داستان آغاز معنويت
از قديم زاهدان و پويندگان راه حق و حقيقت در هند از راه جمعآوری اعانه و صدقه زندگی خود را میگذراندند. حتی امروزه نيز برهماييان اين رسم را همچنان ادامه میدهند.
سادهو واسوانی نيز وقتی پا به عرصه معنويت گذاشت، برای تقويت حس فروتنی و تواضع همين کار را کرد. او اغلب از اين دوران بهعنوان سختترين ايام زندگیاش ياد میکند و میگويد: «اينکه از مردم طلب روزی کنم، برايم کار بسيار سخت و دشواری بود و گاهی احساس خفگی میکردم».
روزهای نخستی که من بهعنوان مريد سادهو واسوانی پا به همين عرصه نهادم، او از من خواست که پنج هزار روپيه برای امر خيری جمعآوری کنم. آن روزها، يعنی در سال 1946 ميلادی اين مبلغ پول زيادی بود. من به سادهو واسوانی گفتم: «سرور عزيزم، اگر بخواهيد حتی بيش از مبلغ نيز جمعآوری خواهم کرد؛ اما هيچ تمايلی به اين کار ندارم».
به هر حال، سادهو واسوانی اصرار داشت که برای تقويت حس فروتنی و تواضع بايد اين کار انجام شود. او میگفت: «وقتی دست خود را جلوی ديگران دراز میکنيد، غرور و تکبر جای خود را به تواضع و افتادگی میدهد!»
اولين و آخرين مرحله در مسير معنويت، خضوع و فروتنی است و در اين راه بايد چون غباری خود را خوار و کوچک شمرد. فروتن واقعی همچون درختی است که به ديگران سايه میافکند؛ در حالي که خود زير آفتاب میايستد.
منبع " کتاب غذای روح 2 با ترجمه دکتر آرام "
انتشارات تجسم خلاق
www.aram24.ir
یک دیدگاه