اهمیت و ضرورت شناخت بیماری افسردگی و راهکارهای درمانی آن

اهمیت و ضرورت شناخت بیماری افسردگی و راهکارهای درمانی آن
افسردگی بزرگترین و شایع ترین بیماری روانی قرن حاضر و در واقع از اولین اختلالات روانی است که از دیر باز مورد توجه حکیمان و پزشکان بوده است. افسردگی مشکل روانی درجه اول غرب بویژه امریکاست، بسیاری از تحقیقات حاکی از این است که خانمها 20 تا 24 درصد از عمر خود را با درجاتی از حالتهای افسردگی می گذرانند و این رقم در آقایان حدود 10 تا 12 درصد است. افسردگی یکی از اختلالات خلقی است که با درجات مختلف از غمگینی، یاس و ناامیدی، تنهایی، شکست و تردید و احساس گناه همراه است، افسردگی یکی از بیماری های رایج است که اکثر مردم جهان به آن مبتلا هستند و تا حدی آن را به عنوان «سرماخوردگی روانی» نام می برند، این بیماری توانمندی انسان را در رفتار و عملکرد تفکر و احساس تحت تأثیر قرار می دهد فرد به نوعی منزوی و گوشه گیر می شود و ارتباط فرد با اطرافیان کاهش می یابد.

دامنه اختلال افسردگی از احساس غم، ناتوانی، بی کفایتی و بی میلی به زندگی شروع شده و در مراحل بالاتر و گذشت زمان به پوچی و خودکشی سوق داده می شود.

برای بروز افسردگی، وجود عوامل محیطی و خانوادگی نامساعد ضرورت دارد گسترش بی رویه جوامع صنعتی، تغییرات سریع، بهم خوردن ارزشها، تضعیف روابط بین انسانها، یکنواختی زندگی، تضعیف ارزشهای اخلاقی، تزلزل بنیاد خانواده ها، غرق شدن در زندگی مادی و فراموش کردن ارزشهای معنوی و یاد خداوند، سختی زندگی، نداشتن دوستان نزدیک، داشتن مشکلات شدید اقتصادی موجبات بروز افسردگی را فراهم می کند. همچنین عواملی نظیر قرار گرفتن در موقعیت های مأیوس کننده، عدم ارضای نیاز جنسی و جسمی روانی، مورد تهدید و تمسخر قرار گرفتن، سخت گیری بی مورد والدین در خانه و معلمان در مدرسه، بی توجهی به علایق و آرزوهای کودکان و نوجوانان، احساس گناه و پذیرش رفتارهای بیمار گونه در ایجاد افسردگی تأثیر بسزایی دارد.

افراد افسرده احساس ناتوانی و کرختی دارند و در بعضی مواقع نیز احساس توانمندی و حرکت مضاعف و بی قراری از خود نشان می دهند این افراد معمولاً به زندگی امیدوار نیستند، آینده را تاریک و تمام شده می بینند قدرت کلام ضعیف دارند و در فعالیت های اجتماعی حضور کمتری دارند از آنجائیکه نظام خانواده و مدرسه هم در ایجاد و هم در پیشگیری و درمان افسردگی در بین اعضای خود می تواند نقش بسزایی داشته باشد در این مقاله به آن اشاره می نماییم.

تعریف افسردگی

انجمن روانپزشکی اظهار می دارد افسردگی از انواع اختلالات خلقی است و این اصطلاح در مورد اشخاصی بکار می رود که دارای علائمی چون تغییر در اشتها(پر اشتهایی- کم اشتهایی) اختلال در خواب (پرخوابی- کم خوابی) کاهش انرژی، احساس خستگی، از دست دادن علاقه و احساس لذت نسبت به فعالیتهای لذت بخش، احساس بی ارزشی، خود سرزنشی یا گناه، کاهش تفکر، یا تمرکز افکار درباره مرگ و خودکشی باشند و این علائم به مدت دوهفته یا بیشتر طول بکشد.

علائم و نشانه های افسردگی

الف) نشانه های عاطفی

-افراد نسبت به انجام فعالیت های روزمره بی علاقه هستند

-در زندگی روزمره و در انجام فعالیت ها احساس لذت نمی کنند.

-احساس گناه دارند و خود را بی ارزش و بی کفایت می دانند.

-دارای احساس ترس و اضطراب و دلهره و بی قراری می باشند.

-زود رنج، غمگین، بی حوصله و اغلب اوقات خلقشان گرفته است.

ب) نشانه های جسمی

-انرژی و تحرک لازم برای انجام امور در آنها ضعیف است.

-احساس خستگی دائمی نموده و سعی دارند کارها را به تأخیر بیاندازند.

-اختلال در خواب آنان ظاهر می شود (پرخوابی یا کم خواب پیدا می کنند)

-اختلال در خوردن پیدا می کنند(کم خوری یا پر خوری همراه با کاهش یا افزایش شدید وزن)

-نوعی احساس گرایش به مصرف مشروبات الکلی یا سیگار دارند و سعی می کنند با مصرف آنها غم و اندوه خود را کاهش دهند.

-از مشکلات بدنی مثل درد معده، حالت تهوع، سردرد صحبت می کنند بدون آنکه علائم بیماری جسمی درآنان دیده می شود.

ج) نشانه های اجتماعی و ارتباطی

-در ارتباط اجتماعی با دیگران ضعیف هستند ومعمولاً گوشه گیری می کنند.

-نسبت به ظاهر و آراستگی خود توجه ندارند.

-درصورت عدم موفقیت خود را مسئول ناکامی و شکست نمی دانند.

-اگر موفقیت و یا پیروزی بدست آورند دلیل آنرا بر شانس و تصادفی بودن می پندارند نه بر توانایی و اراده خود.

-ارزش خود را کمتر از دیگران می بینند همیشه فکر می کنند که مزاحم و سربار دیگران هستند.

د) نشانه های شناختی

-نگرانی و دلواپسی شدید ذهنی نسبت به سلامتی خویش دارند.

-در تصمیم گیری ضعیف عمل می کنند.

-احساس بی ارزشی، گناه وشکست نموده و دائم به گذشته فکر می کنند.

-از زندگی احساس رضایت کلی ندارند.

تذکر مهم: وجود پنج مورد یا بیشتر از نشانه های بالا طی یک دوره دو هفته ای که نشان دهنده تغییر در کارکرد قبلی است همراه با خلق افسرده و فقدان لذت؛ نشانه های افسردگی است و نشانه های ناشی از بیماری های جسمی که برطرف می شوند به عنوان نشانه های دائمی محسوب نمی شوند.

عوامل ایجاد افسردگی

1-وراثت یا به ارث بردن

این بیماری می تواند از طریق والدین بوسیله ژن به دیگران منتقل شود و گاهی جنبه ارثی دارد.

2-عوامل روان شناختی

گاهی اوقات افراد از طریق برداشت ها، طرز تلقی ها و افکار منفی و بی منطقی که در سر دارند باعث افسردگی در خود و دیگران می شوند.

عوامل اجتماعی، رفتاری

مثل شکست های پیاپی، از دست دادن شغل، از دست دادن عزیزان مشکلات خانوادگی، مشکلات شدید اقتصادی، یکنواختی زندگی، نداشتن دوستان نزدیک، تغییر مکان زندگی، تغییرات سریع در زندگی و به هم خوردن ارزش ها، غرق شدن در زندگی مادی و فراموش کردن یاد خداوندو… سبب افسردگی افراد می گردد.

افسردگی فصلی(موسمی)

در این نوع افسردگی افراد با توجه به شروع و آغاز فصل علائم و نشانه های افسردگی در آنان ظاهر می شود که در پایان فصل نیز آن علائم از بین می رود.

انواع افسردگی

بیماری افسردگی، مانند بسیاری از بیماری های دیگر انواع مختلف دارد رایج ترین آن ها افسردگی دو قطبی است همچنین افسردگی درجات مختلفی دارد.

افسردگی خفیف زمانی روی می دهد که چند نشانه در خود دارید و انجام دادن کارهای روزانه برای شما دشوار است.

افسردگی متوسط زمانی است که نشانه هایی بیماری زیاد است و معمولاً نمی توانید کارهای ضروری خود را انجام دهید افسردگی شدید وضعیتی است که طی آن تقریباً هم نشانه هایی را با خود دارید و در انجام دادن کارهای زندگی عادی و روزمره با مشکلات جدی روبرو هستید.

