افسردگی چیست؟
افسردگی بیماری بسیار شایع عصر ماست. و در تمامی جهان روندی فزاینده دارد. این در حالی است كه حدود نیمی از مبتلایان به افسردگی یا از بیماری خود بی خبرند یا بیماری آنها چیزی دیگر تشخیص داده شده است.
افسردگی یك بیماری اختصاصی نیست بلكه در تماما سنین و همه نژادها، هم در زنان و هم در مردان ظاهر می شود. افسردگی بیماری ساده ای نیست بلكه انواع گوناگون دارد به طوری كه در بعضی افراد به صورت هایی ظاهر می شود كه ما عموماً آنها را افسردگی نمی شناسیم. افسردگی پس از آنكه درمان شد غالباً باز می گردد.
افسردگی مسائل گوناگونی به همراه دارد. غیراز مسائل پزشكی و اندوه كه بسیار شایع است، فرد مبتلا به افسردگی خود را در كارها مورد تبعیض و از نظر اجتماعی مطرود و حتی منفور خانواده خودش می بیند. گاهی انزوای همراه افسردگی، بیمارانی را كه وضعی درمان پذیر دارند به دوری از مردم یا به سوی مرگ سوق می دهد. درباره افسردگی خبرهای خوشی نیز وجود دارد:بیشتر انواع افسردگی قابل درمان اند.
Depression كه غالباً افسردگی بالینی، اختلالات خلق و خوی یا اختلالات عاطفی نامیده می شود، بیمار را دچار آشفتگی اندیشه، آشفتگی عاطفی، تغییر رفتار و بیماری های جسمانی می كند.
افسردگی بالینی، از دیدگاه عملكردهای اجتماعی بیش از دیگر بیماری های مزمن، بیمار را ناتوان می كند. افسردگی كبیر بیش از بیماری های مزمن ششی، التهاب مفصل و دیابت ، ناتوان كننده است. افسردگی یك نشانگان (Syndrom) یعنی مجموعه ای از علامات مرضی(Symptoms) مختلف است.
ملاك های تشخیص افسردگی عبارت اند از:
1- افسرده بودن خلق و خوی در بیشتر روزها، تقریباً هر روز.
2- كاهش آشكار علاقه یا میل به هر نوع فعالیت در زندگی.
3- كاهش یا افزایش قابل توجه وزن بر اثر كاهش یا افزایش اشتهای غذا خوردن.
4- بی خوابی یا پرخوابی در غالب شب ها.
5- افزایش یا كاهش اعمال روانی حركتی یا فعالیت های ذهنی.
6- خستگی یا كاهش انرژی.
7- احساس بی ارزشی یا گناهكار بودن.
8- كاهش توان اندیشیدن یا تمركز ذهن و تصمیم گیری.
9- اندیشیدن به مرگ ( نه ترسیدن از آن) و به خودكشی، بدون داشتن طرحی برای آن ، یا اقدام به خودكشی با طرحی از پیش ریخته.
داشتن حداقل پنج علامت یاد شده برای ابتلا به افسردگی كبیر كافی است. ولی علامات مرضی یك و دو باید جزء آن علامت باشند. افسردگی نمی تواند واكنش معمولی مرگ یك عزیز باشد. همه افراد مبتلا به افسردگی تمام علامات مرضی این بیماری را ندارند و شدت علامات مرضی در افراد مختلف متفاوت است.
انواع افسردگی
افسردگی اقسام گوناگون دارد، شایع ترین آن افسردگی كبیر است كه فرد مبتلا به آن گاهی شاد و خوشدل و موقتاً فعال می شود. نوعی از افسردگی كبیر به افسردگی مالیخولیایی موسوم است كه بیمار هیچ گاه از چیزی دلخوش نمی شود در حدود 15 درصد مبتلایان به افسردگی كبیر دچار افسردگی اوهام اند كه معمولاً با خلق و خوی اندوهگین همراه است. مثلاً خود را گناهكار و غیر قابل بخشش تصور می كنند. در حدود 15 در صد مبتلایان به افسردگی كبیر نیز دچار روان پریشی می شوند.
نوع دیگری از افسردگی وجود دارد به نام “افسردگی غیرمعمول” كه بر خلاف اسمش شایع است. علامات مرضی آن عكس علامات مرضی افسردگی معمولی است كه مبتلایان كم می خوابند و كم می خورند. مبتلایان به افسردگی غیر معمول زیاد می خوابند و زیاد می خورند و به سرعت اضافه وزن پیدا می كنند. به قول یكی از متخصصان برجسته بیماری افسردگی ( دونالد كلاین)، افسردگی غیر معمول، “مزمن” است نه” دوره ای” ؛ از بلوغ آغاز می شود و بیماران نسبت به همه امور كم توجه اند.
نوع دیگرافسردگی، روان رنجوری است كه عموماً حدود دو سال طول می كشد و علامات مرضی آن خفیف تر از افسردگی كبیر است ولی همواره احساس ناراحتی می كنند.
شیوع افسردگی در قرن بیستم به خصوص بعد از دو جنگ جهانی بیشتر شده است، علت آن را مصرف دارو و الكل، افزایش استرس و كاهش اشتغال گفته اند ؛ علت دیگر افزایش افسردگی تغییرات اساسی اجتماعی است. گروهی از روان شناسان بر این باورند كه جامعه كنونی، كانونی ناسالم در درون افراد به وجود آورده و آنها را بیش از اندازه به رضایت خاطر و شكست های شخصی وابسته كرده است.
آنچه گفته شد جنبه نظری دارد ولی بعضی از پژوهشگران درباره جنبه علمی علت ها اظهار نظر كرده اند. بر اساس پژوهش های آنها، تلویزیون ” منشاء عمده افسردگی است”Paul Kottl روان پزشك مركز پزشكی پنسیلوانیا كشف كرده است كه ” ارتباط تنگانگی بین دسترسی مداوم كودكان به تلویزیون و افسردگی كبیر در 24 سالگی وجود دارد.”Kottl می نویسد:
” اثرات اجتماعی برنامه های چند ساعته تلویزیونی، باید از دلایل شروع زودرس افسردگی كبیر در نوجوانان به حساب آید، هزاران ساعت تماشای تلویزیون، كودكان ما را در معرض خشونت های ابلهانه مكرر قرار می دهد و آنها را هر چه بیشتر از تماس های اجتماعی با همسالان و خانواده دور می كند.”
افسردگی كبیر بیشتر در دهه های سوم و چهارم زندگی ظاهر می گردد و در غالب افراد بین شش ماه تا یك سال، حتی بدون درمان رفع می شود ؛ ولی اگر درمان شود بعد از چند هفته از بین می رود. بازگشت افسردگی در بیش از نیمی از افراد ظرف دو سال بعد از رویداد نخستین رخ می دهد. خطر افسردگی با تعداد بازگشت ها افزایش می یابد. بدین معنی كه بعد از دو بازگشت، هفتاد در صد و بعد از سه بازگشت به نود درصد می رسد.
عوامل زیر خطر بازگشت افسردگی را افزایش می دهند:
اگر نخستین افسردگی پیش از بیست سالگی رخ داده باشد و سابقه خانوادگی موجود باشد؛
اگرنخستین افسردگی شدید باشد و دیر به درمان اقدام شده باشد؛
اگر بیماری روانی دیگری نیز وجود داشته باشد؛
اگر فرد نسبت به استرس ها یا دیگر عوامل اجتماعی آسیب پذیرتر باشد.
اگر فرد از افسردگی قبلی كاملاً بهبود نیافته باشد؛
اگر افسردگی در اواخر عمر رخ داده باشد.
علل پديد آمدن افسردگي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علل پديد آمدن افسردگي نيز گوناگون ميباشد:
* وراثت.
* محيط هاي نا ايمن و خطرناك مانند: آلودگي هوا و آب.
* محيطهاي آشفته مانند: خشونت در خانه و روابط.
* درگذشت همسر، فرزند، والدين و دوستان.
* ضربه هاي روحي شديد در كودكي و يا بزرگسالي.
* از دست دادن حمايتهاي اجتماعي در پي طلاق، دوري از دوستان، قطع رابطه، از دست دادن شغل.
* شرايط ناسالم اجتماعي مانند: فقر، بي خانماني و خشونت در جامعه.
* بيماريهاي مزمن مانند سرطان، ديابت و ايدز.
* شكست و ناكاميها-تجارب ناخوشايند.
* تغييرات هورموني – اختلال در تعادل انتقال دهنده هاي عصبي همچون سروتونين.
* در اثر مصرف برخي داروها مانند داروهاي خواب آور، ضد بارداري و كاهنده فشار خون بالا.
* استفاده از الكل، مواد مخدر و ديگر داروها.
* تغذيه نامناسب مانند كمبود فولات و ويتامين B1 و يا مصرف زياد مواد قندي و كافئين دار.
* ضعف شخصيت، اعتماد بنفش پايين، بد بيني و هم وابستگيها.
* استرس .
* الگوي تفكرات منفي.
* عدم تحرك بدني و نداشتن تفريح و سرگرمي.
* انزوا و گوشه گيري.
انواع افسردگي
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- افسردگي اساسي: اين نوع افسردگي اختلال در خلق ميباشد كه معمولا 2 هفته بطول مي انجامد. احساس دلتنگي و حزن مفرط و از دست دادن ميل و لذت از فعاليتهاي دلپذيرو احساس گناه و بي ارزشي از نشانه هاي آن ميباشد. اين نوع افسردگي خطرناك بوده و ميتواند به خود كشي منجر گردد.
2- افسردگي مزمن: شدت علايم آن از افسردگي اساسي كمتر بوده اما دوره آن طولاني و ممكن است و 2 الي 5 سال بطول انجامد. علايم آن معمولا ناتوان كننده نميباشد اما در عملكرد مناسب و احساس خوشايندي فرد تاثير گذار است.
3- اختلال در سازگاري: هرگاه انسان عزيزي را از دست ميدهد، شغلش را از دست داده و يا تغيير ميدهد، و يا آگاه ميگردد كه بيماري لاعلاجي دارد كاملا طبيعي است كه احساس استرس، اندوه و خشم ميكند. اما در نهايت امر افراد خود را با شرايط پديد آمده وفق ميدهند. اما برخي قادر به چنين عملي نميباشند. هنگامي كه واكنش فرد به يك موقعيت و يا حادثه سبب افسردگي در وي ميگردد به آن اختلال در سازگاري ميگويند.
4- اختلال دو قطبي: به تغييرات غير قابل پيش بيني خلق از شيدايي تا افسردگي اختلال دو قطبي ميگويند. در يك زمان فرد رفتار برونگرايي مفرط، پر حرفي، خود بزرگ بين از خود بروز ميدهد و در دوره اي ديگر افسرده ميگردد.
5- افسردگي فصلي: اين نو ع افسردگي معمولا در زمستان شيوع مي يابد. علت آن كاهش تابش نور خورشيد است.اين افسردگي سبب سردرد، تحريك پذيري و كاهش سطح انرژي ميگردد.
راهبردهايي براي غلبه بر افسردگي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- براي خود اهداف قابل دسترس تعيين كنيد.
2- تنها به ميزان معقول و در حد توان خود مسئوليت بعهده بگيريد.
3- كارها، اهداف و وظايف بزرگ را به بخشهاي كوچك تقسم كنيد.
4- مديريت زمان و الويت بندي را فراموش نكنيد.
5- مدتي از وقت خود را با ديگران و يك دوست صميمي سپري كنيد. سعي كنيد فردي را در زندگي بيابيد كه بتوانيد به وي اعتماد كرده و با وي درد دل كنيد.
6- به سرگرميهايي كه علاقه داريد بپردازيد.
7- ورزش كنيد و فعاليت بدني منظم داشته باشيد.
8- تا بر طرف شدن آثار افسردگي تصميمات مهم و حياتي خود را به تعويق اندازيد.
9- به خاطر داشته باشيد كه بهبودي خلق افسرده زمانبر و تدريجي ميباشد انتظار معجزه نداشته باشيد.
10- از افراد غير حامي و منتقد اجتناب كنيد.
11- به دوستان و خانواده خود اجازه دهيد در روند بهبودي به شما كمك كنند.
12- افكار مثبت را جايگزين افكار منفي گردانيد.
13- به خاطر داشته باشيد كه زندگي بطور ذاتي مبهم و نامشخص بوده و در بسياري از شرايط تنها يك پاسخ واحد مشكل گشا نخواهد بود.زندگي مملو از احتمالات است.
14- شما بايد بياموزيد چگونه ميان اموري كه شما مسئول آنها ميباشيد و يا نميباشيد تفاوت قائل گرديد. معمولا افراد كنترلي كه بر شرايط دارند را كمتر و يا بيشتر از آنچه هست بر آورد ميكنند.اموري كه شما مسئوليتي در قبال آن نداريد و يا خارج از كنترل شماست به حال خود بگذاريد.
15- شما بايد قادر باشيد ميان موقعيتهايي كه ارزش شما بايد بر اساس موفقيتهاي شما تعيين گردند و ديگر موقعيتها تفاوت قائل گرديد.
16- شما بايد بياموزيد كه چه زمان بايد با احساسات خود ارتباط برقرار كرده و چه زمان از آنها فاصله بگيريد.
17- شما بايد بياموزيد كه چه هنگام بايد به بر زمان حال تمركز كنيد و چه هنگام به زمان آينده.
18- خوشبختي و نيل به شادي در زندگي هدف نامعقولي نيست اما شما بايد ابتدا مفهوم خوشبختي را براي خود معنا كرده و سپس با برنامه ريزي و ايجاد سلسه مراتب و پيروي از آنها به خوشبختي مطلوب خود دست يابيد.
19- شما بايد قادر باشيد كه ميان احساسات دروني خود و واقعيتهاي عيني تفاوت قائل گرديد.
20- شما بايد قادر باشيد تا با ديگران رابطه برقرار كنيد.
21- اعتماد بنفس خود را افزايش دهيد.
22- وابستگي خود را به دنياي خارج كاهش دهيد.
23- به خاطر داشته باشيد هيچ فرد ديگر ي جز خود شما مسئول شادي شما نميباشد.
علایم شایع
از دست دادن علاقه؛ بیحوصلگی و دلزدگی؛ ناتوانی از لذت بردن
احساس ناامیدی؛ بیحالی و خستگی
بیخوابی؛ خواب زیاد یا ناراحت
گوشهگیری اجتماعی؛ احساس بیارزش بودن ومورد نیاز نبودن
بیاشتهایی یا پرخوری؛ یبوست
از دست دادن میل جنسی
مشکل داشتن در تصمیمگیری؛ مشکل داشتن در تمرکز
یکباره به گریه افتادن بدون توضیح مشخص
احساس گناه شدید به خاطر وقایع بیاهمیت یا خیالی
تحریکپذیری؛ بیقراری؛ افکار خودکشی
دردهای مختلف، مثل سردرد، درد قفسه سینه بدون شواهدی از بیماری جسمی
علل
برای بیماری افسردگی واقعی هیچ علت یگانه و روشنی نمیتوان متصور بود. بعضی از عوامل زیستشناختی مثل بیماریهای جسمی، اختلالات هورمونی، یا بعضی داروها میتوانند نقش داشته باشند.
عوامل اجتماعی و روانی نیز میتوانند نقش داشته باشند.
اختلالات ارثی نیز میتوانند مؤثر باشند.
بروز این حالت ممکن است با تعداد وقایع ناراحتکننده زندگی فرد ارتباط داشته باشد.
عوامل تشدید کننده بیماری
عصبانیت یا احساس دیگری که فرو خورده شده باشد.
داشتن شخصیتی وسواسی، منظم و جدی، تکاملگرا، یا شدیداً وابسته
سابقه خانوادگی افسردگی
وابستگی به الکل
شکست در کار، ازدواج، یا روابط با دیگران
مرگ یا فقدان یکی از عزیزان
از دست دادن یک چیز مهم (شغل، خانه، سرمایه)
تغییر شغل یا نقل مکان به یک جای جدید
انجام بعضی از اعمال جراحی مثل برداشتن پستان به علت سرطان
وجود یک بیماری یا معلولیت عمده
گذر از یک مرحله از زندگی به مرحلهای دیگر، مثلاً یائسگی یا بازنشستگی
استفاده از بعضی از داروها مثل رزرپین، داروهای مسدودکننده بتا آدرنرژیک، یا بنزودیازپینها
محرومیت از داروها و مواد محرک مثل کوکائین ، آمفتامینها، یا کافئین
بعضی از بیماریها مثل دیابت، سرطان لوزالمعده ، و اختلالات هورمونی
پیشگیری
تغییرات عمده زندگی را پیشبینی و آمادگی لازم برای مواجهه شدن با آنها را کسب کنید.
حتیالامکان از عوامل خطر پرهیز کنید.
عواقب مورد انتظار
در بسیاری از موارد، بیماری خود به خود خوب میشود، اما با کمک گرفتن از پزشک میتوان مدت افسردگی را کم کرد و روشهای مقابله با افسردگی را فرا گرفت. عود افسردگی شایع است. درصد بهبودی بالا است، حتی اگر فرد به هنگام افسردگی، نسبت به بهبودی خود دید منفی داشته باشد.
عوارض احتمالی
خودکشی. علایم هشداردهنده آن عبارتند از: ـ گوشهگیری از خانواده و دوستان ـ عدم توجه به ظاهر خود ـ به زبان آوردن این که فرد میخواهد «همه چیز را تمام کند» یا اینکه «زیادی است و مزاحم دیگران.» ـ شواهدی از داشتن نقشه برای خودکشی (مثلاً نوشتن وصیتنامه یا توجه به یک سلاح قتاله) ـ خوشحالی ناگهانی پس از احساس نومیدی طولانی مدت ـ عدم بهبود افسردگی
درمان
با دوستان و خانواده صحبت کنید.
به طور منظم ورزش کنید.
یک رژیم غذایی متعادل و کمچرب داشته باشید.
الکل مصرف نکنید؛
کارهای عادی زندگی خود را ادامه دهید.
فیلمهای خندهدار و شاد ببینید.
در صورت امکان به تعطیلات بروید.
احساسات خود را در یک دفتر خاطرات روزانه بنویسید.
سعی کنید مشکلات در روابط با دیگران را حل کنید (البته بهتر است که در این زمان تصمیمات عمده نگیرید).
تا حدی که میتوانید فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری خود را حفظ کنید.
مسؤولیتهای خود را تا زمان بهبودی به فرد دیگری واگذار کنید.
به گروههای حمایتی در مورد افسردگی بپیوندید.
داروها
داروهای ضدافسردگی برای بعضی از افراد که افسردگی طولانیمدت یا نسبتاً شدید دارند.
لیتیم برای مواردی که دورههایی از سرخوشی غیرطبیعی و افسردگی متناوباً رخ میدهند.
فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری
محدودیتی برای آن وجود ندارد. فعالیت در زمان ابتلا به این بیماری ها و علایق روزانه را حفظ کنید حتی اگر حوصله آنها را ندارید.
رژیم غذایی
یک رژیم عادی و متعادل داشته باشید حتی اگر اشتها به غذا ندارید.
غمگینی ها و افسردگی و شیوه های مواجهه با آن
چگونه می توانید بر افسردگی غلبه کنید؟
تفریباً همه افراد در طول زندگی خود چنین احساساتی را تجربه می کنند ؛ اگر شما هم اکنون در چنین شرایطی هستید راهکارهای زیر به شما کمک می کند تا بر این احساسات غلبه کنید.
از رختخواب خارج شوید
یکی از کارهای مهمی که می توانید انجام دهید صبح بیدار شدن در موعد مشخص است (حتی در تعطیلات پایان هفته). ترجیحاً ساعت 7 صبح یا زودتر پیشنهاد می شود. داشتنِ «نظم» به کارکرد طبیعی بدن شما کمک می کند و در نتیجه احساس های بهنجاری خواهید داشت.
نور
نور به بهتر شدن کارکرد بدن کمک می کند. بنابراین به محض بیدار شدن خود را در معرض نور قرار دهید. پرده ها را به کناری بزنید تا نور بیشتری به درون خانه بتابد. از آن بهتر هر چه سریعتر از منزل خارج شوید و در معرض تابش نور خورشید قرار گیرید.
حرکت
فعال باشید، اکسیژن جذب کنید! به این معنی که برخیزید و به مدت 5 الی 10 دقیقه در اتاق راه بروید و در صورت امکان دوچرخه سواری کنید. ورزش ملایم به جریان خون کمک می کند ، اکسیژن بیشتری را به بدنتان (به ویژه مغز) می رساند و هشیاری و سرزندگی را در شما بهتر می کند.
صبحانه
صبحانه خود را با پروتئین ( تخم مرغ ، کره ، بادام زمینی ، آجیل ، پنیر) شروع کنید. هنگامی که بیدار می شوید اندام های بدن شما جهت تأمین نیروی لازم آماده جذب غذا و به ویژه پروتئین هاست. برای متعادل کردن وعده های غذایی اصلی تان یک عدد پرتقال یا سایر میوه های تازه و نیز حبوبات یا نان گندم را نیز به رژیم غذایی تان اضافه کنید.
با کسی صحبت کنید
یکی از سریع ترین راه ها برای مبارزه با افسردگی ایجاد ارتباط با دیگران است. نباید فکر کنید که به هنگام افسردگی باید از دیگران دوری کرد. بنابراین مسئله را برای خود آسان بگیرید. با کسی که دوستش دارید در مورد موضوعی لذت بخش صحبت کنید. وقتی با کسی صمیمی می شوید هرگز بر پایه فرضیه های پیش ساخته خود نتیجه گیری نکنید. شما احساسات و افکار طرف مقابل را به خوبی نمی شناسید. یک رابطه سالم همه جوانب را می سنجد. اگر احساس کردید به کمک فرد دیگری احتیاج دارید از وی کمک بگیرید.
در صورتی که نتوانستید مسائل خود را با طرف مقابل به شیوه ای صحیح حل کنید حتماً از فردی مثل مشاور ، والدین، افراد با تجربه دیگر و افراد قابل اعتماد کمک بخواهید. یک رابطه سالم از تقاضای کمک نمی هراسد.
به خاطر بسپارید همیشه پایان گفتگوها حل کامل مسئله نیست. خود را برای پایان ناموافق و یا بینابین آماده کنید. یک رابطه سالم ، پیروی کورکورانه و یا توافق کامل را طلب نمی کند.
از دیگران خرده نگیرید. البته شما نمی توانید هر چیز و هر کس را بپذیرید ولی در عین حال خرده گیر هم نباشید. این کار از انرژی های شما می کاهد. مطالعات نشان می دهد هر چه بیشتر خوبی های دیگران را ببینید و کشف کنید، روابط بهتری برقرار خواهید نمود. رابطه سالم با سوء تفاهم و زخم های گذشته ارتباطی ندارد.
به خاطر بسپارید هدف از گفتگو، پیروز شدن هر دو نفر است. ارتباط سالم بر مبنای برنده و بازنده استوار نیست. یک رابطه سالم دارای دو برنده است که هر یک با کمک دیگری به دنبال پاسخ مسئله می گردد.
شما قادرید ارتباط خود را قطع کنید ، می توانید خود را از یک رابطه بیرون بکشید و به ارتباط خود پایان دهید. مطالعات نشان می دهد اگرچه در یک ارتباط مؤثر «وفاداری» اصل مهمی است اما یک ارتباط سالم به اکنون می اندیشد نه امیدواری نسبت به یک ایده آل احتمالی در آینده.
محبت و صمیمیت خود را نشان دهید
صمیمیت نقش بسیار مهمی در ارتباطات بین فردی دارد. یک رابطه سالم ، احساسات صمیمانه و دوستانه را می طلبد.
تعادل زندگی خود را حفظ کنید
در همه امور تعادل خود را حفظ کنید و به هر یک از افراد و مسائل زندگی خود سهم مناسبی را اختصاص دهید. یک رابطه سالم وابستگی های شدید و عادت گونه را نمی پذیرد.
به خود فرصت دهید
دوست شدن و ایجاد یک رابطه سالم ، یکباره اتفاق نمی افتد. به خصوص وقتی در محیطی جدید مثل دانشگاه و خوابگاه قرار می گیرید، نزدیک شدن به افراد جدید کمی دشوار به نظر می رسد. ولی به خاطر بسپارید آشنا شدن با افراد کمی طول می کشد ایجاد یک رابطه سالم نیاز به زمان دارد.
خودتان باشید
اگر بتوانید در برخوردهایتان خودتان باشید و نقش بازی نکنید بسیار دلچسب تر و مقبول تر خواهید بود. چنانچه خود را زیر نقاب پنهان کنید بالاخره دیر یا زود خود واقعی تان آشکار خواهد شد و به روابط شما لطمه خواهد زد. یک رابطه سالم با انسان های واقعی ساخته می شود نه با تصورات.