قانون جذب Law Of Attraction

قانون جذب Law Of Attraction
قانون جذب یک قانون انفرادی است.برخلاف این تصور که به کمک قانون جذب می‌توانیم روی دیگران تاثیر بگذاریم و مسیر زندگی آن‌ها را به راه آرمانی خودمان تغییر دهیم، باید بگویم که واقعیت چیز دیگری است و کاربرد این قانون معنوی قدرتمند در انحصار شخصی است که آن را به کار می‌گیرد و اگر اطرافیان خودشان نخواهند هیچ تاثیر مستقیمی روی زندگی آن‌ها نخواهد داشت.

خبر ناامید‌کننده‌ای است، این‌طور نیست؟

مثلا خیلی از ما آرزو داریم به کمک قانون جذب برای فرزندان خودمان زندگی خوبی فراهم کنیم. مثلا می‌خواهیم تیزهوش‌ترین کودک در بین هم‌سن و سال‌های خودشان باشند. در گروه‌هایی که حضور می‌یابند شاخص‌ترین و برجسته‌ترین عضو گروه باشند. همیشه به بهترین امکانات و جایگاه‌ها دست یابند. آدم‌های منفی و اشخاص نامثبت در اطراف آن‌ها حضور نیابند و اگر هم برحسب اتفاق مجبور شدند بین عده‌ای آدم منفی کار کنند تمام ترفندها و شگردهای زمان خود برای مدیریت و کنترل اوضاع و حرکت به سمت بهینه‌ترین رفتارها در اختیار داشته باشند. ما از قانون جذب می‌خواهیم که همه این‌ها را برای فرزندان‌مان فراهم کند. با جان و دل هم این آرزو را به سمت کاینات می‌فرستیم. اما با کمال حیرت می‌بینیم که چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد!

مثلا رفتارهای فرزند زیاد جالب و خوشایند نیست. دوستان و رفقایی که گرد خودش جمع می‌کند از لحاظ شاخص‌های اجتماعی جزو افراد مثبت و خوشبخت نیستند. پرخاشگر و ناراحت است و در امور تحصیلی و یادگیری مهارت‌های اجتماعی و فنون شغلی، ناشکیب و ضعیف است. خلاصه آن نابغه و فرزند بی‌نظیری نیست که ما همیشه در آرزوهای خود از کاینات و از قانون جذب طلب می‌کردیم. خوب اشتباه کار کجاست؟

قانون جذب، یک قانون معنوی است که کار هم می‌کند. قانون معنوی یعنی قانونی که هم بر عالم فیزیک و هم متافیزیک حاکم است و بر روح و ماده هر دو جاری می‌شود. قانون جذب را وقتی برای خودمان به کار می‌بریم به خوبی جواب می‌دهد. یعنی وقتی چیزی را در ساکت‌ترین لحظه ذهن‌مان از ته دل طلب کرده و به صورت یک نیت و قصد قدرتمند به سمت کاینات ارسال می‌کنیم و برای رسیدن به آن اصرار می‌ورزیم و بیست و چهار ساعته به در و دیوار چشم می‌دوزیم و مطمئنیم که دیر یا زود باید نشانه‌ای از اجابت آن آرزو بر ما ظاهر شود، خوب می‌بینیم که قانون جذب عمل می‌کند و آرزوی ما را در مناسب‌ترین و بهینه‌ترین زمان ممکن در زندگی، برای ما محقق و واقعی می‌سازد. خوب این را همه ما در زندگی شخصی و انفرادی خود می‌توانیم به وضوح درستی کارکردش را ببینیم و با تمام حواس درونی خود آن را درک کنیم.

پس چرا همین قانونی که برای اشخاص و افراد به صورت تکی و انفرادی عمل می‌کند، وقتی برای بهبود وضع دیگران و برآوردن آرزوی بقیه استفاده می‌شود کار نمی‌کند و یا به زبان بهتر همیشه درست کار می‌ کند و بعضی مواقع جواب برعکس می‌دهد؟

یعنی چرا بعضی مواقع پسر نوح پیامبر همه خاندان و اصالتش را گم می‌کند و به سمتی دیگر گرایش می‌یابد و چرا بعضی مواقع حلال‌زاده با وجود شباهت به دایی از لحاظ رفتاری به دایی خوب و مثبتش نمی‌رود و حرکات ناشایست از خودش نشان می‌دهد؟ چرا با وجودی که بهترین شرایط را برای فرزند فراهم می‌کنیم باز هم بعضی مواقع او مسیر ناخوشایند دیگری برای تجربه زندگی انتخاب می‌کند؟ چرا با وجودی که همه ما و همه عالم می‌دانند که اعتیاد به موادمخدر از هر نوع آن خطرناک و ضررآور است باز هم بعضی از نزدیکان و عزیزان انسان به آن سمت می‌روند و خانواده‌ای را خجل و سرافکنده می‌سازند؟ پس قانون جذب چرا این مواقع کار نمی‌کند؟

جواب این سوال بسیار ساده است! قانون جذب یک قانون تکی و انفرادی است. یعنی فقط برای خود شخص کاربرد دارد. حتی برای خود شخص هم تا زمانی کاربرد دارد که فرد بتواند افکار و احساساتش را تحت کنترل خود بگیرد و اجازه ندهد سنگ‌های افکار اضافی سطح آرام دریاچه ذهنش را پرتلاطم سازند و مانع از انعکاس آرزوی درونی در دریاچه دلش شوند. زیبایی قانون جذب هم همین است. هر کسی در درون خودش چراغی جادویی دارد و از این چراغ یک غول مخصوص به او بیرون می‌آید. غولی که می‌گوید ای صاحب چراغ تو خلیفه خدا بر زمین هستی هر چه می‌خواهی آرزو کن. به تعداد انسان‌های روی زمین چندین چراغ جادویی در اعماق باطن آن انسان قرار داده شده است. اما این‌كه من و تو بتوانیم دست خودمان را به سمت دل فرد کناری‌مان دراز کنیم و غول چراغ جادویی او را بیدار کنیم و به کار بگیریم، متاسفانه قانون جذب اجازه چنین کاری به ما نمی‌دهد.

بنابراین اگر فرزند ناخلف در میان خانواده‌ای ظاهر می‌شود، اگر عزیز و دوست و همراه و همکاری به اعتیاد یا رفتار ناپسند و ناهنجار دیگری دست می‌زند، اگر با وجود مشخص بودن و پر نور بودن باند فرودگاه‌های خوشبختی، دوستان و عزیزان ما ترجیح می‌دهند هواپیمای زندگی خود را در کویرهای سنگلاخ فرود آورند. باید دانست که قانون جذب دارد درست کار می‌کند.

هر کس خلبان هواپیمای وجود خودش است. اگر کسی در جایی پرسنگ از سنگ هواپیمایش را به زمین می‌کوبد، خودش این‌طور خلبانی کرده و این مسیر را انتخاب کرده است. خوب قانون جذب هم به انتخاب و مسیر او احترام گذاشته و او را همان‌جایی برده که طلبیده است! یعنی به دل کویری سنگلاخ! قانون جذب کاری ندارد که این خلبان ناشی عزیز و محبوب، فرد پاکدامن و درستکاری هست یا نه! او به انتخاب اشخاص کار دارد نه به انتظارات و آرزوها و توقعات و اطرافیان او. به همین دلیل است که می‌توان به قانون جذب اطمینان کرد و به درستی آن یقین داشت.

آن‌ها که در واقع با انکار قانون جذب و به بیان ساده‌تر با انکار خلبانی افراد سعی می‌کنند همه هواپیماهای عزیزان و اطرافیان خود را در همان فرودگاهی فرود بیاورند که خودشان درست می‌پندارند، دیر یا زود متوجه می‌شوند که هر هواپیمایی دارد ساز خود را می‌زند و فرودگاهی که برای فرود بهترین هواپیماها تدارک دیده شده به یک بیابان سنگلاخی تبدیل شده است. قضیه خیلی ساده است! خلبان‌ها چون نتوانسته‌اند در بیابان آرمانی خود فرود آیند، فرودگاه پرزرق و برق را به بیابان تبدیل کرده‌اند! به هر حال قانون جذب باید به شکلی آرزوهای آن‌ها را به واقعیت تبدیل کند.

خوب سوالی که پیش می‌آید این است که ما در قبال فرزندان و عزیزان‌مان چه کاری می‌توانیم انجام دهیم. وقتی نمی‌توانیم کنترل هواپیمای درونی آن‌ها را در دست بگیریم و آن‌ها نهایتا ساز خود را خواهند زد و به مسیر دلخواه خود تغییر جهت خواهند داد پس ما چگونه می توانیم زیبایی و کرامت‌ها و ارزش‌های انسانی و خانوادگی خود را به آن‌ها منتقل کنیم و از ایشان انتظار پاسداشت ارزش‌ها را داشته باشیم؟

جواب این سوال هم بسیار ساده است! بگذار آن‌ها خلبان باشند اما به آن‌ها یاد بده که قانونی به نام جذب وجود دارد که با کمک آن می‌توانند هواپیمای وجودشان را هر جایی که بخواهند فرود آورند و خلبانی توانمند به اسم خودشان در وجود آن‌ها پنهان شده که می‌تواند در سخت‌ترین شرایط، هواپیمای زندگی آن‌ها را در مسیر درست هدایت کند.

وقتی من و شما در زندگی عادی و روزمره خود، در ساعات خلوت و خودمانی خانوادگی و یا لحظات تنهایی با عزیزان‌مان، روش برخورد خود با کاینات و راز درستی قانون جذب را به زبان ساده برای آن‌ها بیان کنیم، و برای‌شان تعریف کنیم وقتی در زندگی دچار مشکلی می‌شویم و یا به خاطر چرخیدن روزگار و مشاهده اوضاع این و آن ناگهان حس می کنیم که چیزی کم داریم و داشتن آن را در دل‌مان آرزو می کنیم، بعد از آن به کمک قانون جذب چه کار می کنیم. باید برای‌شان بگوییم که فکر خود را آرام می‌سازیم. در درون خود سکوت می‌کنیم. نجواهای مزاحم درونی و گفتارهای درونی خودمان را متوقف می‌کنیم. خواسته خود را به صورت سنگی داخل سطح آرام شده و آرام نگاه داشته شده دریاچه ذهن‌مان می‌اندازیم و اجازه می‌دهیم که این سنگ آرزو به اعماق دریاچه فرو رود و موجی قوی را بسازد. بعد می‌نشینیم و به حرکت این موج تا بی‌نهایت خیره می‌مانیم و باور می‌کنیم که دیر یا زود این موج با کرانه کاینات برخورد می‌کند و به صورت اجابت آرزو و یک واقعیت قابل لمس در زندگی‌مان ظاهر می‌شود.

باید همه ریزه‌کاری‌های قانون جذب را برای آن عزیزی که می‌خواهیم به راه بیاید تعریف کنیم. باید بگوییم وقتی کسی به قانون جذب اعتماد می‌کند، فارغ از هر چه اطرافیان بگویند و بی‌اعتنا به تمام خنده‌ها و ریشخندها، با امید و اطمینان کامل چشم به راه اجابت و وقوع حتمی آرزوی خودش می‌نشیند. باید بگوییم معتقدان به قانون جذب حتی از این هم پا را فراتر می‌گذارند و می‌گویند آرزو به محض بر دل راندن همان لحظه اجابت می‌شود و آن‌ها فقط منتظر کم شدن فاصله بین خود و آرزوی اجابت شده خودشان هستند. یعنی طوری زندگی می‌کنند که انگار به آرزوی خود رسیده‌اند.

باید برای عزیز خود بگوییم که با اعتماد به قانون جذب هر اتفاقی که در عالم می‌افتد خیر، و به صلاح ماست. حال این اتفاق می‌خواهد بد باشد و یا خوب فرقی نمی‌کند. در هر اتفاقی شخص باید به دنبال نشانه‌ای مثبت از تحقق حتمی آرزوی خود باشد.

خوب وقتی این روش نگاه کردن و این شیوه خلبانی را به عزیز خود یاد بدهیم، گیریم که بعضی مواقع به خاطر هم‌نشینی با دوستان ناباب او مسیر پروازی نامناسبی برای خود اختیار کند، اما باز هم در مواقع بحرانی و در شرایط سخت زندگی که همه دوستان و همراهان انسان را تنها می‌گذارند، شخص می‌تواند با به یاد آوردن قانون جذب و توانمندی و اقتدار بی‌نهایت درونی خود، به مسیر صحیح برگردد و این همه کمکی است که ما می‌توانیم در حق عزیزان خود انجام دهیم. ما باید در زندگی عملی خود و با کردار و گفتار و پندار خود نشان دهیم که قانون معنوی جذب چه می‌گوید و چگونه به کار می‌آید. بقیه‌اش دیگر با خود خلبان و مسیر انتخابی اوست. چرا چنین است؟ جواب خیلی ساده است! چون قانون جذب یک قانون تک نفره و شخصی و انفرادی است.
منبع :مجله موفقیت

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *