هیپنوتیزم درمانیِ مسایل خاص یا بیماریها و مشکلات شایع – کاهش وزن و لاغر شدن
یک گزارش پزشکی در پشت گزارش پزشکی دیگر اعلام می دارند :
* هم وطنان ما بیشتر از حد لازم خوراکی می خورند .
* بسیاری از هم وطنان ما چاق شده اند .
* افراد چاق بیشتر درمعرض ابتلاء به بسیاری از بیماریها قرار می گیرند .
* شیوع بیشتر بیماریهای قلبی و فشارخون ، دیابت ، بیماریهای مفصلی و بسیاری از بیماریهای دیگر ، تنها انواعی از عوارض چاقی هستند .
* میزان مرگ و میر در چاقها درمقایسه با افراد معمولی بیشتر است .
* درعصر و دوران ما ، لاغری یک معیار بزرگ و چشمگیر زیبائی و برازندگی به ویژه در بین خانمهاست .
* آرزوی متناسب شدن و متناسب ماندن یکی از بزرگترین دغدغه های افراد اجتماع است که عده زیادی به دنبال آن می روند .
* ارائه خدمات پزشکی ، داروها و وسایل کمکی برای لاغر شدن به یک بازار چند میلیاردی و به سرعت درحال گسترش تبدیل شده است .
دراینجا ما قصد نداریم که خودمان را وارد بحثهای طولانی ، ثابت نشده ، غیرقابل عمل و غالباً متضاد در زمینه ی موزون شدن بکنیم ، کسانی که به خواندن این مطالب علاقه دارند ، می توانند به سادگی انبوهی از کتابها ، مقالات و مطالبی را پیدا کنند که توسط دانشمندانی مانند کلاین ، کولمن ، ویک و سولیوان و دیگران نوشته شده اند و آنها تنها آغاز کننده ی طی این مسیر طولانی و پرترافیک بوده اند .
در میان راهها و روشهای بسیار زیادی که به عنوان وسیله ای برای لاغرتر شدن ارائه شده اند ، هیپنوتیزم درمانی روشی است که کارآئی و تأثیرگذاری خود را به اثبات رسانیده است . تکنیکهای هیپنوتیزمی که برای لاغرشدن وجود داشته و می تــوانند به کــار روند ، درطیف گسترده ای قراردارند که شامل موارد و مراتب زیر می شوند :
* ارائه ی ساده ی تلقینات لفظی برای کاهش اشتها
* رفتار درمانی و ارائه ی تکنیکهائی که درشرایط خلسه ارائه می شوند
* روشهای هیپنوتیزمی ـ تحلیلی
* روشها و نظام نامه هائی براساس حالت ایگو ( یا افزایش اعتماد به نفس )
ساده ترین و بی پیرایه ترین روشهای مقابله با
پرخوری ، تکنیکهای ایجاد بیزاری نسبت به خوردن غذاست . دراین روش در شرایـط خلسه ی هیپنوتیزمی به سوژه یا بیمار تلقین می شود که از این به بعد ، خوردن برخی از مواد غذائی چاق کننده برای او بی مزه ، بد بو و یا بسیار بد طعم خواهند شد . باری ، دراین روش خواسته ی هیپنوتیست ، لذت غذا خوردن را در بیمار به مقابله می طلبد و هر چند عده ای از این روش بهره می برند ، عده ای هم ساده خیلی ادامه ی درمان را رها می کنند . شانس موفقیت دراین روش زمانی زیادتر است که رابطه و حس اعتماد متقابل پرقدرتی بین بیمار و درمانگر وجود داشته باشد و بیمار به درمانگر به چشم یک فرد دانشمند و کاردان نگاه کند . اگر درجریان کاربرد این روش پیشرفتی در درمان مشاهده نشد ، بایستی به دستورالعملی طلائی توجه کرد که در تمام موارد روان درمانی ـ از جمله دراینجا صادق است :
« زمانی که فردی درجریان پیشرفتِ درمانی متوقف شد ، و یا درجاتی از شکست پدید آمد و یا درمورد صلاحیت درمان در درمانگر درجاتی ازتردید به وجود آمد ، سعی کنید تا رابطه ی عاطفی و درمانی خود را تقویت کنید . »
یک رابطه درمانی نزدیک و متکی بر احترام متقابل ، « بهترین تکنیکی » است که درمانگر می تواند ارائه دهد .
روشهای بیزار کننده هم با تغییر دادن یا کم ارزش کردن یک حس دراین زمینه مؤثر واقع می شود . از تصویر سازی ذهنی هم می توان در راستای تلقینات لفظی برای کاهش جاذبه برخی از غذاها استفاده کرد و یا اصولاً تمایل به مصرف آنرا از بین برد . این امکان هم وجود دارد که با تلقین حالتی را به وجود آورد که تجسم و تفکر درباره ی غذاهای پرکالری خاصی تهوع برانگیز شوند و یا اصلاً آنها بو و مزه خاصی نداشته باشند . کروجر و فزلر دراین زمینه چنین تلقیناتی را طراحی کرده اند :
« از این زمان به بعد ، هر زمان که تمایل خوردن غذاهائی در تو به وجود بیاید که در رژیم غذائی تو پیش بینی نشده و یا مصرف آنها برای تو منع شده ، بلافاصله تصور احساس توهمی بدترین بوهای تهوع آمیز و نفرت برانگیز در آن غذاها به وجود می آیند که تاکنون تجربه کرده ای ، مانند بوی تخم مرغ گندیده . هر زمان که تمایل به خوردن غذاها ، نوشابه ها و دسرهائی در تو به وجود آید که پرکالری هستند و برای تو منع شده اند ، بلافاصله به صورت ذهنی این بوهای به شدت نفرت انگیز و طعم های تهوع برانگیز را احساس می کنی . »
باری ، شرطی سازی یا شرطی زائی دوباره ی رفتاری نیازی به این ندارد که لزوماً و همیشه بیزار کننده و نفرت آمیز بوده باشند . برای مثال ، در یک گروه درمانی درشرایط هیپنوتیزم ، به مراجعه کنندگان 2 بشقاب پر از دو نوع غذا نشان داده می شود :
* دربشقاب اول ، انواعی از غذاهای پرکالری و چاق کننده قرار گرفته که براساس تلقیناتی که داده شده ، افراد چاق یا شرکت کنندگان در رژیم غذائی پس از مشاهده ی آنها احساس می کنند که هیچگونه تمایلی به خوردن آن ندارند و این بشقاب را پس می زنند .
* سپس بشقاب دیگر درمقابل دید آنها قرار می گیرد که پراز سالادهای خوش رنگ ، خوش بــو و معـطر است که با سبزیجات متنوع ، تکه هائی از میوه های کم کالری و برشهائی از پنیرهای کم چربی تزئین شده اند و در کنار آنها تکه هائی از گوشت کم چربی هم قرار گرفته است . در مقابل این غذای خوشبو ، خوش رنگ و سرشار از ویتامین و پروتئین اشتـهای بیمار باز شده و دهـان او بـه آب می افتد و احساس می کند که چقدر میل دارد از این غذاها بخورد . دراین روشِ خانم هلن واتکینس ، ایجاد بیزاری نسبت به مصرف غذاهای چرب و پرکالری به یک حداقلی کاهش داده شده و درمقابل تمایل به مصرف غذاهای مناسب برای لاغرتر شدن افزایش و تشدید پیدا کرده است . بنابر این احتمال خیلی کمتری وجود دارد که بیماران خوش اشتها به جای حذف رژیم غذائی پرکالری و غذاهای خوشمزه ، رفتن به مطب درمانگر ومراعات رژیم غذائی او را ترک کنند !
یک روش تلقینی غیرمستقیم توسط کروجر و فزلر طراحی و پیشنهاد شده که می تواند یک انگیزه پرقدرت را برای کاهش وزن در افراد چاق به وجود بیاورد . برای انجام این کار از بیمار ـ بخصوص اگر یک خانم بوده باشد ـ خواسته می شود که زیباترین لباسی را که همیشه آرزوی پوشیدن آنرا داشته ، در 2 سایز کوچکتر از اندازه ی بدنش درشرایط کنونی و موجود خریداری کند و آنرا جائی درمقابل دیدگاه خودش مستقر سازد و به صورت مکرر به زمانی فکر کند که لاغرتر شده و دریک موقعیت مهم و ممتاز این لباس بسیار زیبا را پوشیده است . درحقیقت ازهمان لحظه ای که این فرد این لباس زیبا را در 2 سایز کوچکتر خریده ، برای 2 سایز لاغرتر یا برازنده ترشدن تعهد کرده است و انگیزه و اراده ی خود را نشان داده است .
از سایر تلقیناتی که دارای ارزش هستند ، ممکن است این بوده باشد که بیماری خود را درمقابل میز غذای بسیار خوش آب و رنگی مشاهده می کند که بسیاری از این غذاهای خوشمزه برای او مناسب نیستند . مشاهده این غذاها میل شدیدی برای خــوردن آنها را در وی برمی انگیزاند و زمانی که او به طرف غذاها می رود ، ناگهان خبر بسیار خوش و هیجان انگیزی را می شنود که فوراً احساس و تمایل شدید به خوردن هر نوع غذا از بین می رود و او به یک احساس آرامش و قدرت روانی می رسد که دیگر خوردن آن غذاها برای او جاذبه ندارند . این نگرش یا رویکرد که دراین مثال آمده ، درگروه انگیزه های رفتاری قرار می گیرد که کروجر و فزلر با عنوان رفتار درمانی هیپنوتیزمی از آنها یاد می کنند .
رعایت رژیم غذائی به صورت دل انگیز
مان براین باور بود که روشهای دیکتاتور مابانه با تلقیناتی که باعث می شوند که به صورت سریع و پرقدرتی اشتها سرکوب شود و بی اشتهائی عصبی پدید آید ، درطولانی مدت دارای ارزش و اعتبار نیستند . او به بیماران خود در شرایط هیپنوز تلقین می کرد که هرچه بیشتر در شرایط آرامش قرار بگیرند و آماده شوند که از خوردن غذا لذت ببرند . به آنها تلقین می شد که درمقابل بشقاب غذائی قرارگرفته اند که آنرا از هر غذائی بیشتر دوست دارند و به آنها رایحه ای دل انگیز و طعمی بسیار خوب ارائه می دهد . ابتداء از او خواسته می شود که این غذا را استشمام کند و بعد با چشیدن ، از طعم آن لذت ببرد . سپس خیلی آهسته و آرام شروع به خوردن این غذا بکند و لقمه های کوچکی را از این غذا به دهانش بگذارد و آرام آرام هر لقمه را درحدود 2 تا 3 دقیقه بجود . دراین شرایط با زبان غذا را در زمان جویدن درگوشه و کنار دهانش بچرخاند و از طعم و بوی آن لذت ببرد . پس از اینکه او چند لقمه به این صورت می خورد ، احساس می کند که کاملاً سیر و از خوردن غذا ارضاء شده است . برخی از هیپنوتیزم درمانگران دراین شرایط این اصطلاح را به کار می برند : « همان حالتی را پیدا کرده که پس از خوردن غذای شب عید [ در آمریکا شب جشن شکرگزاری ] به آن وضعیت می رسد . » به این ترتیب خاطره ی یک ارضای کامل دهانی برای بیمار زنده می شود . به نظر می آید که کاربرد این روش تمام امتیازات و منافع شرطی شدن را دارد ، بدون اینکه معایب پیدایش بیزاری را داشته باشد . ازسوی دیگر به نظر می آید که کسانیکه به ایــن صورت رژیم غذائی گرفته اند ، احتمال کمتری دارد که به جایگزین ها ( دخانیات ، مواد مخدّره و … ) روی آورند ، زیرا نیازهای لذتی و ارضائی آنها مراعات و انجام شده ، نه اینکه از آنها محروم شده باشند .
چیک و لکرون از بیماران خود چنین پرسشهائی را می پرسیدند :
* آیا در زمانی ک احساس می کنی طرد شده ای به پرخوری روی می آوری ؟
* آیا تو با چاق شدن می خواهی خودت را تنبیه یا مجازات کنی ؟
* …
سپس این درمانگران از طریق علائم حرکات یا بالا آمدن ناخود آگاهانه انگشتان بیمار که حامل روند ناخود آگاهانه جوابگوئی است ، به پاسخ واقعی پرسشهای خود دست پیدا می کردند و براساس آنها یک برنامه ی درمانی و برخی از تلقینات اختصاصی و انفرادی برای هر بیماری را تهیه و اجراء می کردند . دراین شرایط است که ممکن است اطلاع پیدا کنیم که :
* خوراکی دادن نشانه ای از تشکر به خاطر « خوب بودن » گیرنده ی خوراکی است .
* با فردی غذا خوردن و یا به فردی خوراکی دادن ، نشانه ای از عشق و محبت است .
* از دست کسی خوراکی نگرفتن ، می تواند نشانه ی قهر یا عصبانیت بوده باشد .
* چاق شدن یکی از زوجین ، ممکن است نشانه ی کینه ی ناخود آگاهانه به همسر بی توجه ی او بوده باشد .
دریافت علائم ایدئوموتور می تواند یک راه مطمئن و سریع برای دسترسی به دینامیسم های درونی و برخی از تضادهای بنیادی بوده باشند که درنهایت به پیدایش برخی از رفتارهای مرضی منجر می شوند . مقابله با چاقی و پرخوری به صورت علامتی کم نتیجه است ، مگر اینکه انگیزه های عمقی آنها شناخته شوند و تضادهای درونی و ناخود آگاهانه حل شوند . این نوع درمانها درحوزه ی هیپنو آنالیز یا روانکاوی هیپنوتیزمی قرار می گیرند .
یک زن جوان تحت تأثیر یک حالت ایگوی بدخواهانه ( یک حالت چند شخصیتی پوشیده ) با این عقیده خود را چاق نگهداشته شده بود تا این چاقی از نیت بد یک مرد جلوگیری یا محافظت کند . ولی پس از اینکه این واحد درونی مورد قبول و تائید قرار گرفت و با توجیحات جدید به عنوان یک کمک درمانگر درونی شناخته شد ، به سرعت این خانم 80 پاوند ( 37 کیلو ) لاغر شد .
اشپیگل ها برای لاغر کردن به راه و روشی شبیه به آنچه که برای ترک کردن دخانیات طراحی کرده بودند ، روی آوردند . 3 تلقینی که برای این درمان مورد استفاده ی آنها قرار می گرفت ، به این صورت بود :
* پرخوری مانند سمی برای بدن من عمل می کند .
* من برای زنده ماندن به بدنم احتیاج دارم .
* بنابر این ، من باید با احترام به بدنم رفتار کنم .
دراینجا هم آنها بار دیگر به روشی روی آوردند که به آن « نوسازی یا تجدید ساختار » نام می نهادند . دراینجا به صورت دیگری علائم و نشانه های چاقی مورد تعبیر و تفسیر قرار می گرفت تا از ایجاد و استمرار تضاد بین خود =SELF و بدن جلوگیری کند . برای رسیدن به این هدف آنها از میزان زیادی از « آموزش درشرایط خلسه ی هیپنوتیزمی » استفاده کردند تا بتوانند یک درک شناختی را ایجاد کنند و نگرشهای سازنده ی بنیادی آنرا هم پدید آورند . این روش درمانی ممکن است طولانی شود و شامل مطالب نصیحت گونه ای شود که به خطرناک بودن پرخوری و نیاز به مراعات رژیم غذائی درطولانی مدت مربوط می شوند .
تمام روشهائی که برای درمان چاقی مورد استفاده قرار می گیرند ـ از جمله آنهائی که به کمک هیپنوتیزم صورت می گیرند ، از این نارسائی رنج می برند که هر چند با لاغری زیادی همراه هستند ، ولی این روند به نظر می آید که پس از توقف درمان دوباره درشرایطی که بیمار به شرایط عادی زندگی پراسترس خود برمی گردد ، پرخوری و چاقی دوباره شروع می شود . پیدا کردن راهها و روشهائی برای استمرار لاغری و مراعات رژیم غذائی مشکل و معضلی است که با وجود کوششهای فراوان هنوز حل نشده است .
منبع :http://hypnosiran.com/