رسانهها مردم را با روش هاي زير آستانهاي متقاعد ميكنند.
تصاوير تلويزيوني به ذهن ما حملهور ميشوند.
هر نوع اعتيادي را ميتوان ترك كرد.
تلويزيون هم ترغيب كننده است و هم منحرف كننده. تلويزيون ميليون ها آمريكايي، اكثر اوقات روز روشن است. عدهاي از لحظه بيدار شدن تا لحظه رفتن به تختخواب آن را روشن ميگذارند. طبق گزارش يكي از موسسههاي سلامت ذهن در آمريكا: بيش از يك سوم بزرگ سالان بيشتر از چهار ساعت در روز تلويزيون تماشا ميكنند. طبق مطالعاتي ديگر مشخص شده است كه بيش از 2 ميليون كودك زير يازده سال تا نيمه شب تلويزيون تماشا ميكنند.
مادران شاغل از تلويزيون به جاي پرستار بچه استفاده ميكنند. وقتي كودكي به سن نوجواني ميرسد، 10 الي 15 هزار ساعت در معرض تلقين بوده است. اكثر آنچه كه آنها ميبينند، افرادي است كه عادت هاي ناسالم و رفتار خشن دارند. صفحه تلويزيون محلي براي نمايش ويژگي ها و بيماري هاي عجيب اين دنيا است. پس از مدتي اين رفتار نامناسب براي كودكان، عادي و قابل قبول ميشود و در دوران بلوغ نيز همان طور باقي ميماند.
طبق بررسي هاي به عمل آمده 99درصد منازل آمريكايي ها حداقل يك دستگاه تلويزيون دارند.
عدهاي نيز پنج دستگاه تلويزيون دارند. تصاوير تلويزيوني قوي ترين تاثير را بر زندگي ما دارند و ميتوانند به ما كمك كنند و يا به ما آسيب برسانند. متاسفانه آسيب آنها بيشتر تحقق مييابد. حرف هاي ركيك باعث تخريب ذهن بيننده ميشود. محتواي نمايش هاي تلويزيوني طبقه بندي شده است و نياز توليد كنندگاني را تامين ميكند كه محصولات خود را صرفا" براي دستيابي به سود ميفروشند.
تلويزيون پس از چند دهه، پرتأثيرترين عامل در زندگي ما شده است. تلويزيون، مربي كودكان است. باعث بروز رفتار خشن در نوجوانان ميشود و اختلالاتي را در محيط خانواده ايجاد ميكند. اين وسيله هم وارد خانهها شده است و هم وارد ذهن ناخودآگاه بينندگان. والدين نگران، سعي مي كنند كه با اين نيروي مخرب مبارزه كنند و از گرايش كودكان به خشونت و اعتياد جلوگيري كنند. مطالعات انجام شده نشان ميدهد كه تلويزيون بيشتر از والدين نقش الگو پيدا كرده است؛ زيرا وقتي را كه والدين با كودكان ميگذرانند، كمتر از وقتي است كه كودكان جلوي تلويزيون هستند.
رسانهها براي متقاعد كردن مخاطبان از سطح زيرآستانهاي تهاجمي بهره مي برند
متاسفانه رسانهها براي اجراي اهداف اقتصادي خود بايد مردم را دسته دسته به نكتهاي معتاد كنند. نقش اصلي آنها، افزايش تعداد مصرف كنندگان است. وجود رسانهها اين نوع فعل و انفعال را ضروري ميكند. وقتي بينندهاي ميگويد: فكر ميكنم، …" آيا واقعا" در حال ابراز افكار خودش است و يا تفكرات ديگري را تكرار ميكند؟ اكثر اوقات مردم همانطور كه آموزش ديدهاند، فكر ميكنند. آنچه كه امروز ميگويند، همان چيزي است كه ديروز شنيدهاند. مردم در حالي رشد ميكنند كه انديشههاي ديگران را طوطيوار تكرار ميكنند. آنها همچون آدم مصنوعي در خيابان راه ميروند، غافل از آنكه قرباني روش هاي كنترل ذهن شدهاند.
تكرار تبليغات به تدريج مسحور كننده ميشود. معمولا" تبليغات را با سرگرمي ادغام ميكنند؛ ولي وقتي بينندگان به مصرف شيريني، كافئين، تنباكو، الكل و ساير مواد مخرب معتاد ميشوند، اين موضوع چندان خوشايند نيست. تحليلگران، اين روند را سازگاري و انطباق ذهن مينامند. استفاده از قرص هاي نيروزا، مصرف الكل و سيگار كشيدن براي جوانان طبيعي است؛ زيرا قبلا" زياد ديدهاند كه شخصيت هاي محبوب آنها چگونه در تلويزيون اين مواد را مصرف ميكنند.
در اين تبليغات چنين فرض شده است كه همه مردم بيمار هستند و براي گذراندن دوران نقاهت به محصولي كه آنها ميگويند، نياز دارند. به ندرت بينندگان را از نحوه پرهيز از بيماري ها مطلع ميكنند. متأسفانه عوام از اين نوع نفوذ زير آستانهاي رسانهها به لايههاي مختلف ذهن خود، آگاهي ندارند. وقتي جوانان با فضيلت هاي داروهاي قانوني آشنا ميشوند، به داروهاي غيرقانوني نيز روي ميآورند.
منبع " کتاب هیپنوتیزم پیشرفته با ترجمه دکتر آرام "
با آرزوی موفقیت در زندگی برای شما
www.aram24.ir