پيروزي مريدان از نظر استاد

پيروزي مريدان از نظر استاد

خانمي به عنوان اپراتور تلفن در شركت بزرگي مشغول به كار بود. او روزانه صدها تماس دور و نزديك را برقرار مي‌كرد.

روزي يكي از مقامات ارشد آن شركت از او خواست كه يك تلفن راه دور را براي او بگيرد. اشتباهاً آن خانم شماره ديگري را گرفت.

آن مقام با خانم اپراتور تماس گرفت و از او خواست كه دوباره شماره را بگيرد؛ چون شماره را اشتباه گرفته بود.

خانم اپراتور عذرخواهي كرد و گفت كه دوباره شماره را خواهد گرفت.

 

اما باز هم شماره را اشتباه گرفت. آن مقام ارشد دوباره با خانم اپراتور تماس گرفت و گفت: «خانم خواهش مي‌كنم دقت كنيد، اين تلفن براي من حياتي است!»

چون خانم اپراتور آن روز با شنيدن خبر بستري‌شدن پدرش در بيمارستان دچار استرس و اضطراب شديد شده بود، اين جريان هفت بار تكرار شد. بالاخره، هشتمين بار اپراتور توانست شماره را درست بگيرد و ارتباط را برقرار سازد.

چند دقيقه بعد، خانم اپراتور به آن مقام ارشد زنگ زد و به او گفت: «من هفت بار شماره شما را اشتباه گرفتم؛ اما شما هر هفت بار بدون آنكه عصباني شويد، با من با احترام صحبت كرديد. چطور مي‌توانم از اين صبر و ادب شما تشكر كنم؟»

آن مقام ارشد پاسخ داد: «من از استاد مذهبي خود ياد گرفته‌ام كه حتي اگر شديداً تحريك شدم، نبايد با مردم بي‌ادبانه صحبت كنم. زبان بايد هميشه نرمي خود را حفظ كند».

خانم اپراتور پرسيد: «مي‌توانم اين استاد محترم شما را ملاقات كنم؟ بايد حرفهاي جالب و شنيدني بسياري داشته باشد!»

مقام ارشد شركت گفت: اتفاقاً امروز در فلان مكان سخنراني دارد. شما نيز مي‌توانيد به اين جلسه سخنراني تشريف ببريد».

به اين‌ترتيب، خانم اپراتور در جلسه سخنراني آن استاد مذهبي حاضر شد و اين تنها، آغاز آشنايي او با استاد بود. بعدها او از جمله مريدان وفادار و واقعي استاد شد.

 

 

منبع " کتاب غذای روح ۲ با ترجمه دکتر آرام "

انتشارات تجسم خلاق

www.aram24.ir

 

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *