روانشناسی

روانشناسی
با توجه به اینکه روانشناسی بر بسیاری از وجوه زندگی ما اثر می گذارد، شایسته است حتی کسانی که در پی کسب تخصص در این رشته نیستند آگاهی مختصری از این دانش پویا داشته باشند.

کلمه روانشناسی ترجمه واژه Psychology انگلیسی است که از دو کلمه یونانی Psyche به معنی «روح و روان» و Logos به معنی «بیان کردن» اقتباس شده و سپس ترجمه آن به فارسی به صورت روانشناسی در آمده است.

روان شناسی را می توان بررسی علمی رفتار و فرایندهای ذهنی تعریف کرد. گذراندن یک دوره روانشناسی مقدماتی باید چنان باشد که شما را به فهم بهتری از اینکه چرا مردم چنین می اندیشند و عمل می کنند نایل کند و به شما درباره نگرشها و واکنشهای خودتان بصیرت ببخشد. همچنین باید به شما کمک کند که بسیاری از اظهاراتی را که در لوای روانشناسی مطرح می شود ارزیابی کنید.

روانشناسی تحت عنوان «علم النفس» یا «اخلاق» بیش از هزار سال به عنوان یکی از شاخه های اصلی فلسفه در مراکز علمی ایران تدریس شده است. از رازی و ابن سینا و ناصر خسرو و ملاصدرا کمتر متفکری را سراغ داریم که در آثار خود به این علم نپرداخته باشد. در آثار این دانشمندان نه تنها مباحث اصلی روانشناسی مانند احساس، ادراک، عاطفه، تفکر، تخیل و توانایی های ذهنی مورد بحث قرار گرفته بلکه حتی با روشهای تمثیلی و شبه تجربی در مورد نظریه های معارض در زمینه های احساس و ادراک یا لذت و اندوه داوری شده است.

غرب سنت ارسطویی روانشناسی را چند صد سال بعد با آغاز رنسانس پذیرا شد، اما تا اوایل سده نوزدهم، روانشناسی مغرب زمین بخشی از فلسفه باقی ماند؛ با مباحثی کم و بیش شبیه آنچه در روانشناسی سنتی ایران مطرح بود. با این حال خیزش موج انقلاب صنعتی در اروپا روانشناسی آن سرزمین را به صورت یکی از علوم طبیعی درآورد در حالی که در ایران کندی آهنگ رشد اجتماعی و علمی و فنی سبب شد که روانشناسی ایران در همان حد سنتی متوقف شود. تنها پس از تأسیس دارالمعلمین و دانشگاه تهران و به ویژه دانشسراهای مقدماتی و دانشسرای عالی بود که روانشناسی به صورت یکی از علوم جدید در ایران مطرح شد. دکتر علی اکبر سیاسی و دکتر محمد باقر هوشیار قریب را باید از نخستین پیشتازان روانشناسی جدید در ایران دانست.

به رغم رونق و شکوه آغازین، تا اوائل دهه 1340 فعالیت چشمگیری در روانشناسی وجود نداشت و این علم، یا به عنوان بخشی از برنامه های رشته فلسفه و علوم تربیتی یا به صورت بخشی از دوره های تربیت دبیر و آموزگار تدریس می شد. دهه 1340 را باید دهه گسترش سازمانی روانشناسی در ایران نامید؛ چون طی این ده سال دوره لیسانس روانشناسی نخست در دانشگاه تهران و بعدها در سایر دانشگاههای ایران تأسیس گردید، در دانشگاه تهران دوره فوق لیسانس روانشناسی به وجود آمد، و مؤسسه روانشناسی بنیان گذارده شد.

در خلال 40 سال گذشته روانشناسی ایران هم از لحاظ گسترش دوره های دانشگاهی و هم تعداد کتابهای درسی پیشرفت چشمگیری داشته است، اما از لحاظ کاربردی و پژوهشی هنوز در آغاز راه است. درست است که در سالهای اخیر تعدادی از فارغ التحصیلان دوره های روانشناسی در مؤسساتی نظیر بیمارستان های روانی، پرورشگاه ها، و مراکز آموزش کودکان استثنایی و … سرگرم کار شده اند، اما مشاهدات جسته و گریخته حاکی از آن است که کارایی این افراد پاسخگوی نیازهای سازمانهای اجرایی نیست. چرا که مؤسسات اجرایی به ندرت تصویر درستی از روانشناسی و کار روانشناس و ماهیت نیازهای مؤسسه خود به این رشته دارند؛ توان علمی و آموزشی گروههای روانشناسی دانشگاههای کشور و نیز کمیت و کیفیت ارتباط آنها با سازمانهای اجرایی از لحاظ پرورش دانشجو در حد رضایت بخش نیست و به ویژه کمبود استاد در برخی حوزه های روانشناسی به آمادگی علمی دانشجو لطمه می زند. استقبال دوسوگرایانه روانپزشکان کشور از روانشناسی و روانشناسان نیز مسلماً نمی تواند عامل مثبتی به حساب آید و غالباً فراموش می شود که روانشناسی یکی از مهمترین علوم پایه برای علم کاربردی روانپزشکی محسوب می شود.

پژوهش در روانشناسی نیز وضع مشابهی دارد. به شهادت کتب و مجلاتی که از بدو رواج روانشناسی نوین در ایران انتشار یافته، صرفنظر از تحقیقات پراکنده در زمینه سنجش استعدادها و شخصیت و … ، تا کنون تعداد معدودی پژوهش آزمایشی در زمینه احساس، ادراک، یادگیری و هیجانها و سایر مسائل روز این علم در آزمایشگاههای روانشناسی ایران صورت گرفته است. کمتر استادی را سراغ داریم که به طور مستمر سرگرم پژوهش آزمایشگاهی یا میدانی در یکی از موضوعات روانشناسی باشد. آزمایشگاههای موجود نیز بیشتر شبیه موزه هایی هستند که سالی یکی دو بار گروههای دانشجویی از آنها بازدید می کنند. اینکه در اکثر سمپوزیومهای روانشناسی چیزی جز بازگویی کلیات یا بازخوانی ترجمه مقاله یا فصلی از یک کتاب خارجی به گوش نمی خورد، خود شاهد دیگری بر فقر پژوهشی این رشته در ایران است.

اشاره کوتاهی به وضع و حال نشر کتب روانشناسی در کشورمان بی فایده به نظر نمی رسد. هر چند سابقه روانشناسی علمی ایران حداقل به هزار سال پیش می رسد، اما روانشناسی نو با آثار دکتر علی اکبر سیاسی و دکتر محمد باقر هوشیار قریب، هفتاد سال پیش به جامعه ایران معرفی شد. این نکته نیز قابل تأمل است که به دنبال آثار این دو بزرگوار ربع قرن طول کشید تا سرانجام دکتر محمود صناعی با ترجمه کتاب «اصول روانشناسی» تألیف مان، مرجع علمی تازه ای در اختیار فارسی زبانان گذاشت. از دهه چهل با تأسیس رشته های روانشناسی و علوم تربیتی در دانشگاههای کشور به تدریج ترجمه و تألیف کتب روانشناسی رونق یافت تا جایی که امروزه از لحاظ تعداد آثار منتشر شده می توان روانشناسی ایران را یکی از پربارترین رشته های علمی این مرز و بوم دانست.

اما دو سه نکته تأسف بار هم در کار ترجمه یا تألیف کتب روانشناسی به چشم می خورد. نخست اینکه در مواردی به برخی کتب تألیفی کم حجمی بر می خوریم که در آنها اصول کلی یکی از شاخه های روانشناسی بدون اشاره به زیربنای آزمایشگاهی و پژوهشی آن مفاهیم، ارائه شده است. چنین کتابهایی دانش روانشناسی را در نظر خواننده، علمی حقیر و در حد اطلاعات عمومی جلوه می دهد. پدیده دیگری در این زمینه، ترجمه ناقص کتابهای کشورهای دیگر و انتشار آنها به عنوان «تألیف» است. در نگارش این نوع آثار، غالباً یک کتاب خارجی مبنا قرار می گیرد و خلاصه ای از مطالب آن همراه با برداشت هایی نامستند، بی آنکه نام و نشانی از مؤلف اصلی باشد، به تألیف به چاپ می رسد. البته بدیهی است که تألیف واقعی به زبان فارسی مسلماً بر ترجمه مرجح است. اما در هر حال، تألیف مترادف با ترجمه ناقص آثار دیگر نیست.

پدیده تأسف آور دیگری که در بیست و پنج سال اخیر در ایران بسیار رواج پیدا کرده ترجمه و تألیف کتابهای روانشناسی برای عامه مردم است. این کتابها تا جایی که اصول بنیادی روانشناسی را به زبانی ساده برای مردم توضیح می دهند، مفیدند اما وقتی در آنها از شیوه های روان درمانی، مشاوره خانواده، تربیت کودک، جنبه های روانی مدیریت سازمانی یا صنعتی و مطالب مشابه دیگر صحبت می شود، به نظر می رسد زیان آنها بیشتر از سودشان باشد. آنچه در این زمینه به عنوان تألیف، به فارسی زبانان عرضه می شود، عمدتاً نوشته کسانی است که تحصیلات دانشگاهی در زمینه رشته روانشناسی ندارند. در مورد ترجمه کتابهای عامیانه از زبانهای دیگر نیز مشکل اینجاست که متن اصلی این قبیل کتابها برای مردمان سرزمینی خاص و احتمالاً با مشکلات روانی، فرهنگی – اجتماعی و آداب و رسوم و حتی باورهای خرافی خاصی نوشته شده و بر همین مبنا راه حل هایی برای کمک به افراد همان گروهها پیشنهاد شده است. با توجه به این نکته مهم، مطالعه نسخه ترجمه شده اینگونه کتابها در سایر کشورها ممکن است یا بی فایده باشد یا نوعی راه و رسم بیگانه با فرهنگ خودی رواج دهد که بی سامانی روانی بیشتری در پی داشته باشد. این قبیل کتابها را باید روانشناسان بومی هر کشور برای مردمان جامعه خود بنویسند.

گسترش انتشار مجلات علمی روانشناسی به زبان فارسی، روند مثبت و ارزشمندی به شمار می آید که طی سالهای اخیر در روانشناسی ایران در حال شکل گیری است. تقریباً همه این مجله ها از انتشارات دانشگاههای کشور هستند، به جز برخی مجلات نظیر مجله «پژوهشهای روانشناختی» که به سردبیری دکتر رضا زمانی منتشر می شود. این مجلات طی دو دهه اخیر نقش مهمی در ترغیب و معرفی پژوهشگران روانشناس و گسترش واژگان علمی روانشناسی در زبان فارسی داشته اند.

نباید فراموش کرد که برخی از کاستیهای یاد شده، که به آنها اشاره شد در همه کشورها به ویژه در کشورهای در حال توسعه، به درجات مختلف به چشم می خورد. خوشبختانه طی سالهای اخیر با تأسیس دوره های کارشناسی ارشد و دکتری، در اکثر دانشگاههای کشور، جوانانی هوشمند و پرتلاش به رشته های روانشناسی روی آورده اند که گروهی از آنان بعدها، و گاه حتی در دوره دانشجویی، توان خود را در زمینه های پژوهش، انتشار مقاله های علمی، تألیف و ترجمه کتب روانشناسی به اثبات رسانده اند و شکی نیست که گره برخی مشکلات کنونی روانشناسی ایران به دست توانمند آنها گشوده خواهد شد.

منبع: هنر روانشناسی|Art Of Psychology

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *