درس زندگي 1+100: وقتي زنده هستيد خوشحال باشيد چون مرگ خبر نمي‌کند!

درس زندگي 1+100
وقتي زنده هستيد خوشحال باشيد چون مرگ خبر نمي‌کند!


به اين سوال به آرامي و با دقت فکر کنيد: سال‌ها بعد، وقتي زندگي خود را مرور مي‌کنيد، حسرت انجام ندادن چه کارهايي را مي‌خوريد؟ مشخصاً، اين حسرت کار کردن طولاني و سخت در شغل‌تان نخواهد بود. اين حسرت اين نخواهد بود که چرا شما تلويزيون بيشتري تماشا نکرده‌ايد.
بدون شک، شما نمي‌خواهيد اين جهان را با آهنگ‌هاي نخوانده‌اي ترک کنيد که دوست داريد آن‌ها را بخوانيد. بنابراين، آيا شما نبايد همين امروز آن آهنگ‌ها را بخوانيد؟ بيشتر افراد با حسرت کارهايي که انجام نداده‌اند، در سينه‌ي خاک مي‌آرامند. ساده‌ترين راه براي تبديل شدن به يکي از اين افراد پيوستن به ارکستر جامعه به جاي خواندن آوازهاي خود است.
برخي کارها مهم هستند و برخي هم نه. ضروري است که شما تفاوت آن‌ها را بدانيد. اگر زندگي شما به يک مورد مطالعاتي خوب در استرس و اضطراب دائمي تبديل شده است، پس اين عبارت در مورد آن صدق مي‌کند: «من زمان و اوقات خوبي اينجا نداشته‌ام اما مدت زمان طولاني است که اينجا هستم!» اگر قصد لذت بردن از زندگي را نداريد، پس هدف از زندگي کردن براي مدت زماني طولاني چيست؟
هنري ديويد تورو به ما هشدار مي‌دهد: «اُه، خدايا، انسان به نقطه‌ي مرگ مي‌رسد و تشخيص مي‌دهد که هيچگاه اصلاً زندگي نکرده است.» به جاي هدر دادن زمان خود به حسرت درباره‌ي آنچه که در زندگي خود انجام نداده‌ايد، از زمان براي دنبال کردن برخي از اهداف خود همين الان استفاده کنيد. بيشتر افرادي که به سن شصت و پنج يا بيشتر مي‌رسند، با حسرت به زندگي گذشته نگاه مي‌کنند. آن‌ها مي‌خواستند اولويت‌هاي خود را مشخص کنند. آن‌ها مي‌خواستند درباره‌ي چيزهاي کوچک و بي‌اهميت خيلي نگران نمي‌بودند و زمان بيشتري را به انجام کارهايي سپري مي‌کردند که مي‌خواستند انجام دهند.
در مطالعه‌اي جديد، از تعدادي از افراد که همه بالاي شصت سال سن داشتند پرسيده شد که اگر زندگي‌شان به پايان برسد، چه توصيه‌اي به خود خواهند کرد. توجه کردن به شش پيشنهاد زير از جواب‌هاي اين افراد به سوالات پرسش‌کنندگان مي‌تواند حاوي نکات مهمي براي شما باشد: (1) زمان را براي پيدا کردن آنچه که حقيقتاً از زندگي‌تان مي‌خواهيد- شناسايي اهداف‌تان، اختصاص دهيد. (2) خطرهاي بيشتري را به دل و جان بخريد. (3) زندگي را آسان بگيريد و از خيلي جدي گرفتن آن پرهيز کنيد. (4) بهتر آنست تا از سندروم پيتر – پَن رنج ببريد- روزهاي جواني‌تان را دوباره زنده کنيد. وقتي جوان بوديد، روياهاي‌تان چه بود؟ (5) صبورتر باشيد. (6) در لحظه‌ي حال بيشتر زندگي کنيد.
خبر خوب اين است که هيچ گاه براي تغيير جهت زندگي‌تان و تبديل شدن به آنچه که مي‌خواهيد باشيد، خيلي دير يا خيلي زود نيست. البته، افرادي که در سي سالگي در برابر تغيير مقاوم هستند، در نود و سه سالگي حتي مقاومت بيشتري از خود نشان مي‌دهند.
برخي افراد در سن چهل و پنج سالگي مي‌ميرند اما آن‌ها خوشبختي بسياري را در همان چهل و پنج سال زندگي‌‌شان تجربه مي‌کنند تا ديگراني که نود يا صد سال زندگي مي‌کنند. دليلش هم اين است که آن‌ها بر لحظه‌ي حال که زنده هستند، تسلط دارند. در اين زمينه، يک ضرب‌المثل اسکاتلندي مي‌گويد: «وقتي زنده هستيد خوشحال باشيد چون مرگ خبر نمي‌کند!»
براي افراد داراي استقلال فکري، آزادي به خوشبختي زياد آن‌ها کمک مي‌کند. اما آزادي توانايي آنچه ديگران انجام مي‌دهند، نيست. برعکس، آزادي توانايي انجام آن چيزي است که اکثريت جامعه از انجام آن مي‌ترسند. فقط وقتي شما قادر هستيد خلاق و متفاوت -حتي کاملاً غيرمعمول- باشيد، شما آزاد خواهيد بود.
شما نمي‌خواهيد در بستر مرگ اين تقاضا را از خداوند متعال کنيد: «پروردگارا، به من يک فرصت ديگر بده تا نهايت تلاش خود را انجام دهم.» من هر آنچه را که دارم، به آن بدهم.» يک نقل قول مهم مي‌گويد: «زندگي کنيد. نه فقط يک زندگي عادي. يک زندگي بزرگ داشته باشيد. يک زندگي متمرکز، همراه با رضايت و تعادل و نه يک زندگي آکنده از پوچي که فقط به تماشاي تلويزيون و ساير فعاليت‌هاي منفعلانه مي‌گذرد.»
زمان زيادي را به خانواده، دوستان و اوقات فراغت خود اختصاص دهيد. مهم‌تر از همه- فراموش نکنيد که زماني را براي خود اختصاص دهيد. آنچه براي شما مفهوم انسان است نبايد براي‌تان بيگانه باشد. لذت‌هاي کم زندگي خود را به بزرگ‌ترين اولويت‌هاي خود تبديل کنيد. افراد خردمند تشخيص مي‌دهند که لذت‌هاي ساده- طبيعت، سلامتي، موسيقي، دوستان و غيره- رضايت‌بخش‌ترين لذت‌ها در زندگي هستند.
لذت‌هاي دائمي کوچکي داشته باشيد که با آن‌ها شما روزانه درگير مي‌شويد. هرگز اين لذت‌ها را از دست ندهيد، جدا از اينکه سرتان چقدر شلوغ است. اين براي رفاه و آسايش شما حکم معجزه را دارد. در واقع، همين لذت‌ها و خوشي‌هاي کوچک براي خوشبختي شما بيشتر از بدست آوردن بزرگ‌ترين و بهترين دارايي‌ها منفعت خواهد داشت.
بهترين کارهايي که مي‌توانيد براي داشتن يک زندگي کامل انجام دهيد، به کار ببنديد. جدا از اينکه بودجه‌ي شما چقدر محدود است. يوناني‌ها مي‌گويند: «وقتي فقير هستيد، داشتن اوقات خوش مهم است.» پس از اين فرصت براي نوشيدن شراب يا شامپاين باکيفيت با دوستان‌تان حداقل يکبار در هفته استفاده کنيد. اين به ويژه زماني مهم مي‌شود که شما چيزي براي خوشي کردن داريد- و حتي زماني مهم‌تر مي‌شود که شما چيزي براي خوشي کردن نداريد!
رسيدن به آزادي و خوشبختي آسان‌تر از آن است که فکرش را مي‌کنيد. از بچه‌ها ياد بگيريد. درباره‌ي آينده نگران نباشيد. حسرت گذشته را نخوريد. فقط در زمان حال زندگي کنيد. خوشبختي که شما در لحظه‌ي حال داريد تنها خوشبختي است که مي‌توانيد تجربه کنيد. ديروزهاي باشکوه خود را به اميد فرداهاي بهتر به ياد بياوريد اما به ياد داشته باشيد که شما در لحظه‌ي حال زندگي مي‌کنيد.
هر روزي از زندگي‌تان را که در آن نخنديده‌ايد يا خوشي نکرده‌ايد، يک روز هدر شده در نظر بگيريد. يک ضرب‌المثل چيني مي‌گويد: «درخت سبزي را در قلب‌تان بکاريد، شايد که آواز پرنده بيايد.» به شما سه موهبت خاص به هنگام تولد داده شده است: موهبت زندگي کردن، موهبت عشق ورزيدن و موهبت خنديدن. ياد بگيريد تا اين موهبت‌ها را با بقيه‌ي جهان قسمت کنيد- تا بقيه‌ي جهان با خوشحالي شما خوشحال شوند.
به همين روش، تماس خود را با جنون درون‌تان از دست ندهيد. غالباً ما با پايداري ذهني اعتبار بدست مي‌آوريم چون انسان شجاعت کافي را براي دست انداختن خود ندارد. آيا مهم‌تر آن است تا با شور و اشتياق زندگي کنيم يا افراد را بقبولانيم که چيزهاي خوبي درباره‌ي ما فکر کنند؟ نکته اين است که اگر مي‌خواهيد کاملاً شاداب و پويا زندگي کنيد، به آنچه که مردم درباره‌ي شما فکر مي‌کنند، بي‌توجه باشيد.
هميشه آنچه که همسايگان‌تان مي‌گويند يا انجام مي‌دهند يا فکر مي‌کنند، را مورد سوال قرار دهيد. عاقلانه آن نيست تا از رفتار اکثر افراد در جامعه به عنوان يک اولويت قابل قبول براي زندگي‌هاي خود استفاده کنيم. اين کار را انجام دهيد تا خود را براي نااُميدي و سرخوردگي آماده کنيد. آنچه که اکثريت دنبال مي‌کنند به ندرت چيزهايي هستند که خوشبختي، رضايت و آزادي را به زندگي افراد هديه کنند.
در مقابل پذيرش روش زندگي جامعه به عنوان يک روش درست مقاومت کنيد. وظيفه‌ي اوليه‌ي شما اين است که خودتان باشيد. سبک زندگي را درست کنيد که خود واقعي‌تان را نشان دهد. در نهايت، هيچ روش درستي از زندگي وجود ندارد. تنها روش درست، روش خود شماست.
جهت خود را به وضوح پيش از انتخاب سرعتي که با آن مي‌خواهيد سفر کنيد، تعيين کنيد. در جوامع غربي، بيشتر افراد امروزه براي رسيدن به مکان‌هايي که ارزش رفتن ندارد، عجله مي‌کنند. سرعت زندگي به اندازه‌ي جهت اهميت ندارد. در واقع، جايي که هيچ جهتي وجود ندارد، سرعت اصلاً شمرده نمي‌شود و اهميتي ندارد.
در مقياس بالا، آزادي يعني عدم تعلق به آن چيزها که ديگران نمي‌توانند انجام دهند. اساتيد ذِن به ما مي‌گويند که افراد با آنچه که غالباً به آن بيشتر تعلق دارند، زنداني مي‌شوند: ماشين، خانه، پول، نفس‌پرستي، هويت. از تعلق خود به اين چيزها خود را رها کنيد تا به آزادي دست پيدا کنيد.
ايده‌ي بليط يک طرفه يا هفت راز براي داشتن يک زندگي همراه با خوشبختي را کنار بگذاريد. رازهاي داشتن يک زندگي کامل، مفيد، با ارزش، رضايت‌بخش و همراه با آگاهي حقيقتاً راز نيستند. اين اصول طي قرون و اعصار منتقل شده‌اند اما اکثر انسان‌ها معمولاً آن‌ها را ناديده مي‌گيرند و از اصولي پيروي مي‌کنند که موثر نيست. بودا مي‌گويد: «در نهايت، اين‌ها هستند که از اهميت زيادي برخوردارند: تا چه مقدار عشق مي‌ورزيد؟ زندگي‌تان تا چه قدر به سمت کمال مي‌رود؟ چقدر عميق ياد گرفته‌ايد تا خود را آزاد و رها سازيد؟»
وقتي يک دوست پيشنهاد مي‌دهد تا زماني را با شما امروز يا فردا سپري کند، هميشه امروز را انتخاب کنيد. هيچ فردي از اين دنيا زنده نمي‌رود پس زمان ايده‌آل براي زندگي کردن، عشق ورزيدن و خنديدن با دوستان‌تان هميشه امروز است. سپري کردن هر مقدار زمان محتمل با دوستان‌تان دليل محکمي از نيت و قصد شما براي زندگي کردن همين الان است. زماني که آن را در اختيار داريد- و بعداً خواهيد مرد!
ضروري است که شما مهم‌ترين منابع را براي رسيدن به خوشبختي امروز خود شناسايي کنند. وقتي پولي از دست مي‌رود، چيز کمي از دست رفته است. وقتي زمان از دست مي‌رود، چيز بسيار بيشتري از دست رفته است. وقتي سلامتي از دست مي‌رود، عملاً همه چيز از دست رفته است. و وقتي روحيه‌ي خلاقانه از دست مي‌رود، ديگر چيزي باقي نمي‌ماند.
کُنه مطلب را گرفتيد؟ زندگي از بسياري از جهات يک بازي است. مهم است بازي را اينجا و الان در زمان حال انجام دهيم. بازي‌اي را که ارزش بازي دارد، پيدا کنيد- بازي‌‌اي که شما واقعاً از آن لذت مي‌بريد. حتي وقتي نتيجه به سود و نفع شما نيست، مطمئن شويد که شما مي‌خنديد و تفريح داريد. شما بايد بازي زندگي را با اشتياق و حرارت بازي کنيد و اگر حقيقتاً در آن مهارت داريد، به شکل معجزه‌آسايي جهان خود را براي هميشه تغيير دهيد. علاوه بر اين، نکته‌ي مهم اين است: چگونه اين بازي را انجام مي‌دهيد، مگه نه؟

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *