داستان جايی برای دو نفر نيست

داستان ، جايی برای دو نفر نيست

در به صدا درآمد. پشت در عاشقی بود که در جستجوی معشوق خود آمده بود.

از درون خانه صدايی آمد: «کيستی؟»

عاشق جواب داد: «منم».

 

 

در باز نشد و از درون خانه باز هم صدايی آمد: «اينجا جايی برای دو نفر نيست». عاشق با نااميدی از آنجا دور شد. مدت نسبتاً طولانی گذشت. اکنون عاشق، تجربه‌ها و درسهای ارزشمندی کسب کرده بود.

دوباره عاشق به در خانه معشوق رفت و در زد.

معشوق پرسيد: «کيستی؟»

عاشق جواب داد: «تويی، چون جز تو چيز ديگری در جهان نيست».

اين بار در باز شد و عاشق و معشوق يکی شدند.

نردبان اين جهان ما و منی است          عاقبت اين نردبان افتادنی است

لاجرم آنکس که بالاتر نشست           استخوانش سخت‌تر خواهد شکست

 

منبع " کتاب غذای روح 2 با ترجمه دکتر آرام "

انتشارات تجسم خلاق

www.aram24.ir

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *