ارزش فقر

ارزش فقر

ابراهيم بن ادهم پادشاه بلخ بود كه تخت و تاج را رها كرد و براي رسيدن به خداوند به سائلي و درويشي روي آورد.

روزي در راهي ابراهيم با گدايي برخورد مي‌كند كه تاتار به نظر مي‌رسيد. او شديداً به خداوند اهانت مي كرد و از فقر و تهيدستي به درگاهش مي‌ناليد.

 

ابراهيم از گدا پرسيد: «چرا براي اين هديه ارزشمند به خداوند اهانت مي‌كني؟»

گدا حيرت‌زده پرسيد: «مگر ديوانه‌اي؟ آيا فقر هم ارزشي دارد؟»

ابراهيم، اين درويش سائل كه زماني پادشاه مقتدري بود، به آرامي پاسخ داد: «بلي، به راستي چنين است! من تاج و تخت را رها كردم تا به فقر برسم، پس ارزش آن را مي‌دانم».

آري، از راه فقر و محروميت است كه به پاكي و خلوص مي‌رسيم و در نتيجه، به خداوند نزديكتر مي‌شويم؛ اما تعداد بسيار اندكي از مردم اين راه را انتخاب مي‌كنند!

 

منبع " کتاب غذای روح 2 با ترجمه دکتر آرام "

انتشارات تجسم خلاق

www.aram24.ir

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *