چرا خدا را عبادت نمي‌كنيم؟

چرا خدا را عبادت نمي‌كنيم؟

مسافري به يك شهر ناشناس رسيد. وقتي او از قطار پياده شد، ديد كه هيچ‌يك از مردم كفش به پا نكرده‌اند. مسافر از اينكه مي‌ديد، مردم شهر و ماموران راه‌آهن پای برهنه راه می‌روند، كاملاً متعجب شده بود؛ بنابراين با خود گفت: «شايد پوشيدن كفش در اين شهر قدغن باشد!»

مرد مسافر از ايستگاه قطار خارج شد و يك تاكسي صدا كرد. راننده تاكسي نيز كفش به پا نداشت. مسافر با تعجب از او پرسيد: «چرا كفش نمي‌پوشيد؟»

راننده تاكسي تكرار كرد: «بله چرا كفش نمي‌پوشيم؟»

 

وقتي مسافر از تاكسي پياده شد، برف شروع به باريدن كرد. همه مردم با پاي برهنه روي برفها راه مي‌رفتند.

او از يك رهگذر پرسيد: «چرا كفش نمي‌پوشيد تا پاهايتان از سرماي گزنده در امان باشد؟»

رهگذر تكرار كرد: «درسته، چرا كفش نمي‌پوشيم؟»

هرچه مي‌گذشت بر تعجب و حيرت مرد مسافر افزوده مي‌شد. مسافر از فرد ديگري پرسيد: «آيا در شهر شما كارخانه كفش‌سازي وجود ندارد؟»

آن فرد پاسخ داد: «چرا، وجود دارد».

مسافر در ادامه پرسيد:«پس چرا هيچ‌كس كفش به پا ندارد؟»

آن فرد در پاسخ گفت:«ما تمام كفشها را صادر مي‌كنيم واما چرا خودمان كفش به پا نمي‌نيم؟»

عبادت نيز همچون كفش در اين شهر است. هركسي ارزش عبادت را مي‌داند و بر فوايد آن آگاه است؛اما كسي عبادت نمي‌ند. راستي، چرا خدا را عبادت نمي‌كنيم؟!

 

منبع " کتاب غذای روح 2 با ترجمه دکتر آرام "

انتشارات تجسم خلاق

www.aram24.ir

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *