خاطرات : چطور ما ياد مي گيريم
در بحث روانشناسی خاطرات، نمايش اتفاقات، مردم و مكان هايي هستند كه زماني ايجاد مي شوند كه مغز تصميم مي گيرد بين انواع مختلف اطلاعات، ارتباط ايجاد كند خصوصا اگر اين ارتباط احتمال داشته باشد در آينده مفيد باشد. عناصر سازنده خاطرات اساسا از پنج حس سرچشمه مي گيرند. اين عناصر مي توانند احساساتي يا علت هاي اجتماعي باشند. براي مغز چندين عامل مختلف وجود دارد كه براي ايجاد خاطره ذهني تصميم مي گيرند.
براي مثال در مورد چيز برگر كه حس هاي بينايي، بويايي و چشايي همزمان با هم تركيب مي شوند، مغز بطور اتوماتيك بين حس ها ارتباط برقرار مي كند. در بحث روانشناسی همين ارتباط اساس فرايند ياد گيري ما مي باشند.
مثال معروف خاطره شرطي شدن كه اغلب در دوره مقدماتي روانشناسي آموزش داده مي شود، تجربه دكتر ايوان پاولف با سگ ها مي باشد. سگ ها معمولا در موقع ديدن غذا آب دهانشان راه مي افتد پالوز هر روز وقتي سگ ها را غذا مي داد، زنگي را بصدا در مي آورد بعد از چند روز پالوز فقط زنگ را بصدا در مي آورد بدون اينكه غذايي به سگ ها نشان دهد اما آب از دهان سگ ها راه مي افتد.
اين سگ ها خاطره ذهني را درون مغزشان تجسم مي كردند كه كه منظور از محرك خاص ( زنگ ) غذا مي باشد. غالبا، صداي زنگ تنها به مغز خبر مي داد كه غدد بزاقي براي غذا آماده شوند. انسان ها و حيوان ها تقريبا بين هر حس دريافتي مي توانند ارتباطات مشابهي ايجاد كنند.
آنچه مشخص است اينكه انسان ها آگاه تر از اين هستند كه با محرك هاي خارجي ( زنگ ) يا پاداش هاي خارجي ( غذا ) ارتباط شرطي برقرار كنند، بلكه آن ها براي مثال زباني را ياد مي گيرند.
يك كودك برای یادگیری ، بوسيله ارتباط با يك سري صداهاي خاص از شيء يا شخص همچنين بوسيله ارتباط با شخص، زباني را ياد مي گيرد ( پاداش ممكن است به او تعلق بگيرد يا خير ) به محض اينكه چنين اطلاعاي شكل گرفت، اطلاعات در مغز در حافظه دراز مدت سكني مي گزينند كه با تحريك محرك ها ي اصلي مي توان به اين اطلاعات دست يافت. نسبتا شگفت آور است زمانيكه به چيزي فكر مي كنيد نوع خاصي از تجربه حسي مي تواند خاطرات را در قسمتي از مغز تغيير دهد.
در بحث روانشناسی ، بيشتر آنچه را كه ما ياد مي گيريم متكي به توانايي مغز است تا خاطرات را ايجاد و بازيابي كند همانند روشي كه سگ هاي پالوز ياد گرفتند منظور از زنگ، غذا است. براي مثال شما گل رزي را مي چينيد، بوي آن، قسمت هاي بويايي قشر مخ را فعال مي كند. شكل آن نواحي بينايي و گلبرگ هاي نرم يا خارهاي تيزش نواحي بساوايي را فعال مي كند. همه اين نواحي مختلف باعث مي شوند سلول هاي عصبي در نواحي مختلف قشر مخ در يك زمان با يك نمونه فعال شوند و بعضي ارتباطات بين اين نواحي تقويت مي شوند.
زمانيكه اين اتفاق مي افتد هر قسمت از نواحي مغز با ديدن گل رز تقويت خواهد شد. شخصي به شما گل رزي را مي دهد و همينطور كه شما گل را مي گيريد ممكن است ياد اولين سالگرد نامزديتان كه صد ها گل را هديه مي گرفتيد بيفتيد و اولين آپارتمان را در آن ساختمان وحشتناك با آسانسور شكسته شده اش را بياد آوريد يا با استشمام بوي گل رزيا باغ رز آنت هريت (Aunt Harriet) در تابستان بيفتيد . همه اين خاطرات تنها از يك محرك خاص ناشي مي شود.
منبع " کتاب چگونه مغز خود را زنده نگه داریم ؟ با ترجمه دکتر آرام "
یک دیدگاه