یادداشت های یک روان شناس مثبت گرا

یادداشت های یک روان شناس مثبت گرا
در زندگی، رخدادها و شرایطی وجود دارند که ممکن است غم و اندوه را به دنبال داشته باشند. از دست دادن ها، شکست ها و جدایی ها از موارد مهمی هستند که شادی ما را کم رنگ می کنند. احساس غم مانند سایر احساسات، طبیعی و اجتناب ناپذیر است اما اگر، اکثر اوقات و اغلب شرایط، به صورت نسبتا پایدار عمگین و ناحرسند باشیم با مشکل مواجه می شویم. بیشتر موانع بر ر راه شادکامی، از شیوه تفکر و نگرش ها ناشی می شوند و این تفکرات خود را در رفتار و واکنش های ما نشان می دهند. در حقیقت با توجه به این موانع ما شاد نبودن را انتخاب می کنیم. مهمترین این موانع فکری عبارتند از :

1. نیاز افراطی به تایید و توجه دیگران

ملزومات زندگی اجتماعی، ما را به سوی ایجاد سازگاری و تطابق متمایل می سازد، اما این موضوع نباید همه خواسته ها و سبک زندگی ما را تحت الشعاع قرار دهد. اگر سبک زندگی و عملکرد ما بر اساس ترس از طرد و تمسخر و نگرانی از عدم تایید دیگران شکل بگیرد، نمی توانیم از صمیم قبل لذت ببریم و رضایت درونی داشته باشیم.

2. کمال طلبی (افراطی)

گرایش به کمال و تعالی، گوهر وجودی ماست، ولی کمال طلبی افراطی و بی نقص گرایی موجب می شود که حد مطلوب و آرمانی بسیار بالایی برای خودمان در نظر بگیریم.

کمال طلب ها در صورت نرسیدن به ایده آل هایشان دچار نارضایتی، نگرانی و افسردگی می شوند و خود را کم ارزش می پندارند. ترس از شکست و اشتباه موجب کاهش انرژی های شادی بخش می شود.

3. ضرورت رفتار مناسب و با ملاحظه دیگران

خیلی خوب است که همه رفتار با ملاحظه و مهربانانه ای با ما داشته باشند اما اگر این خیال و خواسته شیرین به عنوان یک انتظار ضروری و همیشگی در ذهن ما جا داشته باشد، اغلب اوقات ناراضی و عصبانی خواهیم بود. واقعیت این است که ما نمی توانیم، همه را مجبور کنیم طبق خواسته ها و قانون های ما رفتار کنند و این نتظار کشمکش های فکری و رفتاری زیادی را به همراه خواهد داشت.

4. مشکلات زندگی

همیشه قرار نیست در سرازیری و راحتی زندگی باشیم. مسائل و مشکلات، بخشی اجتناب ناپذیر از زندگی هستند. بعضی ها به اشتباه فکر می کنند که افراد شاد، کسانی هستند که مشکلات کمتری دارند و در رفاه و آسایش به سر می برند، اما با نگاهی به اطراف خود در می یابیم که این طور نیست.

5. تقدم انگیزه بر عمل

بعضی افراد معتقدند که فقط زمانی می توان کاری را شروع کرد که انگیزه قوی و پاداش های فوری وجود داشته باشد، در حالی که گاهی بهتر است حتی بدون وجود انگیزه های قوی کارها را شروع کنیم و تلاش خود را به کار بگیریم. ثمره و نتیجه این کار و تلاش، رضایتی را فراهم می کند که انگیزه و احساس خوشایند را تقویت خواهد کرد.

6. تصور سطحی بودن شادی

بعضی ها شاد بودن را مترادف سطحی نگری می دانند و آن را ناشی از کمبود آگاهی و خردورزی می پندارند.

این افراد فکر می کنند که اگر ظاهری شاد داشته باشند، ممکن استبی مایه و کم خرد جلوه کنند. از این رو بیشتر به سراغ فیلم ها، کتاب ها و جمع هایی می روند که مضمون آنها نوعی افسردگی به اصطلاح روشنفکرانه باشد. ژرف اندیشی و آگاهی افزایی ممکن است ما را با با واقعیت هایی روبرو کند که همیشه خوشایند و شیرین نیستند، اما این موضوع، مغایرتی با تمایل به کسب شادی و رضایت در زندگی ندارد.

7. افسانه کلید طلایی شادی

افرادی که منتظر یک معجزه بیرونی برای دریافت کلید طلایی شادی هستند، احتمالا باید برای همیشه منتظر باقی بمانند! چون کلید طلایی افسانه ای بیش نیست. برای ساختن یک زندگی شاد باید خودمان دست به کار شویم.

8. آمدن گریه بعد از هر خنده

شاید این جمله را زیاد شنیده باشیم، که بعد از هر خنده ای، گریه است.این تعبیر نادرست، گاهی باعث می شود ناخودآگاه سدی بزرگ در برابر احساس شادی و تجربه آن ایجاد شود. با این تصور ذهنی ت=نمی توانیم از صمیم قلب لذت ببریم و در فکر افزایش شادی ها باشیم. فراهم کردن زمینه های شادی و لذت بردن از آنها به معنای بی فکریف بی مسئولیتی و بی برنامه بودن و راحت طلبی نیست.

9. لزوم داشتن شریک و همراه برای ایجاد شادی

همراهی فرد یا افراد صمیمی در ایجاد موقعیت های لذت بخش برای ما خوشایند است. اما این مسئله بدان معنا نیست که همیشه باید منتظر مشارکت و حضور دیگران بود. شاد بودن و لذت بردن بدون حضور شریک و همراه هم میسر است، فقط کافی است راه های آن را کشف کنیم.

10. داشتن نگرش جبرگرا و عدم کنترل بر زندگی

داشتن نگرش جبرگرایانه به هستی و یا افسردگی به دلیل ناکامی ها و ناخشنودی ها، مانع بزرگی در راه شادی هستند. در تجربه درماندگی و ناکامی نوعی افسردگی و رکود ما را در بر می گیرد. اگر برداشت ما این باشد که کنترل زندگی را در دست نداریم و اختیار همه چیز از دستمان خارج تست، آماده اقدام و تلاش برای تغییر نخواهیم بود.

11. جدا کردن فعالیت ها و مسئولیت ها از شادی و نشاط

بعضی ها، شادی و لذت را فقط به اوقات فراغت منحصر می کنند. در ذهن این افراد، کار و مسئولیت با شادمانی و خوشحالی منافات دارد. شادی، فقط مخصوص تعطیلات نیست، می توان از کارها، برنامه ها و فعالیت های روزمره هم لذت برد.

12. عیب جویی و نادیده گرفتن جنبه های مثبت

طبیعی است که اگر دائما در حال عیب جویی باشیم و فقط بر امور منفی تمرکز کنیم، فرصت و نیرویی برای پرداختن به شادی نخواهیم داشت. شاد بودن مغایرتی با واقع بینی و تحلیل مسائل ندارد. اما افراد منفی نگر، آنقدر به لکه کوچک روی شیشیه پنجره توجه می کنند که مجالی برای نگاه کردن به طبیعت زیبای پشت پنجره نمی یابند.

13. فاصله زیاد بین خواسته ها و عملکرد با شرایط فعلی

کسانی که به دلایل مختلف از خواسته ها و نیازهای خود فاصله می گیرند، اغلب انسان هایی ناشاد و ناآرام هستند. این افراد به خاطر مصلحت اندیشی افراطی یا ترس از ضعیف جلوه کردن، راضی نگه داشتن دیگران یا نگرانی از تغییر برخی الگوها و عادات نامناسب به گونه ای رفتار می کنند که با آرمان ها و خواسته هایشان متفاوت است. این شیوه نوعی جنگ و تعارض فکری و عاطفی در فرد ایجاد می کند که انرژی روانی زیادی از وی می گیرد. این تناقض بین خواسته های فرد و عملکرد متفاوت بیرونی، جایی برای احساس عمیق شادی و لذت باقی نمی گذارد.

14. خشم مدیریت نشده

گاهی اوقات ریشه ناخشنودی و عدم رضایت در خشم درونی و فرو خورده است. خشم ابراز نشده، دنیای درونی را ناآرام می سازد و به شکل های مختلف در افکار و رفتار ما بروز می کند. آگاهی از خشم، ابراز مناسب آن و سپس مدیریت صحیح این احساس، از طریق مراجعه به یک متخصص یا مطالعه منابع مناسب امکان پذیر است.

15. توجه گرفتن و ابراز ناراحتی

گاهی برای ابراز نارضایتی و نشان دادن ناراحتی از شرایط یا رفتار اطرافیان، تمایل داریم که ناشاد به نظر برسیم. در این حالت، می خواهیم به فرد یا افرادی نشان دهیم که شادی و خوشی از ما گرفته شده استو اطرافیان یا شرایط نامطلوب بیرونی در این زمینه مقصر هستند. تمایل به ایجاد تصویری ناشاد از خود، ناراحتی و نارضایتی را بیشتر و بیشتر می کند.

16. زندگی در گذشته

اتفاقات ناخوشایند یا اشتباهات قبلی می توانند به ما کمک کنند تا تصمیمات بهتر و اثربخش تری برای امروز و فردا بگیریم. افرادی که در انوده و حسرت گذشته هستند و یا شادی های گذشته را تکرار ناپذیر می دانند، تلاش موثری برای انتخاب و ساختن شادی امروز نمی کنند.

17. نگرانی از آینده

یکی از دلایل ناشاد بودن، ممکن است ترس از رویدادهای آینده باشد. گاهی برای فردای نیامده، آنقدر نگران و مضطرب می شویم که امروز را هم در التهاب این نگرانی خراب می کنیم. تفکر درباره اهداف و برنامه های آینده بی تردید موثر است اما اگر این تفکر، تبدیل به ترس و اضطرابی افراطی شود، شادی را قدم به قدم از ما دور می سازد.

18. داستان سرایی و سوز و گداز دادن به زندگی

مشکل و غم در زندگی هه افراد جهان وجود دارد، اما بعضی افراد عادت دارند مسائل ناراحت کننده خود را با سوز و گداز زیادی برای دیگران و حتی خودشان تعریف کنند. در این شرایط، مشکلی قابل حل تبدیل به مصیبتی بزرگ می شود. بزرگ نمایی و فاجعه انگاری مشکلات، باعث می شود که نتوانیم تصمیمات مناسب بگیریم و شرایط بحرانی را مدیریت کنیم. فردی که همیشه داستان زندگی اش را غم انگیز روایت می کند، در حقیقت بر شادی های زندگی خط بطلان می کشد.

19. افکار آزاردهنده و احساس گناه

کسانی که به دلیل اشتباهات گذشته و یا مشکلات زندگی، مرتبا خود را سرزنش می کنند، نوعی حسرت و احساس گناه نامتعارف را در درون خود افزایش می دهند. این احساسات ناخوشایند به دلیل افکار آزاردهنده بروز می کنند. افکاری که حاوی سرزنش و تنبیه خود یا دیگران است، شدت می یابند و رنگ شادی را در زندگی محو می کنند.

20. نادیده گرفتن نیازها

نیازهای مختلف انسانی مانند عشق و تعلق خاطر، امنیت و بقا، آزادی، احساس خود ارزشمندی، پیشرفت و …نیروهای مهمی هستند که ما را به حرکت وا می دارند و موجب پویایی می شوند. اگر ما این نیازهای خود را به خوبی نشناسیم و به آنها توجه نکنیم از خواسته ها و آرزوهایمان نیز درک درستی نخواهیم داشت.

21. تنهایی اجتماعی و جدایی از جمع

همه ما گاهی نیاز به خلوت داریم. خلوت کردن با خود فرصت مناسبی برای اندیشیدن و کسب آرامش است. ام بعضی افراد به دلایل مختلف از جمع کناره می گیرند و دچار انزوای اجتماعی می شوند. این انزوا ممکن است به سبب ضعف یا کمبود آگاهی در مهارت های برقرای ارتباط موثر، یا به دلیل اختلال روان شناختی و یا حتی لایق ندانستن دیگران برای معاشرت باشد. روابط اجتماعی مناسب منبع مهمی از کسب لذت و خرسندی است.

22. عادات آزاردهنده به جای ترجیحات

اگر به جای انتخاب شیوه ها و برنامه هاف خود را در عادات آزاردهنده محدود کنیم، احساس ناخوشایندی خواهیم داشت. در صورتی که در عادات ناخواسته بازنگری کنیمف می توانیم مواردی را جایگزین کنیم که به همراه خود احساس رضایت و شادی قابل ملاحظه ای را به ارمغان می آورند. ما می توانیم انتخاب کنیم.

23. توقعات و انتظارهای غیر منطقی

اگر توقعات ما از دنیا، آدم های اطراف و حتی خودمان خیلی زیاد و غیر منطقی باشد، احتمالا مفهوم شادی را گم می کنیم. آدم های متوقع همیشه ناراضی هستند و فکرشان درگیر گله و شکایت هاست. انتظارات غیر منطقی از همه چیز و همه کس، سد بزرگی در راه شاد کردن زندگی است.

24. وابستگی ها

دلبستگی پدیده ای زیبا و لطیف است، اما اگر به جای دلبستگی و لذت از روابط و شرایط، دچار وابستگی شویم، در نگرانی و ناراحتی خواهیم بود. وابستگی های ناسالم و چسبندگی ها ممکن است در ظاهر خوشایند به نظر رسند، اما مانع شادی و رضایت عمیق درونی می شوند.

25. سخت گیری (بایدها و نبایدهای خشن)

قانون و قاعده به زندگی نظم و سهولت بیشتری می بخشد، اما اگر اسیر بایدها و نبایدهای سخت گیرانه و انعطاف ناپذیر شویم، زندگی سخت و خشکی خواهیم داشت. برای تجربه احساس شادی لازم است منعطف تر و ملایم تر باشیم.

26. عجول بودن

گاهی توقع داریم که خیلی زود به هدف برسیم و این عجول بودن، قدرت صبر و شکیبایی را در ما کم می کند و تحمل رسیدن به قله را برایمان دشوار می سازد. آسیب دیگر این است که وقتی صرفا به قله و هدف خیره می شویم و و می خواهیم تند و سریع به آن برسیم، فراموش می کنیم که می توان از مسیر و زیبایی های راه هم می توان لذت برد. راه رسیدن ممکن است زیبایی ها و خوشی هایی داشته باشد که از فتح قله هم با ارزش تر باشد و شادی و خرسندی را به ما هدیه کند.

27. مقایسه کردن مداوم خود با دیگران

کسانی که اهل چشم و همچشمی و رقابت های ناسالم هستند، دائما در حال مقایسه اند. مقایسه کردن ها باعث می شود که فرد دچار تشویش شود و ارزش های زندگی خود را بر اساس تفاوت ها، شباهت ها و فاصله از دیگران تعیین کند. این ذهن مغشوش و مقایسه گر نمی تواند شادی را لمس کند.

28. فراهم نبودن شرایط و موقعیت ابراز شادی

بعضی افراد فکر می کنند برای احساس شادی، حتما باید شرایط و وسایل فراهم شود. حتما باید به موقعیت خاصی برسند، موفقیت ویژه ای کسب کنند یا به هدف خاصی برسند تا درهای شادی گشوده شوند. با این دیدگاه، معمولا پول، ترفیع، جایگاه، قدرت، شریک و خلاصه شرایط مورد نظر برای کسب شادی آماده نیست و نشاط و شادمانی به دلیل فراهم نبودن این زمینه ها میسر نیست.

29. تنبلی و اهمال کاری

یکی از علل احساس ناخرسندی، به تعویق انداختن کارها یا انجام ندادن آنهاست. شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت ها ممکن است در افکار مختلفی ریشه داشته باشد و ناشی از بی علاقگی به انجام کار، بی ح

وصلگی، کمال گرایی، اعتماد به نفس پایین و … باشد. اهمال کاری به هر دلیل که رخ دهد، نتیجه آن به ثمر نرسیدن کارها و یا تاخیر در انجام کارهاست و این موضوع، نگرانی و ناخشنودی را به دنبال خواهد داشت.

30. ضعف نیروهای معنوی و فقدان معنا

پژوهش های متعددی حاکی از اثرات مثبت ایمان و معنویت در سلامت روان انسان هستند. اندیشیدن درباره معناها و قدم گذاشتن در راه شکوفایی و تعالی روحی و روانی، زمینه سرور و آرامش را فراهم می سازد.

افرادی که خود را از این موهبت محروم می کنند، اغلب نگرشی تیره و ناامن نسبت به زندگی و انسان های دیگر دارند، در حالیکه ایمان و معنویت، در بازسازی فرد و تعامل همدلانه و موفق با انسان های دیگر بسیار موثر است.

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *