، این سوال که چرا ما اصلاً نیاز به رویا دیدن داریم و رویاها دلالت بر چه معنایی دارند، بحثهای بیانتهایی را به وجود آورده است.
توضیح فیزیولوژیکیِ اعصاب برای خوابها بر این باور است که سیگنالهای حسی در مغز در طول خواب REM فرد رویابین را به این باور که او در حال داشتن تجربههای حقیقی است، فریب میدهد اما به ما نمیگوید چرا خوابها رخ میدهند. این دیدگاه همچنین توضیح نمیدهد چرا خوابها بسیار زنده و به لحاظ روحی و روانی غنی هستند. با این حال، پیشنهاد شده است که خوابها تا حدی با یادگیری و یادآوری مرتبط هستند. این میتواند توضیح دهد چرا بسیاری از خوابها به حوادث و دلمشغولیهای اخیر مرتبط هستند. آنها میتوانند همچنین روشی برای تسکین تجربه باشند و به ما اجازه میدهند تا از حوادث بدون اجبار برای زندگی حقیقی با آنها، بارها و بارها چیزهایی یاد بگیریم.
نظریههای روانشناختی دربارهی رویاها
زیگموند فروید بر این باور بود که رویاها از نمادهایی استفاده میکنند که مشوشکننده نیستند- آنها به احساسات ناخودآگاه اجازه میدهند در لباس مُبدّل ظاهر شوند.
آلفرد آدلر معتقد بود خوابها ارادهی انسان را نسبت به قدرت بازتاب میدهند.
کارل یونگ بر این نظر بود که رویاها از ناخودآگاه شخصی و جمعی انسان میآیند.
فریتز پولز بر این باور بود که هر آنچه در خوابهای ما ظاهر میشود، انعکاسی از خود ماست.
نظریههای روانشناختی دربارهی رویاها
زیگموند فروید (1939-1856) : اگرچه ایدهی ذهن ناخودآگاه (تجارب و احساسات فراموششده در اذهان ما زنده هستند علیرغم اینکه ما از آنها در زندگی بیداری خود آگاه نیستیم) از اواخر قرن هجدهم در اروپا مورد بحث قرار گرفته بود، این روانپزشک وینی فروید بود که نخستین بار نظریهای را دربارهی نقش ذهن ناخودآگاه در زندگی انسان ارائه کرد.
مطابق با نظریهی فروید، خوابها در چندین سطح جریان دارند. سطح ظاهری یا «آشکار» حوادثی را نشان میدهد که به یاد آورده میشوند. در سطح ناخودآگاه، اشیاء و اعمال در خواب نماد احساسات و ایدههایی هستند که فراموش (یا در دیدگاه فروید «سرکوب» شدهاند) غالباً چون از نظر روحی و روانی تهدیدکننده هستند. خوابها فرد رویابین را از اثرات مخرب تجربهی دوبارهی این احساسات و ایدهها محافظت میکنند. فروید بخش خودآگاه ذهن را خود و بخش ناخودآگاه را نهاد مینامید. خوابها ایدههای سرکوبشده را در نهاد بیان میکنند در حالیکه خود، کنترلکنندهی خواب است. فروید در این زمینه مینویسد: «تمامی رویاهایی که در خواب میبینیم در یک مفهوم رویاهای راحتی هستند: آنها به جای بیدار کردن، به طولانی شدن خواب کمک میکنند. رویاها محافظان خواب و نه مزاحمان آن هستند.
آلفرد آدلر (1937-1870) : یک اتریشی دیگر و در اصل شاگرد فروید بود. آدلر پیشنهاد داد که اشتیاق به قدرت (او آن را «روانشناسی فردی» مینامید) چیزی است که هر فرد را به سمت خود میکشاند. بچهها با احساس حقارت شروع میکنند. بزرگسالان تلاش میکنند به سمت اهداف موفقیت و برتری پیش بروند و خوابها این آرزوهای انسان را بازتاب میدهند.
سی. جی. یونگ (1961-1875) : کارل یونگ با فروید در این زمینه موافق بود که محتوی یک خواب از زبان نمادین استفاده میکند اما او همچنین بر این باور بود که این زبان نمادین، خاطرات و غریزههای ناخودآگاه (یا معیار) به اصطلاح جمعی مشترک در همهی افراد را صرفنظر از فرهنگشان بیان میکند. اینها ایدههای اصلی هستند که خود نمادها میباشند. آنها شامل قهرمان، هیولا، مادر، ماندالا (که نشاندهندهی جستجوی رویابین برای رسیدن به تکامل و یکدلی با خود است)، قربانی و ماسک هستند. در یک ارجاع، یونگ نوشت: «درست است که خوابهایی وجود دارد که آرزوها و ترسهای سرکوب شده را نشان میدهند اما آنچه رویا نمیتواند گهگاهی آن را نشان دهد، چیست؟ رویاها میتوانند حقایق غیرقابلاجتناب، عقاید فلسفی، توهمات، تخیلات لجامگسیخته …….. پیشبینیها، تجارب غیرمنطقی حتی بصیرت تلپاتی و خدا میداند چه چیزهایی دیگری را بیان کنند. آنها همچنین راهی را به سمت خودشکوفایی نشان میدهند. درمان یونگی به شکل گستردهای با خوابها و رویاها سر و کار دارد.
فریتز پرلز (1970-1893) : نظریهی خواب روانشناس موثر دیگر به یک اندازه شگفتانگیز است. پرلز، موسس گشتالتدرمانی (شیوهی سازگار کردن بخشهای بیگانهشدهی شخصیت با یکدیگر) بر این باور بود که شخصیتها و اشیاء در خوابهای ما انعکاسهایی از خود ما – بخشهایی از شخصیتمان که ما آنها را نمیپذیریم یا به وجود آنها اعتراف نمیکنیم- یا انعکاسهایی از دیدگاههای ما نسبت به دیگران هستند. از آن جایی که ما خالقان خوابهای خود هستیم، هر آنچه که در آنها وجود دارد باید جنبههایی از خود درونیمان، آفرینشهای شخصی و نه یک زبان نمادین جهانی باشند.