جنبههای ادراکی اضطراب اجتماعی
فردی که دچار اضطراب اجتماعی است هیچ گونه تمایلی به آغاز ارتباط با دیگران ندارد و با احساسی از ترس از هر موقعیتی که ممکن است در معرض داوری دیگران قرار گیرد، اجتناب میورزد. برداشت یا تصور شخص از موقعیتهای اجتماعی که احتمال دارد شخصیت، ظاهر یا تواناییهای او مورد سنجش و ارزشیابی ضعیف دیگران قرار گیرد، میتواند واقعی یا خیالی باشد.
مبتلایان به اضطراب اجتماعی از اینکه چگونه در نظر دیگران به نظر میرسند احساس نگرانی میکنند. آنها معمولاً در جمع متوجه به ظاهر و رفتار خود هستند و معیارهای بالایی برای رفتار و عملکرد خود در نظر دارند. شخص مبتلا تلاش میکند تا تأثیر مثبتی بر دیگران بگذارد و جلوه عادی از خود ارائه دهد اما در عین حال معتقد است که قادر به این کار نیست. این افراد پیش از روبرو شدن با موقعیت اجتماعی اضطراب زا بارها و بارها شرایط را بصورت ذهنی تصور میکنند و مسائل و موقعیتهای اضطراب زای بالقوه و طریقه برخورد با آن را مرور میکنند. آنها اتفاقاتی که ممکن است برایشان خجالت آور باشد را بررسی میکنند و حتی رشته تفکراتشان پس از رویارویی با آن موقعیت خاتمه نمییابد بلکه تا روزها بعد رفتار خود را بررسی میکنند و معمولاً خود را به خاطر اشتباهات و نمایش ضعیف سرزنش میکنند.[۵] مبتلایان به اضطراب اجتماعی بدبین تر از دیگران هستند و صحبتهای عادی یا مبهم را با نگاه منفی تفسیر میکنند. بسیاری از تحقیقات نیز نشان دادهاست که این افراد خاطرات منفی را بهتر از دیگران به یاد میآورند.[۶]
برخی دیگر از خصوصیات این افراد شامل عادت به خواندن طرز فکر دیگران، تمرکز روی اتفاقات منفی، کوچک شمردن نکات قوت خود، تعمیم دادن بیش از حد مشکلات و پرهیز از برقراری روابط صمیمی است. برخی از موقعیتهایی که موجب بروز اضطراب در مبتلایان میشود بصورت زیر است:
مورد قضاوت ضعیف دیگران قرار گرفتن، عدم تأیید یا انتقاد توسط دیگران
ملاقات با دیگران برای نخستین بار
مرکز توجه واقع شدن (مثلا در زمان وارد شدن به مجلسی که دیگران نشستهاند)
زیر نظر قرار گرفته شدن به هنگام انجام کار
دعوت کردن یا دعوت شدن
شرایط خاص اجتماعی مثل عصبانیتها و پرخاشگریها
موقعیتی که میبایست مصمم و قاطع جواب داد یا اظهار نظر کرد
جنبههای رفتاری[ویرایش]
اضطراب اجتماعی ترسی ماندگار از یک یا چند موقعیت است که فرد در آنها در معرض نگاه موشکافانه دیگران قرار میگیرد و ترس از اینکه به گونهای عمل یا رفتار کند که اشتباه و درنتیجه تحقیرآمیز یا خجالت آور باشد. این مسئله فراتر از خجالتی بودن عادی است به گونهای که در موارد بسیاری به اجتناب از موقعیتهای قابل توجه اجتماعی و شغلی منجر شود. موقعیتهای اضطراب زا میتواند تقریباً شامل هرگونه روابط اجتماعی خصوصاً شرکت در گروههای کوچک، مهمانی، صحبت با افراد غریبه، هتل و امثال آن شود. علائم جسمی و فیزیکی میتواند شامل خالی شدن ذهن، تپش قلب، سرخ شدن، سوزش معده و دل آشوب شود.
هراسها معمولاً با فرار(escape behavior) یا رفتارهای اجتنابی(avoidance behavior) کنترل میشوند. به عنوان مثال یک دانش آموز ممکن است در زمان صحبت کردن در جلوی جمع، کلاس را ترک کند (فرار) یا از ارائه گزارش شفاهی خودداری کند (اجتناب) چرا که قبلاً در موقع صحبت در جلوی جمع دچار اضطراب شدید یا حملات اضطرابی شدهاست. برخی از رفتارهای اجتنابی کوچک زمانی دیده میشود که فرد از برخورد چشمی(eye contact) با دیگران اجتناب میکند مثلاً فرد محلی را برای نشستن انتخاب میکند که ارتباط رودرروی چشمی با دیگران نداشته باشد.[۶] در موارد شدیدتر فرد از مواجهه با هر موقعیت اجتماعی که باعث بروز اضطراب شود پرهیز میکند. اینگونه رفتارهای اجتنابی در فرد مبتلا باعث افت شدید در کیفیت زندگی فرد میشود و باعث بدتر شدن و پیشرفت این اختلال میگردد لذا مبتلایان باید از رفتارهای اجتنابی بطور جدی پرهیز کنند.
جنبههای فیزیولوژیکی[ویرایش]
واکنشهای فیزیولوژیکی همانند دیگر اختلالهای اضطرابی در اضطراب اجتماعی هم دیده میشود. در زمان مواجهه با موقعیتهای اضطراب زا کودکان مبتلا ممکن است علائمی مثل کجخلقی، گریه، چسبیدن به والدین یا سکوت از خود نشان دهند.[۷] در بزرگسالان چشمان اشکی(teary eyes)، تعریق زیاد، دل آشوب، لرزش و تپش قلب دیده میشود که در نتیجه پاسخ فیزیولوژیکی استرس (fight or flight response) بوجود میآید. سرخ شدن هم معمولاً در این افراد دیده میشود.[۶] این واکنشهای قابل مشاهده باعث افزایش اضطراب شخص میشود.
تحقیقات اخیر نشان میدهد که قسمتی از مغز که آمیگدالا(amygdala) نامیده میشود و بخشی از سیستم لیمبیک(limbic system) میباشد در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی در زمان رویارویی با چهرههای خشمگین یا موقعیتهای ترسناک بیش از حد طبیعی فعال است. این تحقیقات نشان میدهد که شدت این واکنش با شدت اضطراب اجتماعی رابطه مستقیم دارد.[۸]
همایندی مرضی(comorbidity)[ویرایش]
اضطراب اجتماعی معمولاً با طیف گستردهای از اختلالات روانی دیگر همراه است. اضطراب اجتماعی معمولاً با اعتماد به نفس پایین و افسردگی همراه است که از کمبود روابط اجتماعی و دورههای طولانی مدت انزواء (در نتیجه اجتناب از موقعیتهای اجتماعی) ناشی میشود. به منظور کاهش اضطراب و تسکین افسردگی معمولاً مبتلایان از الکل یا داروهای روانگردان استفاده میکنند که ممکن است به وابستگی دارویی و سوء مصرف مواد منجر شود. بر اساس یک گزارش تخمین زده میشود که یک پنجم مبتلایان همزمان به الکل وابستگی دارند.[۹] معمولترین اختلال شایع در میان بیماران اضطراب اجتماعی افسردگی است. پس از افسردگی حملات اضطرابی(panic attacks)، اضطراب فراگیر(generalized anxiety disorder)، اختلال استرس پس از سانحه(post-traumatic stress disorder)، وابستگی به مواد و خودکشی شایعترین اختلالات موجود در بیماران اضطراب اجتماعی میباشد.[۱۰] اختلال شخصیت کناره گیر(Avoidant personality disorder) نیز علائم بسیار مشابه و ارتباط بسیار نزدیک و تنگاتنگی با اضطراب اجتماعی دارد.[۱۱] با توجه به پس زمینههای مربوط به اختلالات موجود در سیستم دوپامینرژیک، اختلال کم توجهی – بیش فعالی(Attention-deficit hyperactivity disorder)نیز در بخشی از مبتلایان دیده میشود.
عوامل ایجاد کننده[ویرایش]
تحقیقات در زمینه عوامل ایجاد کننده اضطراب اجتماعی محدوده گستردهای را در بر میگیرد که از منظر علم اعصاب(neuroscience) گرفته تا منظر جامعهشناسی(sociology) این پدیده را بررسی میکند. محققین هنوز نمیتوانند به طور دقیق عوامل ایجاد کننده این اختلال را مشخص کنند ولی تحقیقات نشان دهنده تأثیر همزمان عوامل ژنتیکی و شرایط اجتماعی در بروز این اختلال است.
عوامل ژنتیکی و خانوادگی[ویرایش]
ثابت شدهاست که احتمال وجود اضطراب اجتماعی در بین افرادی که یکی از بستگان درجه اولشان به این اختلال مبتلاست ۲ تا ۳ برابر بیشتر از دیگران است. این مسئله میتواند ناشی از عوامل ژنتیکی یا اکتساب فرد از طریق الگوگیری، آموزش و رفتار والدین باشد. مطالعه دوقلوها در خانوادههای جدا نشان دادهاست که اگر یکی از دوقلوها به اضطراب اجتماعی مبتلا باشد احتمال ابتلای نفر دوم نیز ۳۰ تا ۵۰ درصد بیش از مقدار متوسط است.[۱۲] مطالعات دیگری نیز نشان دادهاست که والدین کودکان مبتلا به اضطراب اجتماعی خودشان نیز تمایل بیشتری به انزواء و تنهایی دارند و خجالتی بودن در والدین و کودکان ارتباط مستقیمی دارد. همچنین احتمال بروز این اختلال در نوجوانهایی که در دروه کودکی ارتباط عاطفی نامناسبی با مادر خود داشتهاند و احساس امنیت عاطفی نمیکنند دو برابر افراد عادی است.[۱۳]
عوامل محیطی[ویرایش]
یک تجربه ناموفق اجتماعی میتواند شروعی برای اضطراب اجتماعی باشد. .[۱۴][۱۵] در حدود نصف مبتلایان وقوع یک ضربه روانی یا یک واقعه اجتماعی تحقیرآمیز با شروع یا بدتر شدن اضطراب اجتماعی مرتبط است.[۱۶] همچنین اضطراب اجتماعی میتواند اثرات بلند مدت طرد شدن، نادیده گرفته شدن، آزار جسمی یا جنسی در دوره کودکی باشد. محافظت بیش اندازه والدین از کودکان(overprotection) و عدم اجازه بروز احساسات و هیجانات نیز در بروز این اختلال در بزرگسالی مؤثر است. مشکل در کسب مهارتهای اجتماعی نیز میتواند عامل تقویت کننده اضطراب اجتماعی باشد چرا که باعث کاهش اعتماد به نفس و ناتوانی در برقرار کردن ارتباطات اجتماعی موفق و اخذ واکنشهای مثبت و پذیرش از طرف دیگران میشود. هر چند برخی مطالعات این موضوع را رد میکند.[۱۷] برخی دیگر از مطالعات این موضوع را تأیید میکند.[۱۸] به هر حال در این مسئله شک چندانی وجود ندارد که افراد مبتلا مهارتهای اجتماعی خود را ضعیف و ناکافی میدانند.[۱۹] حتی اگر این مسئله نقشی در ایجاد اضطراب اجتماعی نداشته باشد اضطراب و اجتناب از موقعیتهای اجتماعی در دراز مدت به کاهش مهارتهای اجتماعی فرد منجر میشود و به همین دلیل آموزش و تمرین مهارتهای اجتماعی میتواند برای مبتلایان مفید باشد. تأکید جامعه بر نیاز روزافزون به افرادی با تواناییهای اجتماعی بالا در مشاغل و ارتباطات میتواند بر افزایش شیوع اضطراب اجتماعی حداقل در بین نوجوانان کمک کند.[۲۰] اضطراب اجتماعی در بین فرزندان خانوادههایی که محیط زندگی خود چندین بار تغییر دادهاند بیشتر است.
ناشی از مصرف مواد[ویرایش]
در حالیکه مصرف اتانول در ابتدا به اضطراب اجتماعی کمک میکند، سوء مصرف مقادیر زیاد الکل میتواند علائم اضطراب اجتماعی را بدتر کند یا در زمان مستی و یا در زمان ترک باعث ایجاد حملات اضطرابی شود. این اثر تنها به الکل مختص نمیشود بلکه ممکن است با سوء مصرف بلند مدت داروها و مواد دیگری که مکانیزم اثر مشابهی دارند مانند بنزودیازپینها که به عنوان آرامبخش تجویز میشوند نیز اتفاق بیافتد.[۲۱] بنزودیازپینها اثر ضداضطراب دارند و میتوانند در درمان کوتاه مدت اضطراب شدید مؤثر باشند. بنزودیازپینها معمولاً بسیار امن هستند با این وجود انجمن جهانی اضطراب استفاده بلند مدت از بنزودیازپینها را برای درمان اضطراب توصیه نمیکند چرا که استفاده بلند مدت آن میتواند اثرات منفی ای شامل تحمل دارویی(tolerance)، تخریب ادراک و حافظه، وابستگی فیزیکی و سندرم ترک(discontinuation syndrome) را ایجاد کند.[۲۲] هرچند استفاده از داروهای ضدافسردگی در درمان اضطراب بسیار رایج شدهاست بنزودیازپینها به دلیل کارایی بسیار بالا، شروع سریع اثرات درمانی و اثرات جانبی مطلوبتر همچنان به عنوان یکی از ردههای اصلی درمانی مورد استفاده قرار میگیرند.[۲۳] در مجموع قطع ناگهانی الکل یا داروهایی مثل بنزودیازپینها و آگونیستهای دوپامین میتواند به بدتر شدن اضطراب اجتماعی منجر شود. به همین دلیل قطع تدریجی(taper down) این داروها توصیه میشود. برخی مطالعات نیز نشان دادهاند برخی داروهای آنتی سایکوتیک(antipsychotic) و آنتاگونیستهای دوپامین مثل هالوپریدول ممکن است در افراد غیرمبتلا علائم اضطراب اجتماعی ایجاد کند.[۲۴]
عصب شناسی[ویرایش]
مطالعات بسیاری در مورد زمینههای عصبشناسی اضطراب اجتماعی صورت گرفتهاست.[۲۵][۲۶] هر چند هنوز دلیل قطعی این اختلال مشخص نشدهاست ولی شواهدی از ارتباط بین اضطراب اجتماعی و عدم تعادل در برخی از مواد شیمیایی مؤثر در سیستم عصبی یافت شدهاست و فرضیههایی در این زمینه مطرح شدهاست.
دوپامین[ویرایش]
ارتباط بین اجتماعی بودن و دوپامین بسیار شناخته شدهاست. سوء استفاده از مواد دوپامینرژیک مثل آمفتامینها جهت بهبود عملکرد اجتماعی، افزایش اطمینان و اعتماد به نفس بسیار رایج است. در یک مطالعه جدید ارتباط مستقیمی بین موقعیت اجتماعی افراد و میزان چسبدگی گیرندههای دوپامین نوع دوم و سوم (D۲/۳ binding affinity) در استریاتوم(striatum) یافت شدهاست.[۲۷] برخی از مطالعات نیز دقیقاً کاهش میزان چسبندگی گیرندههای نوع دوم دوپامین را در استریاتوم افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی نشان میدهد.[۲۸] برخی مطالعات دیگر به غیرطبیعی بودن میزان ترانسپورترهای دوپامین(dopamine transporter) در استریاتوم افراد مبتلا اشاره کردهاند.[۲۹][۳۰] هر چند برخی از محققین نیز نتایج متفاوتی بدست آوردهاند.[۳۱] ولی شواهد بسیاری بر نوعی ناهنجاری در سیستم دوپامینرژیک مبتلایان تأکید میکند. به عنوان مثال نقص در تمرکز، خستگی، بی علاقگی به امور روزمره و روابط اجتماعی، کاهش اعتماد به نفس و… در مبتلایان دیده میشود. مبتلایان نیز داروهای دوپامینرژیک را موثرترین داروها در برخورد کوتاه مدت با این اختلال میپندارند. برخی تحقیقات نیز میزان بالای شیوع اضطراب اجتماعی در بین بیماران مبتلا به پارکینسون و شیزوفرنی را نشان میدهد. در یک مطالعه اضطراب اجتماعی در ۵۰ درصد از مبتلایان به پارکینسون تشخیص داده شدهاست.[۳۲] مطالعات دیگری نیز نشان دادهاند برخی آنتاگونیستهای دوپامین(dopamine antagonists) مثل هالوپریدول ممکن است در افراد غیرمبتلا علائم اضطراب اجتماعی ایجاد کند.[۲۴] که نقش دوپامین در اضطراب اجتماعی را پررنگ تر میکند.
ناقلهای عصبی دیگر[ویرایش]
تأثیرگذاری خوب بنزودیازپینها از جمله کلونازپام(clonazepam) در اضطراب اجتماعی نشان دهنده دخالت ناقل عصبی گابا(GABA) یا گلوتامات(glutamate) در اضطراب اجتماعی است.[۲۵] پرکاری گلوتامات یا نوراپینفرین نیز برخی دیگر از فرضیههای مطرح شده هستند.[۲۵] مطالعات کنترل شده بسیاری اثر داروهای سروتونرژیک مثل مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین در اضطراب اجتماعی را نشان دادهاند و برخی از مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین از جمله پاروکستین و سرترالین توسط وزارت بهداشت آمریکا(FDA) برای درمان اضطراب اجتماعی تأیید شدهاند. هر چند میزان تأثیر این داروها در موارد شدیدتر مورد تشکیک قرار گرفتهاست.
هورمونها و نئوروپپتایدها[ویرایش]
مطالعات بسیاری تأثیر اکسیتوسین(oxytocin)، واسوپرسین(vasopressin)، سی آر اف(CRF) و کورتیزول(cortisol) را در اضطراب اجتماعی و اعتماد به نفس گزارش کردهاند.[۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۲۵][۳۷][۳۸]
نقش نواحی مختلف مغز
آمیگدالا(amygdala) بخشی از سیستم لیمبیک(limbic system) است که در ادراک ترس و یادگیری احساسی(emotional learning) نقش دارد. مطالعات بسیاری حساسیت و عملکرد بیش از اندازه آمیگدالا را در پاسخ به تهدیدهای اجتماعی (مواجهه با چهرههای خشمگین خصومت آمیز یا در زمان انتظار کشیدن برای سخنرانی) در مبتلایان به اضطراب اجتماعی نشان دادهاست.[۳۹] برخی از تحقیقات نشان میدهد مهارکنندههای انتخابی بازجذب سروتونین میزان عملکرد آمیگدالا را کاهش میدهد. برخی تحقیقات جدید نیز نقش بخش دیگری از مغز به نام Anterior cingulate cortex را که در ادراک درد فیزیکی نقش دارد در اضطراب اجتماعی نشان میدهد
منبع :fa.wikipedia