خدايا مدد کن!
در يازدهم فوريه سال 1841، آبراهام لينکلن زادگاهش را به قصد واشنگتن ترک کرد تا يک ماه بعد کارش را به عنوان رئيس جمهور آغاز کند.
او كه دوست داشت براي آخرين بار زادگاهش، اسپرينگ فيلد را ببيند، روي سكوي عقب قطار ايستاد و آخرين سخنان خود را خطاب به مردم آن شهر چنين گفت:
«امرزو شما را ترك ميكنم تا وظيفه خطير خود را به عنوان رئيس جمهور عهدهدار شوم. وظيفهاي كه قبلاً برعهده جورج واشنگتن بود. اميدوارم، خدايي كه او را هدايت كرد، به ياري من نيز بشتابد. بدون كمك خداوند، يقيناً از عهده چنين وظيفه خطيري برنخواهم آمد!»
سوامي ويوكاناندا جمله معروفي دارد: «با خدا ميتوان بر امواج پرتلاطم اقيانوسها سفر كرد و بدون خدا نميتوان از يك در رد شد».
منبع " کتاب غذای روح ۲ با ترجمه دکتر آرام "
انتشارات تجسم خلاق
www.aram24.ir