قانون کارما
کارما يا کارمه برگرفته از واژه سانسکريت کارما میباشد که به معناي ((متعادل كردن)) است. همچنين ميتوان آن را چنين معني كرد كه: هر عملي، عكسالعملي در پي دارد. اين مفهوم به اصل علت و معلول مربوط است. اگر به كسي بدي كني انرژي آن بايد متعادل شود. اين را ميتوان چنين معني كرد كه آن شخص زماني ديگر رفتاري مشابه آن با شما خواهد داشت، يا اين كه زماني پيامدهاي اعمالتان را درك خواهيد كرد و تصميم خواهيد گرفت كه نگرش و رفتارتان را عوض كنيد. زماني كه به درك فكر يا عمل تان نايل شويد مقداري از نيروي كارمايي آزاد ميگردد. معمولاً با انجام عملي كه اشتباهتان را اصلاح نمايد خودتان را به قدر كافي تغيير خواهيد داد تا اينكه ديگر در زير بار عقوبت كارمايي نباشيد
بعنوان مثال اگر فردي منفي ومرائی بودهايد و بعداً خود را اصلاح نمودهايد، احتمال دارد خطايتان كاملاً پاك شود؛ يعني آن را متعادل نمودهايد
اگر چه كارما به معني متعادل كردن است اما اغلب آن را به معني پرداختن هزينهاي براي اعمال بد ميدانند. ممكن است معناي كارماي خوب اشتباه فهميده شود؛ اما بنظر ميرسد كه انجام اعمال خوب به منظور كسب كارماي خوب نتيجهاي عالي دارد. اما با اين وجود اگر شخصي به اين موضوع وابسته شود ممكن است كارماي خوب در زمانهاي نامناسب و به طرزي عجيب به سراغش بيايد
كارماي بد را ميتوانيم فقدان رشد و درك بشماريم كه فقط ضربات سخت اتفاقات نامطلوب ميتوانند موجب آن شوند. به عنوان مثال رفتار ظالمانه داشتن با ديگران ميتواند باعث شود كه بعداً در زمان ديگري خودمان رفتار ظالمانهاي را تحمل نماييم كه نتيجه آن، توجه و محبت نسبت به ديگران خواهد بود. اگر واقعا از زاويهي گسترده تري نگاه كنيم، شايد چيزي بنام ((كارماي بد)) وجود نداشته باشد. ميتوان آن را به عنوان فرصتي در نظر آورد كه به ما كمك ميكند رشد كنيم و راهي براي بهتر بودن را درك نماييم. كارماي خوب ميتواند تنها چيز سادهاي در رديف آرامش فوقالعاده و عشق باشد كه به دست ميآيد؛ كه عشق غير شرطي و ارائه خدمت عاشقانه وداوطلبانه به ديگران موجب آن بوده است
كارما ممكن است بصورت عشق، نفرت، طمع يا ديگر احساسات و تمايلات بروز كند. اين پديده بصورت انرژي تظاهر پيدا ميكند. كه ميبايستي متعادل گردد. زماني كه خود را دچار احساس خاصي، نظير عشق يا نفرت مييابيد، ممكن است بخواهيد از منشاء آن اطلاع پيدا كنيد
پس از آنكه كسي از نوع كارماي وراي يك موقعيت مطلع ميشود، مقدار زيادي از قدرت كارما آزاد ميشود و فرد چندان در سيطره آن باقي نميماند. گاهي اوقات علت كارمايي مخفي و پوشيده ميماند تا زماني كه شخص به قدر كافي تجربه بيندوزد تا رشد مطلوب حاصل شود
تمام اتفاقاتي كه براي افراد حادث ميشوند ناشي از كارما نيستند. بسياري از اوقات اتفاقي از طريق ايعاد ژنتيكي عمل ميكند كه يا موجب رشد شخص و يا موجب رشد ديگران ميشود
وقتي ما اين بدن جسمي را ترک ميکنيم، تمام حوادث خوب و بد زندگيمان بصورت يک فيلم از جلوي ما ميگذرد. لذا سعي ميکنيم در زندگي آتي طوري ترتيب دهيم که بتوانيم آن اشتباهات را جبران کرده متعادل شده و در مراحل تکامل به جلو برويم. در حقيقت هر کار منفي و بدي که انجام ميدهيم که ضررش به خود ما و ديگران برسد، يک اشتباه محسوب ميشود. در اصطلاح عوام و اديان به آن گناه” ميگويند. هر اشتباهي مانند يک درس ميماند، بايد آن را ياد گرفت، جبران کرد و تکرار نکرد. اگر ياد گرفتيم و اشتباهات خود را جبران کرديم ديگر آن اشتباه و يا درس را تکرار نکرديم، يک مرحله بالا ميرويم. ولي اگر آن درس را فرا نگرفتيم و دوباره تکرار کرديم، عکس العمل آن هر بار شديدتر و شديدتر به ما و يا خانواده ما بر ميگردد تا اينکه متوجه اشتباهات خود شويم و از تکرار آن جلوگيري کرده و با انجام اعمال نيک و خيرخواهانه تعادل از دست رفته را بدست آوريم. ساير موجودات فورا از اشتباهات خود پند ميگيرند . مثلا اگر دانه سمي به آنها بدهيد و يکي از آنها تلف شود ، ديگران از آن دانهها حذر ميکنند. اگر حيواني در دامي بيفتد ديگران سعي ميکنند به آن دام نزديک نشوند. اگر حيوانات به آساني تشخيص دهند که در شرايطي، جانشان در خطر است، سعی میکنند در آن شرایط قرار نگیرند
ولی بشر اشتباهات خود را دوباره تکرار میکند و از عکس العملی که این اشتباهات در دیگران ایجاد کرده سر مشق نمیگیرد. بعضی انسانها هستند که کارهای منفی و اشتباه خود را مرتبا تکرار میکنند و زندگیشان یک سری فاجعه، بیماری، فلاکت و بدبختی است
در کائنات سیستمی است که تمام انعکاسات و نوسانات اعمال منفی و مثبت را ضبط میکند. در حقیقت تمام اعمالی که انجام میشود امواج انرژی چه مثبت و چه منفی ایجاد میکند و این امواج با سیستم بسیار پیچیدهای ضبط میشود. چون این مطلب خیلی غامض و پیچیده است و ذهن افراد عادی نمیتواند آنرا درک و قبول کندلذا آن را به خداوند و خشم و غضب و انتقام او نسبت میدهند و یا فرشتگان او را مسئول میدانند فقط بطور خلاصه باید بگویم که اتمهایی در بدن احساسی – بدن ذهنی و بدن جسمی و بدن اتریک انسان وجود دارد بنام اتمهای دائمی که عمل ضبط امواج را بعهده دارند. بر این اساس هر عملی را عکس العملی خواهد بود مساوی و در جهت عکس، و نتیجه این کار تعادل است
تمام اعمال انسان از فکر شروع میشود. اگر کسی فکر سالم و مثبت داشته باشد نمیتواند مردم آزاری کند. هر فکر اشتباهی مثل یک موج منفی در زندگی شما ثبت می شود و عکس العملی به وجود میآورد و این عکس العمل نسبت به ضعف و شدت آن فکر، عمل دیگری را به وجود میآورد. بنابراین بهترین کار آنست که”پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک” را سر مشق زندگی خود قرار داده و جز کارهای مثبت و خدمت به همنوعان، فکر و عمل دیگری انجام ندهیم
اگر انسانی بدین ترتیب زندگی خود را ترتیب دهد نه تنها گرفتاری و بدبختی در زندگی او داخل نخواهد شد بلکه زندگیش پر از خوشی، سعادت، احترام، سلامتی و موفقیت خواهد بود.
منبع :vismani