داستان ، از محبت خارها گل می‌شود

داستان ، از محبت خارها گل می‌شود

اين حقيقت تلخ زندگی است که مردان بزرگ هميشه مورد اهانت، تهمت و افترای دشمنانی هستند که به آنها حسادت می‌ورزند.

سر دبير روزنامه حيدرآباد- سيند مطالب کذب و نادرستی را به سادهو واسوانی نسبت می‌دهد و به او اهانت می‌کند.

 

برخی از دوستاران واسوانی به شدت از اين مساله ناراحت می‌شوند و موضوع را با او درميان می‌گذارند. سادهو واسوانی که به خوبی می‌دانست، اين يک حقيقت تلخ است که به علت نقص و کوته‌بينی آدمی روی می‌دهد، لبخندی می‌زند و آن را به دل نمی‌گيرد.

چند روز بعد، سردبير روزنامه مذکور دچار مشکلات شخصی می‌شود و نمی‌داند از چه کسی کمک بخواهد.

وقتی سادهو واسوانی از مشکل او باخبر می‌شود، به منزل او می‌رود و طوری با او گرم و با محبت صحبت می‌کند که او مشکلش را با سادهو واسوانی در ميان می‌گذارد.

سادهو واسوانی مثل يک دوست صميمی مشکل او را به کمک خداوند حل می‌کند و او با چشمهاي اشک‌آلود به پای واسوانی می‌افتد. سادهو واسوانی او را بلند می‌کند و با محبت در آغوش می‌گيرد.

سادهو واسوانی گفت: «محبت، محبت، محبت دوای هر دردی است و از محبت خارها گل می‌شود».

مردان خدا چنان مهربان و بخشنده هستند که بدی را با خوبی پاسخ می‌دهند.

 

منبع " کتاب غذای روح 2 با ترجمه دکتر آرام "

انتشارات تجسم خلاق

www.aram24.ir

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *