وسواس چیست و چگونه آنرا درمان كنیم؟

وسواس چیست و چگونه آنرا درمان كنیم؟
در ابتلا به وسواس، بیمار متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت‏ به شخصیت ‏خود بوده، از غیر عادی و نابهنجار بودن رفتار خودآگاه است.روانشناسان وسواس را نوعی بیماری از سری نوروزهای شدید می‏دانند كه تعادل روانی و رفتاری را از بیمار سلب و او را در سازگاری با محیط دچار اشكال می‏سازد و این عدم تعادل و اختلال دارای صورتی آشكار است.
روانكاوان نیز وسواس را نوعی غریزه واخورده و ناخودآگاه معرفی می‏كنند و آن را حالتی می‏دانند كه در آن، فكر، میل، یا عقیده‏ای خاص، كه اغلب وهم‏آمیز و اشتباه است آدمی را در بند خود می‏گیرد، آنچنان كه حتی اختیار و اراده را از او سلب كرده و بیمار را وامی‏دارد كه حتی رفتاری را برخلاف میل و خواسته‏اش انجام دهد و بیمار هرچند به بیهودگی كار یا افكار خودآگاه است اما نمی‏تواند از قید آن رهایی یابد.
وسواس به صورتهای مختلف بروز می‏كند و در بیمار مبتلای به آن این موارد ملاحظه می‏شود :
اجتناب؛ تكرار و مداومت؛تردید؛شك در عبادت؛ترس؛دقت و نظم افراطی؛اجبار و الزام؛احساس بن بست؛عناد و لجاجت.
به طور كلی وسواس شامل فكر، احساس، اندیشه یا تصویر ذهنی مزاحم است و اجبار شامل، رفتاری آگاهانه و عودكننده است كه به آن O.C.Dیا obsessive compulsive disorderیا اختلال وسواسی اجباری می گویند.
علائم دیگر:
در مواردی وسواس بصورت، خود را در معرض تماشا گذاردن، دله دزدی، آتش زدن جایی، درآوردن جامه خود، بیقراری، بهانه‏گیری، بی‏خوابی، بدخوابی، بی‏اشتهایی،… متجلی می‏شود آنچنانكه به اطرافیانش این احساس دست می‏دهد كه نكند دیوانه شده باشد.
انواع وسواس:وسواسهایی كه تمام فكر و اندیشه افراد را تحت تاثیر قرار داده و احاطه ‏شان می‏كند معمولا بصورتهای زیر است:
وسواس فكری:
این وسواس بصورتهای مختلف خود را نشان می‏دهد كه برخی از نمونه ‏های آن بشرح زیر است:
اندیشه درباره بدن:
بدین گونه كه بخشی مهم از اشتغالات ذهنی و فكری بیمار متوجه بدن اوست. او دائما به پزشك مراجعه می‏كند و در صدد ب‏دست آوردن دارویی جدید برای سلامت ‏بدن است.
رفتار حال یا گذشته:
مثلا در این رابطه می‏اندیشد كه چرا در گذشته چنین و چنان كرده؟ آیا حق داشته است فلان كار را انجام دهد یا نه؟ و یا آیا امروز كه مرتكب فلان عملی می‏شود آیا درست می‏اندیشد یا نه؟ تصمیمات او رواست‏یا ناروا ؟
در رابطه با اعتقادات: زمانی فكر وسواسی زمینه را برای تضادها و مغایرت‏های اعتقادی فراهم می‏سازد. مسایلی در زمینه حیات و ممات، خیر و شر، وجود خدا و پذیرش یا طرد مذهب ذهن او را بخود مشغول می‏دارد.
اندیشه افراطی:
زمانی وسواس در مورد امری بصورت افراط در قبول یا رد آن است‏با اینكه بیمار خلاف آن را در نظر دارد ولی بصورتی است كه گویی اندیشه مزاحمی بر او مسلط است كه او را ناگزیر به دفاع از یك اندیشه غلط می‏سازد، از آن دفاع و یا آن را طرد می‏كند بدون اینكه آن مساله كوچكترین ارتباطی با زندگی او داشته باشد; مثلا در رابطه با دارویی عقیده‏ای افراطی پیدا می‏كند بگونه‏ای كه طول عمر، بقای زندگی و رشد خود را در گرو مصرف آن دارو می‏داند، اگرچه در اثر مصرف به چنان نتیجه‏ای دست نیابد.
2- وسواس عملی:
وسواس عملی به شكل های گوناگون خود را بروز می‏دهد كه ما به نمونه ‏ها و مواردی از آن اشاره می‏كنیم :
شستشوی مكرر: مردم بر حسب عادت تنها همین امر را وسواس می‏دانند و این بیماری در نزد زنان رایجتر است.
رفتار منحرفانه:
جلوه آن در مواردی بصورت دزدی است و این امر حتی در افرادی دیده می‏شود كه هیچ‏گونه نیاز مادی ندارند.
دقت وسواسی:
نمونه ‏اش را در منظم كردن دگمه لباس و… می‏بینیم و وضعیت فرد بگونه ‏ای است كه گویی از این امر احساس آرامش می‏كند.
شمردن:
شمردن و شمارش ‏ها در مواردی می‏تواند از همین قبیل بحساب آید مثل شمردن نرده ‏ها با اصرار بر این كه اشتباهی در این امر صورت نگیرد.
راه رفتن:
گاهی وسواس‏ها بصورت راه رفتن اجباری است. شخص از این سو به آن سو راه می‏رود و اصرار دارد كه تعداد قدمها معین و طبق ضابطه باشد. مثلا فاصله بین دو نقطه از ده قدم تجاوز نكند و هم از آن كمتر نباشد.
3- وسواس ترس:
صورتهای ترس وسواسی عبارت است از: ترس از آلودگی – ترس از مرگ – ترس از دفع – ترس از محیط محدود – ترس از امری خلاف اخلاق – ترس از تحقق آرزو.
4- وسواس الزام:
در این نوع وسواس نمی‏تواند خود را از انجام عمل و یا فكری بیرون آورد و در صورت رهایی از آن فكر و خودداری از آن عمل موجبات تنش در او پدید خواهد آمد.
وسواس در چه كسانی بروز می كند؟
الف) در رابطه با سن
تجارب حیات عادی افراد نشان می‏دهد كه وسواس همگام با بلوغ و در غلیان شهوت در افراد پایه گرفته و تدریجا رشد می‏كند. اگر در آن ایام شرایط برای درمان مساعد باشد بهبودهای نسبی و دوره‏ای پدید می‏آید وگرنه بیماری سیر مداوم و رو به رشد خود را خواهد داشت تا جایی كه خود بیمار به ستوه می‏آید.
ب) در رابطه باهوش:
بررسیهای علمی نشان داده‏اند كه وضع هوشی آنها در سطحی متوسط و حتی بالاتر از حد متوسط است. وسواسی‏هایی كه دارای هوش اندك و یا با درجه ضعیف باشند بسیار كمند بر این اساس رفتار آنها نباید حمل بر كم ‏هوشی شان شود.
ج) در رابطه با اعتقاد
د) در رابطه با شخصیت و محیط:
تجارب نشان داده‏اند آنهایی كه در زندگی شخصی حساس‏ترند امكان ابتلایشان به بیماری وسواس بیشتر است و غلبه وسواس بر آنها زیادتر است. در بین فرزندانی كه والدینشان معمولا محكومشان می‏كنند این بیماری بیشتر دیده می‏شود.
پاره‏ای از تحقیقات نشان داده‏اند كه شخصیت والدین و حتی صفات ژنتیكی، روابط همگن خویی و محیطی در این امور مؤثرند بهمین نظر وسواس در بین دوقلوهای یكسان بیشتر دیده می‏شود تا در دیگران، اگر چه ریشه‏های اساسی و كلی این امر كاملا مشهود نیست.
مساله شخصیت را اگر با دامنه‏ای وسیعتر مورد توجه قرار دهیم خواهیم دید كه این امر حتی در برگیرنده افراد و اشخاص از نظر جوامع هم خواهد بود. وسواس بر خلاف بیماری هیستری است كه اغلب در جوامع عقب نگهداشته شده دیده می‏شود، در جوامع بظاهر متمدن و پیشرفته و حتی در بین افراد هوشمند هم بمیزانی قابل توجه دیده می‏شود.
ریشه ‏های خانوادگی وسواس
در مورد ریشه و سبب این بیماری مطالب بسیاری ذكر شده كه اهم آنها عبارتند از وراثت، شخصیت زیر ساز یا الحاقی، وضع هوشی، عوامل اجتماعی، عوامل خانوادگی، عوامل اتفاقی، رقابت‏ها، منع‏ها و… كه ما ذیلا به مواردی از آن اشاره می‏كنیم.
الف) وراثت:
تحقیقات برخی از صاحبنظران نشان داده است كه حدود چهل درصد وسواسیها، این بیماری را از والدین خود به ارث برده‏اند، اگرچه گروهی دیگر از محققان جنبه ارثی بودن آن را محتمل دانسته و قایل شده‏اند، انتقال زمینه‏های عصبی می‏تواند ریشه و عاملی در این راه باشد.
ب) تربیت :
در این مورد مباحثی قابل ذكرند كه اهم آنها عبارتند از:
1- دوران كودكی:
اعتقاد گروهی از محققان این است كه پنجاه درصد وسواس‏های افراد در سنین جوانی و پس از آن از دوران كودكی پایه‏گذاری شده و تاریخچه زندگی آنها حاكی از دوران كودكی ویژه‏ای است كه در آن كشمكش‏ها و مقاومت‏ها و سرسختی‏های فوق العاده وجود داشته و كودك در برابر خواسته‏های بزرگتران تاب مقاومت نداشته است.
2- شیوه تربیت:
در پیدایش گسترش وسواس برای شیوه تربیت والدین نقش فوق العاده‏ای را باید قایل شد. بررسیها نشان می‏دهد مادران حساس و كمال جو بصورتی ناخودآگاه زمینه را برای وسواسی شدن فرزندان فراهم می‏كنند و مخصوصا والدینی كه رفتار طفل را بر اساس ضابطه خود بصورت دقیق می‏خواهند و انعطاف پذیری كمتری دارند در این رابطه مقصرند. تربیت‏خشك و مقرراتی در پیدایش و گسترش این بیماری زیاد مؤثر است. نحوه از شیر گرفتن كودك بصورت ناگهانی، گسترش آموزش مربوط به نظافت و طهارت و كنترل كودك در رفتار مربوط به نظم و تربیت و دقت او هم در این امر مؤثر است.
3- تحقیر كودك:
عده‏ای از بیماران وسواسی كسانی هستند كه دائما این عبارت به گوششان خورده است كه: آدم بی عرضه‏ای هستی، لیاقت نداری، در خور آدم نیستی، بدرد زندگی نمی‏خوری… و از بابت عدم لیاقت‏خود توسط والدین، مربیان، خواهران، و برادران ارشد ركوفت‏شنیده و تنبیه شده‏اند. این گونه برخوردها بعدا زمینه را برای ناراحتی عصبی و یا وسواس آنها فراهم كرده است.
4- ناامنی‏ها:
پاره‏ای از تحقیقات نشان داده‏اند برخی از آنها كه دوران حیات كودكی آشفته‏ای داشته و با ترس و نا امنی همساز بوده‏اند بعدها به چنین بیماری دچار شده‏اند. آنها در مرحله كودكی وحشت از آن داشته‏اند كه نكند كار و رفتارشان مورد تایید والدین و مربیان قرار نگیرد. اینان در دوران كودكی برای راضی كردن مربیان خود می‏كوشیدند و سعی داشته‏اند كه دقتی افراطی درباره كارهای خود روا دارند و در همه مسائل، با باریك‏بینی و موشكافی وارد شوند.
5- منع‏ها:گاهی وسواس فردی بزرگسال نشات گرفته از منع‏های شدید دوران كودكی و حتی نوجوانی و جوانی است. مته بر خشخاش گذاردن والدین و مربیان، ایرادگیریهای بسیار، توقعات فوق العاده از زیر دستان، اگر چه ممكن است كار را برطبق مذاق خواستاران پدید آورد معلوم نیست عاقبت‏خوش و میمونی داشته باشد.
6- خانواده افراد وسواسی: بررسیها نشان داده ‏اند:
– اغلب وسواسی‏ها والدین لجوج داشته‏اند كه در وظیفه خواهی از فرزندان سماجت‏بسیار نشان می‏داده‏اند.
– ایرادگیر و عیبجو بوده‏اند اگر مختصر لغزشی از فرزندان خود می‏دیدند، آن را به رخ فرزندان می‏كشیدند.
– خسیس و ممسك بوده‏اند به طوری كه كودك برای دستیابی به هدفی ناگزیر به شیوه‏ای اصرارآمیز بوده است و بالاخره افرادی كم گذشت، طعنه زن، ملامتگر، بوده‏اند و كودك سعی می‏كرده خود را در حضور آنها دائما جمع و جور كند تا سرزنش نشود. (6)
آمار
خیلی از افراد فكر می كنند اختلال وسواس اجباری در خانم ها بیشتر است.
برخلاف تصورر عموم احتمال ابتلای مرد و زن به OCD(اختلال وسواس اجباری) یكسان است، اما در گروه سنی نوجوانی، میزان ابتلای پسران از دختران بیشتر است كه منشاء ژنتیك دارد.
از سوی دیگر میزان ابتلای افراد مجرد به این اختلال، بیشتر از متاهل هاست.
به طور كلی میزان شیوع اختلال وسواس اجباری(OCD)، 2تا 3 درصد است.
درمان :
درمان وسواس از دیدگاه دکتر علی زاده
برای درمان می‏توان از راه و رسم‏ها و وسایل و ابزاری استفاده كرد كه یكی از آنها تغییر محیطی است كه بیمار در آن زندگی می‏كند.
1- تغییر آب و هوا:
دور ساختن بیمار از محیط خانواده و اقامت او در یك آسایشگاه و واداشتن او به زندگی در یك منطقه خوش آب و هوا برای تخفیف اضطراب و درمان بیمار اثری آرامش بخش دارد و این امری است كه اولیای بیمار می‏توانند به آن اقدام كنند.
2- تغییر شرایط زندگی:
از شیوه‏های درمان این است كه زندگی بیمار را در محیطی دیگر بكشانیم و وضع او را تغییر دهیم. او را باید به محیطی كشاند كه در آن مساله حیات سالم و دور از اغتشاش و اضطراب مطرح باشد و بنای اصلی شخصیت او از دستبردها دور و در امان باشد بررسیهای تجربی نشان می‏دهند كه در مواردی با تغییر شرایط زندگی و حتی تغییر خانه و محل كار و زندگی بهبود كامل حاصل می‏شود.
3- ایجاد اشتغال و سرگرمی:
تطهیرهای مكرر و دوباره‏كاری‏ها بدان خاطر است كه بیمار وقت و فرصتی كافی برای انجام آن در خود احساس می‏كند و وقت و زمانی فراخ در اختیار دارد. بدین سبب ضروری است در حدود امكان سرگرمی او زیادتر گردد تا وقت اضافی نداشته باشد. اشتغالات یكی پس از دیگری او را وادار خواهد كرد كه نسبت‏به برخی از امور بی‏اعتماد گردد، از جمله وسواس.
4- زندگی در جمع:
فرد وسواسی را باید از گوشه‏گیری و تنهایی بیرون كشاند. زندگی در میان جمع خود می‏تواند عاملی و سببی برای رفع این الت‏باشد. ترتیب دادن مسافرتهای دستجمعی كه در آن همه افراد ناگزیر شوند شیوه واحدی را در زندگی پذیرا شوند، در تخفیف و حتی درمان این بیماری مخصوصا در افرا كمرو مؤثر است.
5- شیوه‏های اخلاقی:
رودربایستی‏ها و ملاحظات فیمابین كه هر انسانی بنحوی با آن مواجه است تا حدود زیادی سبب تخفیف این بیماری می‏شود. طرح سؤالات انتقادی توام با لطف و شیرینی، بویژه از سوی كسانی كه محبوب و مورد علاقه بیمارند در امر سازندگی بیمار بسیار مؤثر است و می‏تواند موجب پیدایش تخفیف هایی در این رابطه شوند و البته باید سعی بر این باشد كه انتقاد به ملامت منجر نشود روح بیمار را نیازارد. احیای غرور بیمار در مواردی بسیار سبب درمان و نجات او از عوامل آزار دهنده و خفت و خواری ناشی از پذیرش رفتارهای ناموزون وسواسی است و به بیمار قدرت می‏دهد. باید گاهی غرور فرد را با انتقادی ملایم زیر سؤال برد و با كنایه به او تفهیم كرد كه عرضه اداره و نجات خویش را ندارد تا او بر سر غرور آید و خود را بسازد. باید به او القا كرد كه می‏تواند خود را از این وضع نجات دهد. همچنین باید به بیمار اجازه داد كه درباره افكار خود اگر چه بی معنی است صحبت كند و از انتقاد ناراحت نباشد.
6- تنگ كردن وقت:
بیش از این هم گفته‏ایم كه گاهی تن دادن به تردیدها ناشی از این است كه بیمار خود را در فراخی وقت و فرصت‏ببیند و برای درمان ضروری است كه در مواردی وقت را بر فرد وسواسی تنگ كنند. در چنین مواردی لازم است‏با استفاده از متون و شیوه‏هایی او را به كاری مشغول دارید به امر و وظیفه‏ای او را وادار نمایید تا حدی كه وقتش تنگ گردد و ناگزیر شود با سر هم كردن عمل و وظیفه كار و برنامه خود را اگرچه نادرست است‏سریعا انجام دهد. تكرار و مداومت در چنین برنامه‏ای در مواردی می‏تواند بصورت جدی در درمان مؤثر باشد.
7- زیرپاگذاردن موضوع وسواس:
در مواردی برای درمان بیمار چاره‏ای نداریم جز اینكه به او القا كنیم به قول معروف به سیم آخر بزند، حتی با پیراهنی كه آن را او نجس می‏داند و یا با دست و بدنی كه او تطهیر نكرده می‏شمارد و به نماز بایستد و وظیفه‏اش را انجام دهد. به عبارت دیگر بیمار را وا داریم تا همان كاری را كه از آن می‏ترسد انجام دهد. تنها در چنین صورت است كه در می‏یابد هیچ واقعه‏ای اتفاق نمی‏افتد.
شیوه ‏های اصولی در درمان وسواس:
الف) روانپزشكی:
اگر رفتار و یا عمل وسواسی شدید شود نیاز به متخصص روانی و درمانگری است كه در این زمینه اقدام كند. كسی كه تعلیمات تخصصی و تحصیلی‏اش در روان پزشكی او به او اجازه می‏دهد كه برای شناخت ریشه بیماری و درمان بیمار اقدام نماید. علاوه بر اینكه در زمینه ریشه‏یابی‏ها كار و تلاش كرده و دائما در رابطه با خود هم اقداماتی بعمل آورده و لااقل حدود 300-200 ساعتی هم در رابطه با شناخت‏خویش گام برداشته است. اینان اجازه دارند كه در موارد لازم نسخه بنویسند و یا داروهایی تجویز كنند و یا شیوه‏های دیگری را برای درمان لازم می‏بینند بكار گیرند.
بیماران را گاهی لازم است كه در مؤسسات روان‏پزشكی و گاهی هم در بیمارستان‏ها به طرق روانكاوی و روان‏درمانی درمان نمایند و در موارد ضرور باید آنها را بستری نمود. درمان بیماری برای برخی از افراد بسیار ساده و آسان و برای برخی دیگر بسیار سخت است ; بویژه كه شرایط اقتصادی و اجتماعی بیمار هم در این امر مؤثر است.
ب) روان درمانی:
این هم نوعی درمان است كه توسط روانكاو یا روانشناس صورت می‏گیرد و آن یك همكاری آزاد بین بیمار و درمان كننده مبتنی بر اعمال متقابل است كه بر اساس روابطی نسبتا طولانی و طبق هدف و برنامه ریزی مشخصی به پیش می‏رود. درمان اختلال به‏صورت مكالمه و صحبت و یا هر شیوه مفیدی كه قادر به اصلاح زندگی روانی فرد باشد انجام می‏گیرد. در این درمان گاهی هم ممكن است دارو مورد استفاده قرار گیرد. البته اصل بر این است كه بر اساس شیوه مصاحبه و گفتگو زمینه برای یك تحول درونی فراهم شود.
اصولی در روان درمانی:
در روان درمانی افراد، همواره سه اصل مورد نظر است و مادام كه به این جنبه‏ها توجه نشود امكان اصلاح و درمان نخواهد بود:
الف – اصلاح محیط:
و غرض محیط زندگی بیمار، توجه به امنیت آن، بررسی اصول حاكم بر جنبه‏های محبتی و انضباطی، نوع روابط و معاشرتها، فعالیتهای تفریحی، گردشها، تلاشهای جمعی، مشاركتها در امور،… است.
ب – ارتباط خوب و مناسب:
در روان درمانی آنچه مهم است داشتن و یا ایجاد روابط خوب و مناسب همدردی و همراهی، كمك كردن، دادن اعتبار و رعایت احترام، وانمود كردن حق بجانبی برای بیمار، تقویت قدرت استدلال، بیان خوب، خودداری از سرزنش و… .
ج – روانكاوی و روان درمانی:
كه در آن تلاشی برای ریشه‏یابی، ایجاد زمینه برای دفاع خود بیمار از وضع و حالات خود گشودن عقده‏ها، توجه دادن بیمار به ریشه و منشا اختلال خود، القائات لازم و…
درمان وسواس از دیدگاه دکتر آخوندزاده
درمان وسواس می تواند به 2 صورت دارویی و غیردارویی و یا توام با هم انجام گیرد كه معمولا” بهترین جواب را زمانی خواهیم داشت كه این 2 نوع درمان را در كنار هم داشته باشیم.
با اشاره به این كه 20 تا 30 درصد بیماران به خوبی به درمان جواب می دهند و حدود 40 درصد بهبودی متوسطی دارند، می گوید: متأسفانه حدود 20 تا 40 درصد از بیماران پاسخ خیلی خوبی به درمان نمی دهند.
عامل اصلی رفتارهای وسواسی یك میانجی شیمیایی به نام»سروتونین« می باشد و بیشتر درمان های وسواس مبتنی بر »مهار بازجذب سروتونین« است.
داروهای مهم وسواس
1 -قدیمی ترین داروی وسواس كه هنوز هم یكی از موثرترین آنها، كلومیپوامین است كه در حقیقت یكی از داروهای ضدافسردگی سه حلقه ای می باشد.
2 – داروهای اختصاصی مهاركننده بازجذب سروتونین مثل فلوكیستین و به طور اخص فلووكسامین و سرتراسین.
3 – اگر داروهای 2 گروه اول و دوم پاسخ ندهند، داروهای دسته سوم را به این داروها اضافه می كنیم؛ این داروها شامل: باسپیردن، كلونازپام و حتی داروهای آنتی سایكوتیك مثل هالوپیریدول، پیموزاید و رسپیریدون هستند و حتی گاهی از لیتیوم هم استفاده می كنیم.
درمان غیردارویی وسواس
روشی كه برای درمان غیردارویی وسواس استفاده می شود(R.E.P) یا Response exposure prevenition است كه مواجهه بیمار با موردی می باشد كه نسبت به آن وسواس دارد( مثل آلودگی ها) و این كه از پاسخ دادن جلوگیری كند كه در واقع نوعی حساسیت زدایی است.
اهمیت رفتاردرمانی برای درمان اختلال وسواس : گاهی اوقات كارایی این روش معادل ارزش درمان دارویی است و می تواند بسیار ارزشمند باشد.
به صورت كلی وسواس وابسته به شرایط محیطی است و قابلیت پیشگیری ندارد، مراجعه به موقع به پزشك را برای درمان بیمار، جهت جلوگیری از توسعه بیماری بسیار موثر می داند و به اطرافیان بیمار توصیه می كند كه برای درمان بیمار خود صبر و تحمل كافی داشته باشند.
به طور كلی میزان شیوع اختلال وسواس اجباری، 2تا 3درصد است
بیشتر درمان های وسواس مبتنی بر مهار بازجذب سروتونین است
احتمال ابتلای مرد و زن به اختلال وسواس اجباری یكسان است
«گل گاوزبان» و درمان وسواس
نتایج تحقیقات نشان می‌دهد: عصاره آبی گل گاوزبان دارویی مؤثر و بی‌خطر برای درمان بیماران مبتلاء به اختلال وسواسی اجباری است.
به گزارش ایسنا، گاوزبان ایرانی گیاهی از تیره بوراژیناسه راسته پولمونیالیسه، كلاس دیوتبلونس و جنس اكویم است. گونه مزبور گیاهی علفی، دوساله و پایاست كه پوشیده از كرك‌های نرم و نازك و دارای گل‌های لوله‌یی شكل و آبی رنگ مایل به ارغوانی می‌باشد. برگهای آن ساده، میوه آن نوك تیز و فندقی و سطح آن دارای برجستگیهای كوچك و تیز می‌باشد. فصل گل دهی گیاه از آغاز اردیبهشت تا اواخر مرداد است. در ایران اطلاق نام «گاوزبان» تنها به این گیاه است.
این گیاه به طور وسیعی به صورت خودرو در استان‌های شمالی ایران همچون گیلان، مازندران، ارتفاعات كندوان، كلادرشت و چالوس یافت می‌شود. مهدی سیاح برگرد دستیار روانپزشكی دانشگاه علوم پزشكی تهران و حاتم بوستانی استادیار گروه روانپزشكی دانشگاه علوم پزشكی اهواز و همكارانشان در این تحقیق به بررسی اثر بخشی و سلامت مصرف عصاره آبی گل گاوزبان با دور ثابت در درمان بیماران مبتلاء به اختلال وسواسی اجباری در یك دوره شش هفته‌یی پرداختند.
در این مطالعه كار آزمایی بالینی تصادفی 33 بیمار مبتلاء به این اختلال كه در مقیاس یال براون نمرات مساوی یا بالاتر از 21 داشتند وارد مطالعه شده و به صورت تصادفی دارونما و یا 500 میلیگرم از عصاره آبی گل گاوزبان دریافت كردند. بیماران برای شش هفته پیگیری شدند و اثر بخشی درمان با مقیاس یال براون در هفته‌های 0، 1، 2، 4و 6 اندازه‌گیری شد. نتایج این یافته‌ها نشان داد: در هفته‌های انتهایی، عصاره گاوزبان نسبت به دارونما برتری داشت كه این اختلاف در هفته چهارم نزدیك به معنی‌دار و هفته ششم معنی‌دار بود. عصاره آبی گل گاوزبان در هیچ كدام از هفته‌ها بیش از دارونما عوارض جانبی ایجاد نكرد.
پژوهشگران با استناد به یافته‌های این تحقیق تاكید كرده‌اند كه عصاره آبی گل گاوزبان دارویی مؤثر و بی‌خطر برای درمان بیماران مبتلاء به اختلال وسواسی اجباری است، اگرچه مطالعات بیشتر برای تایید آن لازم است.
یافته های جدید در درمان وسواس
بررسی های جدید نشان می دهد داروی ریلوزول كه در درمان نوعی اختلال عصبی به كار می رود در درمان اختلال وسواس مؤثر است .
دانشگاه پیل از داروی ریلوزول در درمان سیزده بیمار مبتلا به اختلال وسواس استفاده شد نتایح درمان بسیار امیدوار كننده است . این عده از بیماران به هیچ یك از درمانهای دارویی دیگر یا رفتار درمانی جواب نداده بودند.به عقیده محققان داروی ریلوزول ویژگیهای ضد وسواس، ضد افسردگی و ضد اضطراب چشمگیری دارد.
منبع:
خبرگزاری سلامت طبنادر ابتلا به وسواس، بیمار متوجه بیگانه بودن حادثه نسبت‏ به شخصیت ‏خود بوده، از غیر عادی و نابهنجار بودن رفتار خودآگاه است.روانشناسان وسواس را نوعی بیماری از سری نوروزهای شدید می‏دانند كه تعادل روانی و رفتاری را از بیمار سلب و او را در سازگاری با محیط دچار اشكال می‏سازد و این عدم تعادل و اختلال دارای صورتی آشكار است.
روانكاوان نیز وسواس را نوعی غریزه واخورده و ناخودآگاه معرفی می‏كنند و آن را حالتی می‏دانند كه در آن، فكر، میل، یا عقیده‏ای خاص، كه اغلب وهم‏آمیز و اشتباه است آدمی را در بند خود می‏گیرد، آنچنان كه حتی اختیار و اراده را از او سلب كرده و بیمار را وامی‏دارد كه حتی رفتاری را برخلاف میل و خواسته‏اش انجام دهد و بیمار هرچند به بیهودگی كار یا افكار خودآگاه است اما نمی‏تواند از قید آن رهایی یابد.
وسواس به صورتهای مختلف بروز می‏كند و در بیمار مبتلای به آن این موارد ملاحظه می‏شود :
اجتناب؛ تكرار و مداومت؛تردید؛شك در عبادت؛ترس؛دقت و نظم افراطی؛اجبار و الزام؛احساس بن بست؛عناد و لجاجت.
به طور كلی وسواس شامل فكر، احساس، اندیشه یا تصویر ذهنی مزاحم است و اجبار شامل، رفتاری آگاهانه و عودكننده است كه به آن O.C.Dیا obsessive compulsive disorderیا اختلال وسواسی اجباری می گویند.
علائم دیگر:
در مواردی وسواس بصورت، خود را در معرض تماشا گذاردن، دله دزدی، آتش زدن جایی، درآوردن جامه خود، بیقراری، بهانه‏گیری، بی‏خوابی، بدخوابی، بی‏اشتهایی،… متجلی می‏شود آنچنانكه به اطرافیانش این احساس دست می‏دهد كه نكند دیوانه شده باشد.
انواع وسواس:وسواسهایی كه تمام فكر و اندیشه افراد را تحت تاثیر قرار داده و احاطه ‏شان می‏كند معمولا بصورتهای زیر است:
وسواس فكری:
این وسواس بصورتهای مختلف خود را نشان می‏دهد كه برخی از نمونه ‏های آن بشرح زیر است:
اندیشه درباره بدن:
بدین گونه كه بخشی مهم از اشتغالات ذهنی و فكری بیمار متوجه بدن اوست. او دائما به پزشك مراجعه می‏كند و در صدد ب‏دست آوردن دارویی جدید برای سلامت ‏بدن است.
رفتار حال یا گذشته:
مثلا در این رابطه می‏اندیشد كه چرا در گذشته چنین و چنان كرده؟ آیا حق داشته است فلان كار را انجام دهد یا نه؟ و یا آیا امروز كه مرتكب فلان عملی می‏شود آیا درست می‏اندیشد یا نه؟ تصمیمات او رواست‏یا ناروا ؟
در رابطه با اعتقادات: زمانی فكر وسواسی زمینه را برای تضادها و مغایرت‏های اعتقادی فراهم می‏سازد. مسایلی در زمینه حیات و ممات، خیر و شر، وجود خدا و پذیرش یا طرد مذهب ذهن او را بخود مشغول می‏دارد.
اندیشه افراطی:
زمانی وسواس در مورد امری بصورت افراط در قبول یا رد آن است‏با اینكه بیمار خلاف آن را در نظر دارد ولی بصورتی است كه گویی اندیشه مزاحمی بر او مسلط است كه او را ناگزیر به دفاع از یك اندیشه غلط می‏سازد، از آن دفاع و یا آن را طرد می‏كند بدون اینكه آن مساله كوچكترین ارتباطی با زندگی او داشته باشد; مثلا در رابطه با دارویی عقیده‏ای افراطی پیدا می‏كند بگونه‏ای كه طول عمر، بقای زندگی و رشد خود را در گرو مصرف آن دارو می‏داند، اگرچه در اثر مصرف به چنان نتیجه‏ای دست نیابد.
2- وسواس عملی:
وسواس عملی به شكل های گوناگون خود را بروز می‏دهد كه ما به نمونه ‏ها و مواردی از آن اشاره می‏كنیم :
شستشوی مكرر: مردم بر حسب عادت تنها همین امر را وسواس می‏دانند و این بیماری در نزد زنان رایجتر است.
رفتار منحرفانه:
جلوه آن در مواردی بصورت دزدی است و این امر حتی در افرادی دیده می‏شود كه هیچ‏گونه نیاز مادی ندارند.
دقت وسواسی:
نمونه ‏اش را در منظم كردن دگمه لباس و… می‏بینیم و وضعیت فرد بگونه ‏ای است كه گویی از این امر احساس آرامش می‏كند.
شمردن:
شمردن و شمارش ‏ها در مواردی می‏تواند از همین قبیل بحساب آید مثل شمردن نرده ‏ها با اصرار بر این كه اشتباهی در این امر صورت نگیرد.
راه رفتن:
گاهی وسواس‏ها بصورت راه رفتن اجباری است. شخص از این سو به آن سو راه می‏رود و اصرار دارد كه تعداد قدمها معین و طبق ضابطه باشد. مثلا فاصله بین دو نقطه از ده قدم تجاوز نكند و هم از آن كمتر نباشد.
3- وسواس ترس:
صورتهای ترس وسواسی عبارت است از: ترس از آلودگی – ترس از مرگ – ترس از دفع – ترس از محیط محدود – ترس از امری خلاف اخلاق – ترس از تحقق آرزو.
4- وسواس الزام:
در این نوع وسواس نمی‏تواند خود را از انجام عمل و یا فكری بیرون آورد و در صورت رهایی از آن فكر و خودداری از آن عمل موجبات تنش در او پدید خواهد آمد.
وسواس در چه كسانی بروز می كند؟
الف) در رابطه با سن
تجارب حیات عادی افراد نشان می‏دهد كه وسواس همگام با بلوغ و در غلیان شهوت در افراد پایه گرفته و تدریجا رشد می‏كند. اگر در آن ایام شرایط برای درمان مساعد باشد بهبودهای نسبی و دوره‏ای پدید می‏آید وگرنه بیماری سیر مداوم و رو به رشد خود را خواهد داشت تا جایی كه خود بیمار به ستوه می‏آید.
ب) در رابطه باهوش:
بررسیهای علمی نشان داده‏اند كه وضع هوشی آنها در سطحی متوسط و حتی بالاتر از حد متوسط است. وسواسی‏هایی كه دارای هوش اندك و یا با درجه ضعیف باشند بسیار كمند بر این اساس رفتار آنها نباید حمل بر كم ‏هوشی شان شود.
ج) در رابطه با اعتقاد
د) در رابطه با شخصیت و محیط:
تجارب نشان داده‏اند آنهایی كه در زندگی شخصی حساس‏ترند امكان ابتلایشان به بیماری وسواس بیشتر است و غلبه وسواس بر آنها زیادتر است. در بین فرزندانی كه والدینشان معمولا محكومشان می‏كنند این بیماری بیشتر دیده می‏شود.
پاره‏ای از تحقیقات نشان داده‏اند كه شخصیت والدین و حتی صفات ژنتیكی، روابط همگن خویی و محیطی در این امور مؤثرند بهمین نظر وسواس در بین دوقلوهای یكسان بیشتر دیده می‏شود تا در دیگران، اگر چه ریشه‏های اساسی و كلی این امر كاملا مشهود نیست.
مساله شخصیت را اگر با دامنه‏ای وسیعتر مورد توجه قرار دهیم خواهیم دید كه این امر حتی در برگیرنده افراد و اشخاص از نظر جوامع هم خواهد بود. وسواس بر خلاف بیماری هیستری است كه اغلب در جوامع عقب نگهداشته شده دیده می‏شود، در جوامع بظاهر متمدن و پیشرفته و حتی در بین افراد هوشمند هم بمیزانی قابل توجه دیده می‏شود.
ریشه ‏های خانوادگی وسواس
در مورد ریشه و سبب این بیماری مطالب بسیاری ذكر شده كه اهم آنها عبارتند از وراثت، شخصیت زیر ساز یا الحاقی، وضع هوشی، عوامل اجتماعی، عوامل خانوادگی، عوامل اتفاقی، رقابت‏ها، منع‏ها و… كه ما ذیلا به مواردی از آن اشاره می‏كنیم.
الف) وراثت:
تحقیقات برخی از صاحبنظران نشان داده است كه حدود چهل درصد وسواسیها، این بیماری را از والدین خود به ارث برده‏اند، اگرچه گروهی دیگر از محققان جنبه ارثی بودن آن را محتمل دانسته و قایل شده‏اند، انتقال زمینه‏های عصبی می‏تواند ریشه و عاملی در این راه باشد.
ب) تربیت :
در این مورد مباحثی قابل ذكرند كه اهم آنها عبارتند از:
1- دوران كودكی:
اعتقاد گروهی از محققان این است كه پنجاه درصد وسواس‏های افراد در سنین جوانی و پس از آن از دوران كودكی پایه‏گذاری شده و تاریخچه زندگی آنها حاكی از دوران كودكی ویژه‏ای است كه در آن كشمكش‏ها و مقاومت‏ها و سرسختی‏های فوق العاده وجود داشته و كودك در برابر خواسته‏های بزرگتران تاب مقاومت نداشته است.
2- شیوه تربیت:
در پیدایش گسترش وسواس برای شیوه تربیت والدین نقش فوق العاده‏ای را باید قایل شد. بررسیها نشان می‏دهد مادران حساس و كمال جو بصورتی ناخودآگاه زمینه را برای وسواسی شدن فرزندان فراهم می‏كنند و مخصوصا والدینی كه رفتار طفل را بر اساس ضابطه خود بصورت دقیق می‏خواهند و انعطاف پذیری كمتری دارند در این رابطه مقصرند. تربیت‏خشك و مقرراتی در پیدایش و گسترش این بیماری زیاد مؤثر است. نحوه از شیر گرفتن كودك بصورت ناگهانی، گسترش آموزش مربوط به نظافت و طهارت و كنترل كودك در رفتار مربوط به نظم و تربیت و دقت او هم در این امر مؤثر است.
3- تحقیر كودك:
عده‏ای از بیماران وسواسی كسانی هستند كه دائما این عبارت به گوششان خورده است كه: آدم بی عرضه‏ای هستی، لیاقت نداری، در خور آدم نیستی، بدرد زندگی نمی‏خوری… و از بابت عدم لیاقت‏خود توسط والدین، مربیان، خواهران، و برادران ارشد ركوفت‏شنیده و تنبیه شده‏اند. این گونه برخوردها بعدا زمینه را برای ناراحتی عصبی و یا وسواس آنها فراهم كرده است.
4- ناامنی‏ها:
پاره‏ای از تحقیقات نشان داده‏اند برخی از آنها كه دوران حیات كودكی آشفته‏ای داشته و با ترس و نا امنی همساز بوده‏اند بعدها به چنین بیماری دچار شده‏اند. آنها در مرحله كودكی وحشت از آن داشته‏اند كه نكند كار و رفتارشان مورد تایید والدین و مربیان قرار نگیرد. اینان در دوران كودكی برای راضی كردن مربیان خود می‏كوشیدند و سعی داشته‏اند كه دقتی افراطی درباره كارهای خود روا دارند و در همه مسائل، با باریك‏بینی و موشكافی وارد شوند.
5- منع‏ها:گاهی وسواس فردی بزرگسال نشات گرفته از منع‏های شدید دوران كودكی و حتی نوجوانی و جوانی است. مته بر خشخاش گذاردن والدین و مربیان، ایرادگیریهای بسیار، توقعات فوق العاده از زیر دستان، اگر چه ممكن است كار را برطبق مذاق خواستاران پدید آورد معلوم نیست عاقبت‏خوش و میمونی داشته باشد.
6- خانواده افراد وسواسی: بررسیها نشان داده ‏اند:
– اغلب وسواسی‏ها والدین لجوج داشته‏اند كه در وظیفه خواهی از فرزندان سماجت‏بسیار نشان می‏داده‏اند.
– ایرادگیر و عیبجو بوده‏اند اگر مختصر لغزشی از فرزندان خود می‏دیدند، آن را به رخ فرزندان می‏كشیدند.
– خسیس و ممسك بوده‏اند به طوری كه كودك برای دستیابی به هدفی ناگزیر به شیوه‏ای اصرارآمیز بوده است و بالاخره افرادی كم گذشت، طعنه زن، ملامتگر، بوده‏اند و كودك سعی می‏كرده خود را در حضور آنها دائما جمع و جور كند تا سرزنش نشود. (6)
آمار
خیلی از افراد فكر می كنند اختلال وسواس اجباری در خانم ها بیشتر است.
برخلاف تصورر عموم احتمال ابتلای مرد و زن به OCD(اختلال وسواس اجباری) یكسان است، اما در گروه سنی نوجوانی، میزان ابتلای پسران از دختران بیشتر است كه منشاء ژنتیك دارد.
از سوی دیگر میزان ابتلای افراد مجرد به این اختلال، بیشتر از متاهل هاست.
به طور كلی میزان شیوع اختلال وسواس اجباری(OCD)، 2تا 3 درصد است.
درمان :
درمان وسواس از دیدگاه دکتر علی زاده
برای درمان می‏توان از راه و رسم‏ها و وسایل و ابزاری استفاده كرد كه یكی از آنها تغییر محیطی است كه بیمار در آن زندگی می‏كند.
1- تغییر آب و هوا:
دور ساختن بیمار از محیط خانواده و اقامت او در یك آسایشگاه و واداشتن او به زندگی در یك منطقه خوش آب و هوا برای تخفیف اضطراب و درمان بیمار اثری آرامش بخش دارد و این امری است كه اولیای بیمار می‏توانند به آن اقدام كنند.
2- تغییر شرایط زندگی:
از شیوه‏های درمان این است كه زندگی بیمار را در محیطی دیگر بكشانیم و وضع او را تغییر دهیم. او را باید به محیطی كشاند كه در آن مساله حیات سالم و دور از اغتشاش و اضطراب مطرح باشد و بنای اصلی شخصیت او از دستبردها دور و در امان باشد بررسیهای تجربی نشان می‏دهند كه در مواردی با تغییر شرایط زندگی و حتی تغییر خانه و محل كار و زندگی بهبود كامل حاصل می‏شود.
3- ایجاد اشتغال و سرگرمی:
تطهیرهای مكرر و دوباره‏كاری‏ها بدان خاطر است كه بیمار وقت و فرصتی كافی برای انجام آن در خود احساس می‏كند و وقت و زمانی فراخ در اختیار دارد. بدین سبب ضروری است در حدود امكان سرگرمی او زیادتر گردد تا وقت اضافی نداشته باشد. اشتغالات یكی پس از دیگری او را وادار خواهد كرد كه نسبت‏به برخی از امور بی‏اعتماد گردد، از جمله وسواس.
4- زندگی در جمع:
فرد وسواسی را باید از گوشه‏گیری و تنهایی بیرون كشاند. زندگی در میان جمع خود می‏تواند عاملی و سببی برای رفع این الت‏باشد. ترتیب دادن مسافرتهای دستجمعی كه در آن همه افراد ناگزیر شوند شیوه واحدی را در زندگی پذیرا شوند، در تخفیف و حتی درمان این بیماری مخصوصا در افرا كمرو مؤثر است.
5- شیوه‏های اخلاقی:
رودربایستی‏ها و ملاحظات فیمابین كه هر انسانی بنحوی با آن مواجه است تا حدود زیادی سبب تخفیف این بیماری می‏شود. طرح سؤالات انتقادی توام با لطف و شیرینی، بویژه از سوی كسانی كه محبوب و مورد علاقه بیمارند در امر سازندگی بیمار بسیار مؤثر است و می‏تواند موجب پیدایش تخفیف هایی در این رابطه شوند و البته باید سعی بر این باشد كه انتقاد به ملامت منجر نشود روح بیمار را نیازارد. احیای غرور بیمار در مواردی بسیار سبب درمان و نجات او از عوامل آزار دهنده و خفت و خواری ناشی از پذیرش رفتارهای ناموزون وسواسی است و به بیمار قدرت می‏دهد. باید گاهی غرور فرد را با انتقادی ملایم زیر سؤال برد و با كنایه به او تفهیم كرد كه عرضه اداره و نجات خویش را ندارد تا او بر سر غرور آید و خود را بسازد. باید به او القا كرد كه می‏تواند خود را از این وضع نجات دهد. همچنین باید به بیمار اجازه داد كه درباره افكار خود اگر چه بی معنی است صحبت كند و از انتقاد ناراحت نباشد.
6- تنگ كردن وقت:
بیش از این هم گفته‏ایم كه گاهی تن دادن به تردیدها ناشی از این است كه بیمار خود را در فراخی وقت و فرصت‏ببیند و برای درمان ضروری است كه در مواردی وقت را بر فرد وسواسی تنگ كنند. در چنین مواردی لازم است‏با استفاده از متون و شیوه‏هایی او را به كاری مشغول دارید به امر و وظیفه‏ای او را وادار نمایید تا حدی كه وقتش تنگ گردد و ناگزیر شود با سر هم كردن عمل و وظیفه كار و برنامه خود را اگرچه نادرست است‏سریعا انجام دهد. تكرار و مداومت در چنین برنامه‏ای در مواردی می‏تواند بصورت جدی در درمان مؤثر باشد.
7- زیرپاگذاردن موضوع وسواس:
در مواردی برای درمان بیمار چاره‏ای نداریم جز اینكه به او القا كنیم به قول معروف به سیم آخر بزند، حتی با پیراهنی كه آن را او نجس می‏داند و یا با دست و بدنی كه او تطهیر نكرده می‏شمارد و به نماز بایستد و وظیفه‏اش را انجام دهد. به عبارت دیگر بیمار را وا داریم تا همان كاری را كه از آن می‏ترسد انجام دهد. تنها در چنین صورت است كه در می‏یابد هیچ واقعه‏ای اتفاق نمی‏افتد.
شیوه ‏های اصولی در درمان وسواس:
الف) روانپزشكی:
اگر رفتار و یا عمل وسواسی شدید شود نیاز به متخصص روانی و درمانگری است كه در این زمینه اقدام كند. كسی كه تعلیمات تخصصی و تحصیلی‏اش در روان پزشكی او به او اجازه می‏دهد كه برای شناخت ریشه بیماری و درمان بیمار اقدام نماید. علاوه بر اینكه در زمینه ریشه‏یابی‏ها كار و تلاش كرده و دائما در رابطه با خود هم اقداماتی بعمل آورده و لااقل حدود 300-200 ساعتی هم در رابطه با شناخت‏خویش گام برداشته است. اینان اجازه دارند كه در موارد لازم نسخه بنویسند و یا داروهایی تجویز كنند و یا شیوه‏های دیگری را برای درمان لازم می‏بینند بكار گیرند.
بیماران را گاهی لازم است كه در مؤسسات روان‏پزشكی و گاهی هم در بیمارستان‏ها به طرق روانكاوی و روان‏درمانی درمان نمایند و در موارد ضرور باید آنها را بستری نمود. درمان بیماری برای برخی از افراد بسیار ساده و آسان و برای برخی دیگر بسیار سخت است ; بویژه كه شرایط اقتصادی و اجتماعی بیمار هم در این امر مؤثر است.
ب) روان درمانی:
این هم نوعی درمان است كه توسط روانكاو یا روانشناس صورت می‏گیرد و آن یك همكاری آزاد بین بیمار و درمان كننده مبتنی بر اعمال متقابل است كه بر اساس روابطی نسبتا طولانی و طبق هدف و برنامه ریزی مشخصی به پیش می‏رود. درمان اختلال به‏صورت مكالمه و صحبت و یا هر شیوه مفیدی كه قادر به اصلاح زندگی روانی فرد باشد انجام می‏گیرد. در این درمان گاهی هم ممكن است دارو مورد استفاده قرار گیرد. البته اصل بر این است كه بر اساس شیوه مصاحبه و گفتگو زمینه برای یك تحول درونی فراهم شود.
اصولی در روان درمانی:
در روان درمانی افراد، همواره سه اصل مورد نظر است و مادام كه به این جنبه‏ها توجه نشود امكان اصلاح و درمان نخواهد بود:
الف – اصلاح محیط:
و غرض محیط زندگی بیمار، توجه به امنیت آن، بررسی اصول حاكم بر جنبه‏های محبتی و انضباطی، نوع روابط و معاشرتها، فعالیتهای تفریحی، گردشها، تلاشهای جمعی، مشاركتها در امور،… است.
ب – ارتباط خوب و مناسب:
در روان درمانی آنچه مهم است داشتن و یا ایجاد روابط خوب و مناسب همدردی و همراهی، كمك كردن، دادن اعتبار و رعایت احترام، وانمود كردن حق بجانبی برای بیمار، تقویت قدرت استدلال، بیان خوب، خودداری از سرزنش و… .
ج – روانكاوی و روان درمانی:
كه در آن تلاشی برای ریشه‏یابی، ایجاد زمینه برای دفاع خود بیمار از وضع و حالات خود گشودن عقده‏ها، توجه دادن بیمار به ریشه و منشا اختلال خود، القائات لازم و…
درمان وسواس از دیدگاه دکتر آخوندزاده
درمان وسواس می تواند به 2 صورت دارویی و غیردارویی و یا توام با هم انجام گیرد كه معمولا” بهترین جواب را زمانی خواهیم داشت كه این 2 نوع درمان را در كنار هم داشته باشیم.
با اشاره به این كه 20 تا 30 درصد بیماران به خوبی به درمان جواب می دهند و حدود 40 درصد بهبودی متوسطی دارند، می گوید: متأسفانه حدود 20 تا 40 درصد از بیماران پاسخ خیلی خوبی به درمان نمی دهند.
عامل اصلی رفتارهای وسواسی یك میانجی شیمیایی به نام»سروتونین« می باشد و بیشتر درمان های وسواس مبتنی بر »مهار بازجذب سروتونین« است.
داروهای مهم وسواس
1 -قدیمی ترین داروی وسواس كه هنوز هم یكی از موثرترین آنها، كلومیپوامین است كه در حقیقت یكی از داروهای ضدافسردگی سه حلقه ای می باشد.
2 – داروهای اختصاصی مهاركننده بازجذب سروتونین مثل فلوكیستین و به طور اخص فلووكسامین و سرتراسین.
3 – اگر داروهای 2 گروه اول و دوم پاسخ ندهند، داروهای دسته سوم را به این داروها اضافه می كنیم؛ این داروها شامل: باسپیردن، كلونازپام و حتی داروهای آنتی سایكوتیك مثل هالوپیریدول، پیموزاید و رسپیریدون هستند و حتی گاهی از لیتیوم هم استفاده می كنیم.
درمان غیردارویی وسواس
روشی كه برای درمان غیردارویی وسواس استفاده می شود(R.E.P) یا Response exposure prevenition است كه مواجهه بیمار با موردی می باشد كه نسبت به آن وسواس دارد( مثل آلودگی ها) و این كه از پاسخ دادن جلوگیری كند كه در واقع نوعی حساسیت زدایی است.
اهمیت رفتاردرمانی برای درمان اختلال وسواس : گاهی اوقات كارایی این روش معادل ارزش درمان دارویی است و می تواند بسیار ارزشمند باشد.
به صورت كلی وسواس وابسته به شرایط محیطی است و قابلیت پیشگیری ندارد، مراجعه به موقع به پزشك را برای درمان بیمار، جهت جلوگیری از توسعه بیماری بسیار موثر می داند و به اطرافیان بیمار توصیه می كند كه برای درمان بیمار خود صبر و تحمل كافی داشته باشند.
به طور كلی میزان شیوع اختلال وسواس اجباری، 2تا 3درصد است
بیشتر درمان های وسواس مبتنی بر مهار بازجذب سروتونین است
احتمال ابتلای مرد و زن به اختلال وسواس اجباری یكسان است
«گل گاوزبان» و درمان وسواس
نتایج تحقیقات نشان می‌دهد: عصاره آبی گل گاوزبان دارویی مؤثر و بی‌خطر برای درمان بیماران مبتلاء به اختلال وسواسی اجباری است.
به گزارش ایسنا، گاوزبان ایرانی گیاهی از تیره بوراژیناسه راسته پولمونیالیسه، كلاس دیوتبلونس و جنس اكویم است. گونه مزبور گیاهی علفی، دوساله و پایاست كه پوشیده از كرك‌های نرم و نازك و دارای گل‌های لوله‌یی شكل و آبی رنگ مایل به ارغوانی می‌باشد. برگهای آن ساده، میوه آن نوك تیز و فندقی و سطح آن دارای برجستگیهای كوچك و تیز می‌باشد. فصل گل دهی گیاه از آغاز اردیبهشت تا اواخر مرداد است. در ایران اطلاق نام «گاوزبان» تنها به این گیاه است.
این گیاه به طور وسیعی به صورت خودرو در استان‌های شمالی ایران همچون گیلان، مازندران، ارتفاعات كندوان، كلادرشت و چالوس یافت می‌شود. مهدی سیاح برگرد دستیار روانپزشكی دانشگاه علوم پزشكی تهران و حاتم بوستانی استادیار گروه روانپزشكی دانشگاه علوم پزشكی اهواز و همكارانشان در این تحقیق به بررسی اثر بخشی و سلامت مصرف عصاره آبی گل گاوزبان با دور ثابت در درمان بیماران مبتلاء به اختلال وسواسی اجباری در یك دوره شش هفته‌یی پرداختند.
در این مطالعه كار آزمایی بالینی تصادفی 33 بیمار مبتلاء به این اختلال كه در مقیاس یال براون نمرات مساوی یا بالاتر از 21 داشتند وارد مطالعه شده و به صورت تصادفی دارونما و یا 500 میلیگرم از عصاره آبی گل گاوزبان دریافت كردند. بیماران برای شش هفته پیگیری شدند و اثر بخشی درمان با مقیاس یال براون در هفته‌های 0، 1، 2، 4و 6 اندازه‌گیری شد. نتایج این یافته‌ها نشان داد: در هفته‌های انتهایی، عصاره گاوزبان نسبت به دارونما برتری داشت كه این اختلاف در هفته چهارم نزدیك به معنی‌دار و هفته ششم معنی‌دار بود. عصاره آبی گل گاوزبان در هیچ كدام از هفته‌ها بیش از دارونما عوارض جانبی ایجاد نكرد.
پژوهشگران با استناد به یافته‌های این تحقیق تاكید كرده‌اند كه عصاره آبی گل گاوزبان دارویی مؤثر و بی‌خطر برای درمان بیماران مبتلاء به اختلال وسواسی اجباری است، اگرچه مطالعات بیشتر برای تایید آن لازم است.
یافته های جدید در درمان وسواس
بررسی های جدید نشان می دهد داروی ریلوزول كه در درمان نوعی اختلال عصبی به كار می رود در درمان اختلال وسواس مؤثر است .
دانشگاه پیل از داروی ریلوزول در درمان سیزده بیمار مبتلا به اختلال وسواس استفاده شد نتایح درمان بسیار امیدوار كننده است . این عده از بیماران به هیچ یك از درمانهای دارویی دیگر یا رفتار درمانی جواب نداده بودند.به عقیده محققان داروی ریلوزول ویژگیهای ضد وسواس، ضد افسردگی و ضد اضطراب چشمگیری دارد.
منبع:
خبرگزاری سلامت طبنا

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *