ویرانگریهای پرخاشگری را چگونه کاهش دهیم؟

ویرانگریهای پرخاشگری را چگونه کاهش دهیم
مقدمه:
روزی پسری از پدر خود پرسید: پرخاشگری یعنی چه؟ پدر گفت: عزیزم از امروز هر دفعه که خشمگین شدی یک میخ به دیوار بزن.
پسر تا یک ماه این کار را ادامه داد و روزی از پدر پرسید اکنون چکار کنم؟
پدر گفت: میخ ها را از دیوار بکن آنگاه چه می بینی؟

پسر گفت: جای میخ.
پدر گفت: خشم پس از فروکش کردن چنین تأثیری خواهد داشت.

خشم چیست؟
می توان خشم را در سه جنبه مهم و اصلی خلاصه کرد:
تهدید – انرژی – انگیزه
خشم یک واکنش احساسی خود به خود در برخورد با تهدیدی حقیقی یا خیالی است که انرژی و انگیزه ای برای از میان برداشتن آن تهدید ایجاد می کند. هر چه تهدید بزرگتر باشد میزان برانگیختگی بیشتر می شود و انگیزه از میان برداشتن آن افزایش می یابد.
وقتی تهدید تصور شده تولید خشم می کند انرژی و انگیزه ایجاد شده در اثر این خشم موجب اقدام می شود.اقدامی مثبت مثل حل مسأله یا اقدامی مخرب مثل خشونت.

تعریف پرخاشگری:
پرخاشگری عملی آگاهانه است که با هدف وارد آوردن صدمه و رنج انجام می گیرد. این عمل ممکن است بدنی یا کلامی باشد. خواه در نیل به هدف موفق باشد یا خیر. پس اگر کسی یک بطری به طرف شما پرتاب کرد، این، یک عمل پرخاشگرانه است. موضوع مهم نیت و قصد است ولی اگر راننده ای در خیابان سهوا شما را زیر کرد این عمل پرخاشگری نیست، حتی اگر خسارت خیلی بیشتر از رفتار قبلی باشد.

اسطوره های رایج درباره پرخاشگری
1- پرخاشگری دریچه ی غریزی تخلیه خشم است.
در حالی که واقعیت این است که پرخاشگری عادتی است هیجانی و اکتسابی.
2- با ابراز آن، از شر آن خلاص می شویم و یا دست کم مقدار آن کمتر می شود.
اما پژوهش نشان داده است که ابراز خشم موجب افزایش آن می شود نه کاهش.
3- کاملاً طبیعی است که در شرایط ناراحتی، درماندگی و سردرگمی خشمگین شویم.
در حالی که، خشمگین شدن تنها یکی از جمله واکنشهای مواجه با خشم است نه تنها واکنش و این واکنش ها نسبت به تفسیر ما از رخدادهاست.

علل پرخاشگری
1- عصب شناختی و شیمیایی: ناحیه ای در مغر وجود دارد به نام بادامه amiggdala که در انسان و حیوانات تحریک الکتریکی آن موجب پرخاشگری می شود.
2- تستوسترون Testosterone: این هورمون در زندانیان تخطی کننده از قانون بالاتر از متوسط ترشح آن بود. جالب آنکه پرخاشگری هم سطح آن را بالا می برد و هم سطح بالای آن افزایش پرخاشگری را موجب می شود.
3- الکل: این ماده معمولاً بازداری های ما را علیه ارتکاب اعمال خشونت آمیز کاهش می دهد. الکل یک باصطلاح پادبازدارنده disinhibitor است. یعنی افراد مستعد محبت با محبت تر و افراد مستعد خشونت، پرخاشگرتر می شوند.
4- درد و ناراحتی: این ها پیش درآمدهای پرخاشگری اند. به ویژه عواملی نظیر رطوبت (شرجی بودن هوا)، آلودگی، بوی نامطبوع و از همه مهمتر هوای گرم بالای 32 درجه.
5- ناکامی:
نکته: تفاوت ناکامی و محرومیت چیست؟ محرومیت یعنی از ابتدا فرد چیزی را نداشته (مثلاً اسباب بازی) که این خود موجب افزایش پرخاشگری نمی شود. ولی ناکامی یعنی قبلاً داشته اکنون ندارد. این موضوع منجر به افزایش پرخاشگری می شود.
6- یادگیری اجتماعی: مشاهده رفتارهای پرخاشگرانه از رادیو و تلویزیون، فیلم ها و بازی ها.
7- تشویق و پاداش های اجتماعی نسبت به رفتارهای پرخاشگرانه.
8- الگوهای تربیتی و رفتاری نامناسب والدین (تنبیه، تحقیر، سرزنش، مقایسه)
9- والدین پرخاشگر این پیام را به کودک می دهند: آنچه را می گویم وانجام می دهم، انجام بده.
10- تحریفات شناختی: بسیاری از اوقات علت پرخاشگری عدم تمیز میان مشاهده از قضاوت است.

مصادیق خشونت:
رفتارهای واضح= تهاجم- پرخاش- آسیب رساندن- سرکشی- رفتارهای ضد اجتماعی.
صحبت ها و افکار واضح=ص تنفر- توهین- سختگیری- شک- سرزنش.
رفتارهای پنهان= پس کشیدن- دوری کردن- سکوت- کم حرفی- بیماریهای روان تنی- افسردگی و احساس گناه- بیماریهای شدید روانی- اعتیاد- گریه.

عوامل آماده سازی گرایش به خشونت
1- شغل غیر ثابت
2- ضعیف بودن فرد در ارتباط کلامی
3- مشکل در کنترل تکانه
4- اختلالات شخصیت
5- ضعف فرد در تنظیم عواطف

عوامل تاریخچه ای
1- سابقه دیدن آزار در کودکی
2- سابقه نشان دادن رفتار پرخاشگرانه
3- سابقه اختلال شخصیت ضد اجتماعی
4- مشکل در تطابق با نورم های اجتماعی

عوامل بالینی
1- افسردگی (خشم به درون رانده شده است).
2- اضطراب
3- PTSD (تجربه حادثه آسیب زا)
4- سوء مصرف مواد
5- اختلالات شخصیت
6- اختلال دو قطبی

مراحل بروز رفتار پرخاشگرانه
1- مشاهده خشونت
2- مشاهده پیامدهای خشونت (قدرت پدر با پرخاشگری افزایش می یابد.)
3- فرد با دیدن این پیامدها به یادگیری مشاهده ای می رسد.
4- Exprience : فرد خشونت را تجربه می کند و بدین ترتیب خشونت از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.
بندرون: علت انتقال خشم بین نسل ها این است که کسانی که از خشونت استفاده می کنند همواره به سودی رسیده اند و دیگران هم برای رسیدن به سودهای مشابه، تمایل به استفاده از خشونت پیدا می کنند.
نظریات روان تحلیل گری بر موضوع، همانند سازی با پرخاشگری صحه می گذارند.

روش های عمومی جهت تخلیه خشم
1- صرف این انرژی در فعالیت های اجتماعی مورد قبول مثل ورزش
2- انتقال پرخاشگری خیالی مثل داستانی خشونت آمیز یا پرخاشگری خیالی.
3- بیان مستقیم خشم مثل حمله به کسی، صدمه زدن و . .
شواهد تجربی نظریه 1 را تأیید نمی کنند. چرا که اگر قرار است فوتبال موجب کاهش خشم شود، در پایان لیگ باید از میزان خشم بازیکنان کاسته می شد. حتی تماشای بازی فوتبال (به گواه صندلی های شکسته و اتوبوس های شرکت واحد) موجب افزایش خشم شده است.
شواهد تجربی از دیدگاه 2 حمایت می کند، یعنی خیالپردازی موجب کاهش خشم می گردد.
شواهد تجربی از دیدگاه 3 حمایت نمی کند، بلکه برعکس اقدام به پرخاشگری باعث افزایش آن می شود. چرا؟
هنگام آسیب به فردی دیگری فرایندهای شناختی ما ناهماهنگ می شود (نظریه فستینگر). این شناخت که من به او آسیب رساندم با این شناخت که من آدم پاک و خردمندی هستم ناهماهنگ است. راه کاهش این ناهماهنگی آن است که خود را متقاعد کنم که او مستحق این آسیب بوده، چرا که او آدم بدی است و باید من او را در ذهنم تحقیر کنم (نکوهش قربانی blaming the victim).

روشهای خلاقه تخلیه خشم
خشم انسان تشکیل شده از اندیشه آگاهانه، تغییرات فیزیولوژیایی و رفتارهایی در ارتباط با آن. پس موفق ترین روش ها شامل:
1- روشهای مقابله ای شناختی
2- روشهای قرار گرفتن در آرمیدگی
3- اصلاح رفتار

چگونه احساس خود را تغییر دهیم؟
نکته: اگر خواهان تغییرات هستید قلم و کاغذ را فراموش نکنید. (مثال فرش)
برای داشتن زندگی شاد 4 مرحله زیر را انجام دهید:
1- حادثه ی ناراحت کننده را شناسایی کنید. از نوشتن عبارات مبهم و کلی مثل: زندگی بی ارزش شده، زندگی شده فقط کارکرد، به من اهمیت نمی دهد و . . . اجتناب کنید. موضوع را با جزییات و دقیق شرح دهید.
2- احساسات منفی خود را بنویسید. از کلماتی نظیر غمگین، عصبی، دلخور، خشمگین، آزرده، ناراحت و . . . استفاده کنید و به شدت این احساسات از 0 تا 100 نمره دهید. این کار به شما کمک می کند تا از میزان بهبودی خود ولو ناچیز مطلع گردید.
3- روش سه ستونی: برگه ای را به 3 ستون تقسیم کنید و بالای ستون ها به ترتیب بنویسید: افکار اتوماتیک، خطاهای شناختی و واکنش های منطقی.
در شرایط ناراحتی هجوم افکار اتوماتیک احتمال زیادی دارد. چنانچه نوشته این افکار مشکل بود می توانید با ترسیم آدمکی غمگین و یا خشمگین افکار او را حدس بزنید (فرافکنی) سپس سعی کنید به همه این افکار پس از شناسایی خطاها پاسخی منطقی دهید.
4- نتیجه: اکنون به افکار اتوماتیک خود دوباره نمره دهید و امتیازات قبلی را خط بزنید و در زیر برگه احساس خود را در یکی از 4 وضعیت زیر بررسی کنید:
بهتر نشدم- کمی بهتر شدم- بهتر شدم- خیلی بهتر شدم.

اندیشه های خشم برانگیز
یکی از شگفتی های مغز انسان این است که وقتی کار پیچیده ای را آموخت، پس از مدتی آن را به شکل خود به خود قادر است انجام دهد مثل رانندگی. همین طور اگر اندیشه ها یا انگاره های غلط را شناسایی کند می تواند تسلط آن را کم کند.
گام نخست: برای کنترل خطاهای شناختی، آن است که بدانیم در چه هنگامی از آنها استفاده می شود. اغلب این اندیشه ها به صورت گفتگوهای درونی تظاهر می یابد.
گام بعدی: شناخت سبک مقابله ای است. ما دو سبک مقابله ای داریم: 1)مسأله محور 2) هیجان محور.

چند گام موثر برای کنترل خشم
1) شناسایی اشکال مختلف خشم:
– توجه به نشانه های جسمی خشم نظیر افزایش تنش عضلانی، افزایش ضربان قلب، تنفس سریع، توقف فعالیت گوارش، خشکی دهان، میل به تخلیه مثانه، عرق سرد، تنگ شدن رگهای خونی نزدیک به پوست بدن.
– توجه به سرنخ های رفتاری نظیر بدرفتاری های روانی (سر به سر گذاشتن، سبک کرن، تحقیر کردن، تهدید به ترک و . . .) بدرفتاری های جسمانی (هل دادن، ضربه زدن، به زور کسی را وادار به رفتن جایی کردن یا بر عکس) بدرفتاری های جنسی (لمس کردن، وادار به تن دادن به رابطه ی جنسی و . . ) بدرفتاری با کودکان (بی توجهی به کودک، محبوس کردن، اخم کردن و . . . )
– دایره کلماتی که برای توصیف خشم به کار می رود را افزایش دهید (لغاتی برای بیان خشم اندک، متوسط و زیاد).

ماهیت احساسات و هیجانات:
هر احساس یا عاطفه پاسخ پیچیده ای است که از سه جزء تشکیل شده است: شناختی- جسمی و ذهنی.
شناختی: این واژه به چگونگی اندیشیدن و چگونگی پردازش اطلاعات توسط فرد اشاره دارد. نکته مهم این که در هنگام خشم اندیشه و طرز پردازش اطلاعات تغییر می کند در واقع: افکار آگاه و ناخودآگاه= احساسات.
جسمی: واکنش جنگ/ گریز. از هیپوفیز غدد فوق کلیه ادرنالین و کورتیزول تحریک اعصاب سمپاتیک انقباض شریان هایی که خون را به پوست، کلیه و روده ها می رسانند و در همان حال، آدرنالین شریان هایی را که به عضلات خون می رساند، کاملاً باز می کند.
سایر تغییرات در این شرایط افزایش ضربان قلب، تعریق زیاد، تجمع چربی در خون در کبد و افزایش کلسترول.

شناخت خشم به جا و خشم نابه جا:
خشم به جا:
1) تهدید واقعی در کار است.
2) میزان خشم متناسب با شدت تهدید است.
3)اقدامات بعدی شما با کمترین آسیبی که متوجه شما و دیگران بکند از شدت خشم بکاهد.

خشم نابه جا:
1) بی آنکه دلیل منطقی در کار باشد عصبانی شوید. مثال/ شکلاتی خریده اید که شکسته است، هر واکنشی به جزء اندکی مکدر شدن واکنشی بی جاست.
2) خشمی بی تناسب با مشکل نشان دهید. مثال/ کلید منزل خود را گم کرده اید و بسیار پریشانید.
3) اقدامی بی تناسب نشان دهید. مثال/ سکه شما در تلفنی همگانی گیر کرده است و با مشت شیشه کیوسک را خرد می کنید.

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *