وسايل ديگري غير از تلويزيون نيز به ذهن رسوخ ميكنند
واكنش هاي شرطي تهاجمي كه از راه دور كنترل ميشوند، از طريق انواع منابع الكتروينكي به ذهن ناخودآگاه شما رسوخ ميكنند. به غير از تلويزيون، پيام هاي راديو، روزنامه، مجلهها، رايانه، ويديوي خانگي، نوارها و حتي تلفن نيز ميتوانند كه ناقل پيامهاي بازرگاني باشند.
منابع اطلاعاتي همچون اينترنت و تلويزيون براي تسكين درد و رنج بشر و زوال و انحطاط او به روش هاي هيپنوتيزمي، روي بيننده ها تاثير ميگذارند. اگر اختراعات انسان به شكل خردمندانه اي به كار گرفته شوند، ميتوان به سرعت درمان صحيحي را روي مردم انجام داد. فقط زماني از قابليت هاي ذهن خود مطلع ميشويم كه فرصت هاي خوبي در اختيار آن قرار دهيم.
گام بعد در تكامل انسان، بهبود مزيت هاي كنترل تفكر است. در حال حاضر هر يك از حكام و سردمداران سعي ميكنند كه ذهن مردم را به روش خود از طريق رسانهها تنظيم كنند و ذهن مردم از اين بابت، به قدر كافي صدمه ديده است. اين نوع سياست گذاران، عملياتي ترتيب ميدهند كه طي آن تجار و ميليون ها قرباني ديگر، ارادهي آزاد خود را از دست ميدهند. جامعه شناسان هشدار ميدهند كه اگر كنترل ذهن مردم به همين منوال ادامه پيدا كند، ميتوان عواقب ناخوشايندي داشته باشد.
مسائل جدي كه با توجه به برنامه ريزي ذهن پديد ميآيند
مصرف مواد مخدر در طي دهه گذشته دو برابر شده است.
الكل باعث ميشود 40در صد رابطهها مختل شود.
60در صد مردم آمريكا نميتوانند كه راحت بخوابند.
مصرف سيگار بالاترين آمار مرگ و مير در ايالات متحده را دارد.
اختلالات مربوط به تغذيه، چاقي، بياشتهايي، و غيره.
جنايت هايي كه عليه افراد و جامعه انجام ميشوند.
خشونت هاي داخلي، سوء استفاده از افكار و تضادهاي بين المللي.
فروپاشي ارزش هاي خانوادگي آن طور كه شاهد آن بودهايم
انسانهاي منزوي و بازندهاي كه بيشتر اوقات خود را جلوي تلويزيون مي گذرانند
تبليغ كنندگان رسانهها با نگراني هاي افرادي بازي ميكنند كه اراده خود را در دست آنها قرار دادهاند. ذهن و جسم افرادي كه زياد تلويزيون تماشا ميكنند، بدقيافه ميشود؛ زيرا به جاي آن كه در خود انگيزه اي ايجاد كنند، صرفا" از آنچه كه تلويزيون ميگويد، پيروي ميكنند. وقتي به تلويزيون و راديو گوش ميكنيم، ميبينيم كه مرتب به ما تلقينميكنند، انواع نشاسته، شكر و ساير مواد بي خاصيت را مصرف كنيم؛
به عنوان مثال، آمريكايي ها دو برابر مقداري كه براي بدن مناسب است، غذاي پخته مصرف ميكنند. تلاش براي موفق شدن با استفاده از تلاش ديگران، تهديد ديگري براي سلامت انسان ها است. وقت آن است كه براي جلوگيري از اغفال شدن، از ذهن خود استفاده كنيد. خطر اجتناب ناپذير ديگر آن است كه استفاده زياد از تلويزيون و رايانه اعتيادآور است.
در برنامه هاي ورزشي انجام خشونت تشويق ميشود
تعطيلي آخر هفته زمان مناسبي براي شرطي كردن ذهن بينندگان با نمايش ورزش هاي خشن است. آنچه كه اين برنامهها آموزش ميدهند آن است كه اگر ميخواهيد قهرمان شويد بايد وحشي باشيد و تنها كاري كه بايد انجام دهيد، برنده شدن در بازي است.
حتي بازيكنان اين نوع ورزش ها در واقع در حال بازي نيستند،. بلكه هدف اصلي آنها خرد كردن حريف است. دليل اظهارات فوق، زخم هاي متعددي است كه اكثر ورزشكاران در حين اجراي اين بازي هاي خشن برميدارند. در اكثر بازي هايي كه بين ليگ هاي اصلي انجام ميشود، همچون بيس بال، فوتبال و هاكي، خشونت هاي جسمي امري عادي و متداول است.
بيشتر ورزشكاران متحمل زخم هاي جدي ميشوند؛ ولي هر چه بازي خشنتر باشد، مردم، آنها را بيشتر به عنوان قهرمان ستايش ميكنند. وحشيگري بازي قلمداد ميشود و اين امر باعث ميشود كه كودكان نيز آن را در بازي هاي خود اجرا كنند. متاسفانه ورزش هايي كه در آنها تماس بدني وجود دارد، وسيله اي براي خالي كردن عقدههايي همچون عصبانيت سركوب شده، تبديل شده اند.
طبق مطالعات انجام شده، وقتي انسان ها به رقابت توجه زيادي نكنند، بهتر ميتوانند يكديگر را درك كنند و زندگي آنها خلاقتر ميشود. خصومت ميتواند جاي خود را به همدلي و تفاهم بدهد.
به جاي آن كه سعي كنيم بهتر از ديگران باشيم، ميتوانيم سعي كنيم كه بهتر از گذشته باشيم. خصومت ميتواند آرامش درون ما را به هم بزند و بدون اين ارامش در معرض انواع فشارهاي روحي قرار ميگيريم كه ميتوانند به شكل هاي گوناگوني به ما آسيب برسانند.
ارزش هايي كه فكر ميكرديم در اكثر موارد براي انجام يك زندگي منطقي لازم هستند، دچار زوال شدهاند. برنامههاي خشن زماني به بدترين شكل خود ميرسند كه نشان ميدهند، پليس ها يا افراد به اصطلاح خوب براي سركوب كردن جنايتكاران از همان روشهاي آنها استفاده ميكنند. تقليد از الگوهاي منفي باعث ميشود كه جوانان ،جنايت هاي جديو وخيم تري را انجام دهند. به جاي نشان دادن تفاهم، مصالحه و آشتي، روش هاي ديگري همچون زخمي كردن، تيراندازي و كتك زدن براي حل مسائل نشان داده ميشوند.
براي پرورش جواناني كه بر اساس درك متقابل با ديگران معاشرت كنند، بايد نقش منفي تلويزيون را بزداييم و از آن براي كمك به والدين براي تربيت فرزندان استفاده كنيم. قبل از اين كه قدرداني از كار ديگران به يكي از ويژگي هاي جوانان تبديل شود، بايد تلاش زيادي انجام شود تا در عين حال آمار جرم و جنايت را نيز بتواند كاهش دهد. خشونت را حتي در كارتن هايي كه براي كودكان طراحي ميشوند ميبينيم.
بروز واكنش خشن به موقعيت هاي چالش برانگيز، امري پذيرفته شده است.
تسلط و مهار كردن ديوانه وار ديگران همچون كسب شخصيتي ممتاز، مورد تحسين و ستايش قرار ميگيرد. تعجبي ندارد كه وقتي ميخواهيم ببينيم انجام چه كاري در روابط بين انسان ها مناسب است، دچار بلاتكليفي و سردرگمي ميشويم.
حل مسائل انسان ها از طريق خشونت و خون ريزي به بخشي از نمايش هايي تبديل شده است كه هر روز نشان داده ميشوند. تعقيب و گريز، پرواز، و جنگ و دعوا، همگي روش هاي غيرانساني براي حل مسائل هستند. به ندرت برقراري ارتباط مسالمت آميز، مصالحه يا آشتي براي حل مسائل، نشان داده ميشود. اين ها ارزش هايي است كه بايد به جوانان نشان داده شوند، نه حل مسائل با مشت زني، تيراندازي، چاقوكشي و بمب گذاري. متاسفانه اين نوع ابزار حماقت آميز، دست مايه ي اصلي فيلم ها، گزارش ها و نمايش ها هستند.
وقتي مردم آزادانه ميانديشند و از دانش خود براي درون گرايي استفاده ميكنند، ميتوانند مسائل شخصي خود و مسائل دنيا را حل كنند. وقتي صرفا" تقليد ميكنيم، به راحتي تحت سلطه ديگران درميآييم و ويژگي هاي انساني خود را از دست ميدهيم و به يك شيء مقلد تبديل ميشويم.
منبع " کتاب راهنماي كلي هيپنوتيزم پيشرفته با ترجمه دکتر آرام "
انتشارات تجسم خلاق
www.aram24.ir