همچنین می توان تشخیص نوع افسردگی را به وسیله آزمون های افسردگی بِک، تستMMPI و تست scl-90-r مشخص نمود.

افسردگی و اعتیاد به مواد مخدر

مواد مخدر از جمله مشکلاتی است که فرد افسرده به آن گرفتار می شود فردی که دارای احساسات و تفکرات منفی است خود را نسبت به دنیای بیرون شکست خورده و ناتوان می پندارد همه چیز را برای خود تمام شده می داند و از طرفی چون حاضر به تغییر نگرش و رفتار و افکار منفی خود نیست و همچنین توانمندی خود را ضعیف می پندارد به دنبال راه حلی آسان و بدون زحمت می گردد تا خود را به آرامش برساند و برای لحظه ای فارغ از دردهای روحی و فکری به سر ببرد فرد با مصرف مواد مخدر نیاز روانی خود را تأمین نشده می داند از آن جا که آستانه مصرف مواد مخدر همیشه روبه افزایش است و مقدار مواد مخدر در مراحل اولیه جوابگوی مراحل بعدی نیست بنابراین سعی می کند و رفته رفته فرد ناخواسته در دنیای اعتیاد به مواد مخدر گرفتار می شود.

راهکارهای درمان افسردگی

رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماندو چنین نیز نخواهد ماند

درمان افسردگی شیوه های متعددی دارد یقینا افسردگی قابل درمان بوده و افراد افسرده با مراجعه به متخصصین مربوطه سلامت و بهبودی خود را به دست می آورند . درمان با توجه به نظریه های گوناگون به شرح زیر می باشد .

الف ) روان درمانی

روان درمانی فعالیتی کمکی به درمانجواست و به منظور حل مشکلات اوست و با اندرز دادن تفاوت دارد . درمانگی با توجه به سرگذشت زندگی فرد عوامل ایجاد کننده افسردگی را تشخیص می دهد . در مانگر می کوشد از طریق پذیرش و حمایت و اطمینان دهی قدرت سازگاری درمانجو را با محیط افزایش دهد .

روان درمانی بوسیله مشاوران روانشناسان و روانپزشکان متخصص انجام می شود .

ب) دارو درمانی

استفاده از داروهای ضد افسردگی مانند ایمی پیرامین ، نورتریب تیلین و منوآمید اسید در بعضی از بیماران مفید است .

نکته مهم اینست که مصرف داروها باید با مراجعه به روانپزشک باشد و از مصرف خودسرانه پرهیز شود چرا که عوارض جانبی دارد .

ج) شوک درمانی

شوک درمانی زمانی تجویز می شود که بیمار به داروهای ضدافسردگی پاسخ مناسب ندهد و میزان افسردگی شدید باشد و نیاز به بهبود سریع بیماری برای جلوگیری از عوارض شدید باشد .

د) درمان شناختی – رفتاری

افراد افسرده نه تنها احساس غمگینی و اندوه و بلکه شناخت اشتباه نیز دارند (راجرز)

در این روش بیمار در صورت مراجعه به مشاور یا روانشناس و شناخت افکار منفی و اشتباه با تغییر نگرش و ایجاد افکار مثبت در ذهن و از بین بردن افکار مزاحم و ارائه راهکارهای مشاوره ای مناسب سلامت روانی فرد افسرده به او باز گردانده می شود که توصیه های زیر نمونه ای از روشهای شناختی ، رفتاری هستند .

توصیه های مشاوره ای به افراد افسرده

افراد افسرده می توانند از راهکارهای زیر برای کاهش یا درمان افسردگی خود استفاده نمایند .

1-ایجاد و تقویت باورهای مذهبی و دینی و ارتباط معنوی با خدای سبحان

2-انجام فعالیتهای ورزشی منظم

3–شناسایی خود و آرمان ها و اهداف خود

4پذیرش بی چون و چرای خود آن طور که هست خودرا بپذیرد .

1-عدم حضور در محافل همراه با غم و اندوه و شرکت در مجلس خوشحال کننده و شادی بخش

2-برای هر روز خود یک فعالیت شادی آور و لذت بخش هرچند کوچک در نظر بگیرد .

3-موفقیت هایی را که در طی روز به دست می آورد ثبت نماید تا احساس توانمندی و ارزشمندی بیشتر پیدا کند .

4-دوری از تنهایی و حضور در جمع خانواده یا دوستان

5-سعی کنید موفقیت های بدست آورده را از تلاش خود بدانید نه از شانس و تصادف .

6-نسبت به خود و زندگی ، تفکر و نگاه مثبت داشته باشید و زندگی را به خود و دیگران سخت نگیرید .

پنج دستو العمل ساده برای مدیریت افسردگی و پیشگیری از آن

1-فعالیت بدنی

هرگاه احساس افسردگی کردید باید از نظر جسمی خود را فعال نگه دارید تا انرژی های زیادی ذهنتان را مصرف کنید این فعالیت می تواند ورزش کردن یا انجام کار مورد علاقه شما باشد .

2-پیاده روی و گشت زدن

یکی از دیگر راههای مصرف انرژی منفی و منحرف کردن ذهنتان گشت زدن یا پیاده روی در جاهای خوش آب و هوا است . می توانید در بازارها و مراکز خرید بگردید ، سوار موتور یا اتوبوس درون شهری شوید و گشت بزنید .

3-صحبت کردن با یک دوست نزدیک

مشکل خود را با یک دوست نزدیک و مطمئن در میان بگذارید . هرچه در دل دارید را بیرون بریزید . به اشتراک گذاشتن مشکل با یک دوست نزدیک از شدت نیروهای منفی می کاهد دوستان خوب قادرند شما را از افسردگی در آوردند. آنها خصوصیات شما را خوب می شناسد و می توانند ایده های خوبی برای مواجه شدن با افسردگی به روشی مثبت در اختیار شما قرار دهند.

4- همه افکار و احساس خود را بنویسید

یک تکه کاغذ بردارید و شروع به نوشتن افکار و احساستان کنیدهیچ چیز را مخفی نگه ندارید هرچه واقعاً حس می کنید شما را ناراحت می کند را بنویسید زیاد در قید و بند معنی دار بودن نوشته هایتان نباشید.

آدم ممکن است حتی با نزدیک ترین دوستانش نیز نتواند بعضی حرف ها را مطرح کند ولی با خودش که می تواند بنابراین هر آنچه در دل دارید را روی کاغذ بنویسید و هیچوقت خسته و عصبانی نشوید پس از آن که توانستید احساسات سرکوب شده خود را بیرون بریزید به مقدار قابل ملاحضه ای احساس راحتی خواهید کرد اگر خواستید می توانید کاغذها را پاره کنید تا سبک شوید.

5- شروع کردن یک ایده جدید

هیچگاه تصور نکنید که تمام امواج افسردگی، ناراحت کننده هستند بعضی مواقع آغاز یک ایده یا نوآوری بزرگ و جالب هستند و وقتی ذهن شما شروع به تولید چیزهای جدید کند امید و شوق تازه ای به دنبال می آورد بنابراین مطمئن باشید که پس از گذشتن موج افسردگی به چیزهای خیلی بهتری برایتان پیش خواهد آمد.

چگونه می توانید به یک دوست افسرده کمک کنیم

صحبت های صادقانه به عنوان یک دوست با شخص افسرده در مورد نگرش او می تواند ارزشمند باشد به شرطی که موارد زیر را رعایت کنیم:

– بی جهت او را دلخوش نکنیم

– او را سرزنش نکنیم

– باعث خجالت و شرمندگی او نشویم

– ادعا نکنیم ما نیز مانند او احساس می کنیم

– سعی کنیم او را به شدت خشمگین نکنیم

– هدف اصلی ما این باشد که فردافسرده بداند ما نگران او هستیم و می خواهیم کمکش کنیم

لازم به ذکر است که موارد ذکر شده تنها بخش کوچکی از راهکارهاست که به آنها اشاره شد با کمک مشاوران و متخصصان و مطالعه و شناخت ویژگی های شخصی افراد می توانیم راهکارها و کمک بسیاری را کشف کرده و به کار بگیریم.
منبع :سایت شکوفه های زیتون

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *