شکرگزاری ، تکثیرکنندهای بزرگ
وقتی تو دربارهی همهي چیزهایی که در اختیار داری ، هر قدر هم جزيی باشد، خدا را شکرگزاری کنی، میزان بیشتری از همان چیزها را دریافت میکنی . اگر برای پولی که در اختیار داری، هرچقدر هم جزيی، خدا را شکرگزاری کنی ، پول بیشتری به دست میآوری . اگر از بابت رابطهای خدا را شکر کنی ، حتی اگر آن رابطه آن قدرها هم عالی نباشد ، رابطهای بهتر به دست میآوری .
وقتی برای شغلی که داری خدا را شکر میکنی ، حتی اگر شغل رویاییات نباشد ، فرصت شغلی بهتری را به دست میآوری. چون شکرگزاری مهمترین تکثیرکنندهی زندگی است!
«اگر تنها دعای تو در کل زندگیات شکر خدا باشد، همین کافی است.»
مِیستر اکهارت (1328-1260) … نویسنده و عالم الهیات مسیحی
شکرگزاری از دو کلمهی ساده شروع میشود : خدایا شکر . اما تو باید از صمیم قلب شکرگزار باشی . هرچه بیشتر خدا را شکر کنی، بیشتر آن را احساس میکنی و عشق بیشتری از خود ساطع میکنی .
سه راه برای استفاده از قدرت شکرگزاری در زندگی وجود دارد و همهي آنها اهدای عشق است:
1- بابت هر آنچه در زندگیات دریافت کردهای، خدا را شکر کن (گذشته).
2- بابت هر آنچه در زندگیات دریافت میکنی، خدا را شکر کن (حال).
3- بابت هر آنچه در زندگی میخواهی، طوری که انگار همهی آنها را دریافت کردهای، خدا را شکر کن (آینده).
اگر بابت نعمتهایی که در اختیار داری و در حال دریافت آن هستی شکرگزار نباشی، عشق از خود ساطع نکردهای و برای تغییر شرایط فعلیات، هیچ قدرتی در اختیار نداری. وقتی بابت نعمتهایی که دریافت کردهای و دریافتهایی که ادامه دارد شکرگزار خدا باشی، همین شکرگزاریها نعمتهای تو را بیشتر میکند. در عین حال، شکرگزاری هر آنچه بخواهی به تو میدهد. بابت هر آنچه در زندگی میخواهی، خدا را شکر کن، گویی که آنها را دریافت کردهای. قانون جذب میگوید که تو باید آن را دریافت کنی.
آیا باورت میشود که عملی به سادگی شکرگزاری، میتواند هر چیزی را که دوست داری بیشتر کند و زندگیات را کاملاً متحول کند؟
مردی طلاق گرفته، تنها، افسرده و دارای شغلی که از آن نفرت داشت، مصمم شد عشق و شکرگزاری را هر روز برای تغییر و تحول زندگیاش اعمال کند. در ابتدا، با مثبت بودن در قبال هر کسی که در طول روز با او حرف میزد، شروع کرد. وقتی به دوستان قدیمی و خانوادهاش زنگ میزد، ديگران از اینکه او تا این حد مثبت انديش و شاد بود، تعجب میکردند. او شکرگزاری بابت همهي نعمتهایی را که در اختیار داشت، شروع کرد. حتی برای داشتن آب جاری خدا را شکر کرد و در عرض چهار ماه، اتفاقاتی در زندگیاش روی داد. آنچه دربارهی شغلش از آن نفرت داشت، به گونهای معجزهآمیز تغییر کرد.
هماکنون این مرد شغلش را دوست دارد، حتی شغل او باعث شد به مكانهايي برود که همیشه آرزوی دیدنش را داشت. او بهترین رابطه را با افراد خانوادهاش دارد که هرگز اینچنین نبوده است. قسطهای اتوموبیلش را پرداخت و همیشه برای نیازهایش پول به همراه دارد. هر اتفاقی هم که رخ بدهد، مهم نیست چون در هر حال، روزهای خوشی دارد. او دوباره ازدواج کرد، آن هم با اولین عشقش که همکلاس او در کلاس دهم بود!
منبع " کتاب قدرت با ترجمه استاد آرام "
انتشارات موسسه تجسم خلاق
www.aram24.ir