کينه میتواند به شما آسيب بزند
زنی از درد شديد زانو به شدت رنج میبرد. هيچ طبيبی نتوانست درد او را دوا کند تا بالاخره از مرد مقدسی میخواهد تا او را از اين درد کشنده خلاص کند. مرد مقدس با مهربانی از او پرسيد: «آيا از کسی کينهای به دل داری؟»
ابتدا زن از بيان حقيقت طفره میرفت؛ سپس گفت: «خواهرم رفتار بدی با من داشته و من شديداً از او کينه به دل گرفتهام».
به هرحال، درد او بهقدری شديد بود که ناچار بود، حرف مرد مقدس را گوش دهد. او به ملاقات خواهرش رفت؛ او را در آغوش گرفت و گفت: «بيا کينهها را دور بيندازيم و گل آشتی بهجای آن بکاريم!»
مدت کوتاهی پس از اين ماجرا، زن در کمال تعجب متوجه شد که درد زانويش کاملاً از بين رفته است.
اگر از کسی کينهای به دل بگيريم، بيش از همه به خود آسيب رساندهايم!