نمی‌توانم درخواست خداوند را رد کنم

نمی‌توانم درخواست خداوند را رد کنم

جورج واشنگتن و پيتر ميلر همکلاسی و دوست صميمی بودند. يکی از آنها رئيس‌جمهور و ديگری يک مبلغ مذهبی و کشيش شد.

مردی به نام مايکل ويتمن  خصومت و دشمنی شديدی با پيتر ميلر داشت و به روشهای مختلف برای او مشکلاتی ايجاد کرده بود.

دست بر قضا، ويتمن به علت خيانت به کشور به مرگ محکوم شد.

 

ميلر هفتاد مايل تا فيلادلفيا پياده رفت تا دوست قديمی را ملاقات کند که اکنون رئيس‌جمهور بود. رئيس‌جمهور سلام گرمی به او کرد و گفت : «پيتر، چه کاري می‌توانم برات انجام بدم؟»

پيتر گفت : «به خاطر دوستی قديمي‌مان از تو می‌خواهم که زندگی ويتمن را نجات دهی».

رئيس‌جمهور در پاسخ گفت: «نه پيتر! چيز ديگری از من بخواه. پرونده او کاملاً سياه است و هيچ جای عفوی وجود ندارد».

سپس پيتر ماجرای دشمني‌ها و کينه‌توزيهای ميلر را نسبت به خود برای جورج واشنگتن تعريف کرد و گفت : «دوست عزيز، او بيش از بيست سال است که بدترين دشمن من است و مشکلات و ناراحتيهای بسياری برای من ايجاد کرده است؛ اما به خاطر خدا بايد او را نجات دهيم».

وقتی جورج واشنگتن ماجرای دشمنی ميلر را با او شنيد، چنين گفت : «دوست عزيز، حالا موضوع فرق کرده تو می‌خواهی زندگی بدترين دشمنت را نجات دهی و مطمئناً اين درخواست يک انسان نيست؛ بلکه درخواست پروردگار است و من نمی‌توانم درخواست خداوند را رد کنم».

 

منبع " کتاب غذای روح 2 با ترجمه دکتر آرام "

انتشارات تجسم خلاق

www.aram24.ir

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *