در کل هاله به چه معناست؟

در کل هاله به چه معناست؟
 
هاله عبارت است از نوعي تشعشع مغناطيسي لطيف كه زاييده نيروهاي اتريك و ساير ميدان هاي انرژي است. نيرويي است كه به موجودات و اشياء مربوط مي شود.
 
 هاله ميداني از انرژي است كه اطراف بدن تمامي موجودات زنده، جامدات، نباتات و حيوانات را پوشانده است. امواج حاصل از اين ميدان انرژي به طور دائمي در حال تشعشع هستند.

 
اين امواج شبيه امواج گرمايي هستند كه يك روز داغ از سطح زمين بيرون مي زنند. به عبارت ديگر هاله مجموعه اي از ارتعاشات است كه با طول موج هاي متفاوت در افراد از كالبد مثالي ساطع مي شود. جسم فيزيكي علاوه بر اينكه داراي چنين ارتعاشاتي است به عنوان صافي نيز عمل مي كند.
تمام موارد موجود در طبيعت داراي هاله هستند كه جو مغناطيسي آنهاست. براي درك چگونگي كاركرد هاله يك آهن ربا را در نظر بگيريد در اطراف قطبين آن ميدان هاي مغناطيسي وجود دارد. از مركز آن خطوطي از نيرو بيرون مي آيد كه بين دو قطب مغناطيسي كشيده شده است.
 
 حركت مدارهاي الكتريكي در ميان خطوط، اين ميدان نيروي مغناطيـسي را به نيروي بـرق تبديل مي كند. اين برق مي تواند به صورت نور و حرارت و ساير شكل هاي انرژي مورد استفاده قرار گيرد. در ارگانيسم بدن انسان نيز چنين نيروهايي وجود دارد.
 
هاله انسان در اثر كيفيت هاي جوهري، نيروهاي اتري، اثيري، علي، ذهني و روحي فرد تغيير مي كند و به بيان ديـگر هـر انسان جوي از مغناطيس در اطـراف خود مي آفرينـد كه بدون تـرديد نشـانه هاي فطـري و رفتاري و شرايط سلامت جسمي و رواني او را فاش مي سازد.
نكته :اگر موفق به ديدن هاله ديگران شديد، آن را فاش نكنيد، مگر به تقاضاي كالبد علي شخص.
در مذاهب قديم آن را ‍”آكاشا“ مي ناميدند، در دين زرتشت «آتش ذي روح يا آتش جاويدان» خوانده مي شد و علماي هندو آن را «آر» مي ناميدند. اين كلمه ريشه سانسكريت دارد و به معناي «پره چرخ » است, زيرا امواجي كه از بدن انسان خارج مي شوند, مانند تشعشعاتي هستند كه از قسمت توپي يك چرخ ساطع مي شوند.
 
 آن را گاهي اتمسفر رواني يا اتمسفر مغناطيسي نيز مي نامند. به زبان انگليسي «اورا»aura گفته مي شود. دانشمندان معتقدند اين لغت داراي ريشه لاتين و به معناي هوا است. دو دانشمند اطريشي نيز بعد از كشف اين امواج آنها را اود (خود) ناميدند.
 
دكتر مسمر از اين انرژي با عنوان مغناطيس حيواني ياد مي كرد، ”پيه هن باخ“ آن را «نيروي ملكوتي», بلا برات اشعه N و دانشمندان شوروي ”انرژي بيوپلاسميك“ مي ناميدند. علماي چك نيز آن را نيروي ”سايكوترانيك“ مي خوانند.
خوشبختانه ما در عصري زندگي مي كنيم كه بشر از نظر تكنولوژي پيشرفت زيادي كرده است و با كمك اين تكنولوژي مي توان هاله را مشاهده كرد. در حقيقت ارائه مدارك علمي جاي شكي در اين زمينه باقي نگذاشته است.
 
 اولين بار دانشمندي اطريشي به نام ”بارون ريخن باخ“ در سال 1867 كشف كرد كه از بدن انسان امواجي ساطع مي شود. بعد از او دانشمندان زيادي مثل ”كاردل دويرل“ تحقيقاتش را ادامه دادند. دانشمندي از شوروي به نام ”سيمون كركيـن“ نيز دوربين عكاسـي اختراع كرده است كه مجهز به ميكروسكوپهاي الكتروني است
 
و مي تواند با سرعت 75 تا 200 هزار ارتعاش در ثانيه از ميدان انرژي عكسبرداري كند. امروزه فقط دانشمندان در مورد ماده تشكيل دهنده هاله با يكديگر توافق كامل ندارند. البته مداركي وجود دارد كه نشان مي دهد از انرژي الكترو مغناطيسي تشكيل شده است.
در زندگي روزمره و به طور عادي مي توان وجود آن را حس كرد.
 
براي مثال احساس اينكه در نزديكي ما چيزي غير عادي وجود دارد ناشي از وجود هاله است. وقتي سنگيني نگاه كسي را بر روي خودمان احساس مي كنيم در حقيقت از تبادل انرژي هايمان آگاهي يافته ايم. همه ما به طور ناخودآگاه وجود هاله را احساس مي كنيم. مثلاً بعضي از افراد انرژي ما را مي گيرند اما بعضي ديگر به ما انرژي مي دهند. با بعضي از افراد هماهنگي بيشتري داريم اما در مورد بعضي ها اينگونه نيست.
 
 فردي كه امواج انرژي اش داراي طول موج متفاوتي با ماست باعث ناآرامي مان مي شود. هاله هاي ما در تبادل مداوم با يكديگر و محيط اطرافمان هستند . هرچه اين تبادل عميقتر و طولاني تر باشد. تاثير بيشتري بر روي هاله مي گذارد به همين جهت است كه هاله هاي افراد يك خانواده، دوستان قديمي و زوج هايي كه سالهاست
 
كنار يكديگر زندگي مي كنند كم كم به يكديگر شباهت بيشتري پيدا مي كنند كه گاه اين شباهت در ظاهر فيزيكي آنها نيز تأثير مي گذارد. براي اينكه بهتر اين مسئله را درك كنيد به اين مسئله دقت كنيد كه در هر خانه اي احساس متفاوتي داريد.
 
حتي مي توانيد احساسي را كه در خانه اي متروك به شما دست مي دهد با احساسي كه در خانه اي كه موقتاً ساكنان آن در منزل نيـستند داريد، مقايسه كنـيد. مسلماً در مورد اول بيشتر احساس خالي بودن مي كنيد. در حقيقت هر خانه و هر اتاق داراي هاله خاص خودش است كه اين هاله به ساكنان آن بستگي دارد.
 
همه ما با اين انرژي منحصر به فردمان بر روي اشياء تأثير مي گذاريم و اشيايي كه با آنها بيشتر در ارتباط هستيم از ما تأثير بيشتري مي گيرند. مثل لباس هايمان، ماشين، تختخواب، و افراد مورد علاقه مان.
افراد عادي نيز مي توانند هاله را ببينند. زماني معتقد بودند كه فقط افراد روشن بين در حالت خواب مغناطيسي مي توانند آن را ببينند. اما امروزه اين نظريه تغيير كرده است، براي ديدن هاله مي توانيد ماده ”دسي يامين“ و الكل را در استوانه شيشه اي صاف و روشني بريزيد (اين ماده چشم را نسبت به اشعه ماوراء بنفش حساس مي كنند)
 
و در جايي كه هوا ساكن باشد و باد نوزد از پشت آن به يكي از اعضاي بدن خود مثل دستها نگاه كنيد. البته اين عضو نبايد پوششي داشته باشد. در اين حالت مي توانيد امواجي كه از اين عضو خارج مي شود را ببينيد. همگي مان در دوران كودكي از اين مهارت برخوردار بوده ايم و بعداً آن را از دست داده ايم.
 
 دوست داشتن يا نداشتن فردي توسط كودك از همين مسئله ناشي مي شود. معدنيات بهترين روش براي تمرين هاله بيني هستند. براي ديدن هاله سنگها آنها را روي صفحه سفيد و بدون سايه قرار دهيد و با ديد عقاب از جوانب مختلف آن را بررسي كنيد.
 
 اغلب در اول كار هاله ها سفيد شيري يا خاكستري هستند، ولي به مرور زمان مي توان رنگ هاي مواد معدني موجود در آنها را تشخيص داد. مس و كربن هاله اي به رنگ قرمز دارند. طلا، نقره و سنگ سرمه هاله اي به رنگ سبز دارند.
 
آهن تمام رنگ هاي طيف نوري را از خود مي تاباند. بعد مي توانيد با گياهان كوچك اين كار را انجام دهـيد. سپس با حيوانات تمرين كنيد)تمرين هاي بيشتر). به خاطر داشته باشيد كه هاله بيني در انسان ها به دخالت سريع در حوزه الكترومغناطيسي فرد مقابل ارتباط دارد و كارماي منفي توليد مي كند. در ابتدا هاله بيني به صورت يك احساس است. تحقيقات دكتر كيلز ثابت كرد كه هاله اطراف بدن از سه باند مشخص تشكيل شده است:
 
1ـ باند اول كه باندي باريك و نزديكترين باند به پوست بدن است حدود 4/1اينچ (در حدود 5/. سانتيمتر) پهنا دارد.
2ـ بعد از آن باند ديگري وجود دارد كه حدود 12 اينچ ( حدود 5 سانتيمتر) عرض دارد و از همه لايه هاي ديگر روشنتر است. (اوراي داخلي)
3ـ لايه بعدي اوراي خارجي است كه حدود 6 اينچ (در حدود 15 سانتيمتر) پهنا دارد و داراي زمينه مه آلود (خاكستري رنگ) است. اوراي خارجي داراي 4 باند رنگي است كه در بين آنها معمولاً يك رنگ غلبه دارد. به طور كلي در بين امواجي كه از سمت چپ خارج مي شوند رنگ سبز و آنهايي كه سمت راست خارج مي شوند رنگ آبي غلبه دارد.
 
 
هرچه هاله به بدن نزديكتر باشد غلظت آن بيشتر و هرچه دورتر باشد رقيق تر مي گردد تا جايي كه ناپديد مي گردد. طول امواج با يكديگر متفاوتند اين امواج به ظاهر شبيه امواج الكتريسيته اند و به طور مرتب در حال عوض شدن هستند. بلندترين آنها از نوك انگشتان، آرنج، زانوها، ران ها و سينه ساطع مي شود. در حقيقت تشعشع آنها به صورت طپشي است. شدت و ضعف آنها نيز بستگي به وضع مزاجي يا روحي فرد دارد.
 
 
رنگ هاله با توجه به احساسات و افكار تغيير مي كند و با توجه به همين مسئله است كه مي توان وضعيت فكري و احساسي فرد و به طور كلي شخصيت او از روي هاله اش تشخيص داد. براي نمونه اوراي داخلي ممكن است بدون رنگ، نقره اي، سبز يا طلائي باشد. ثابت شده است كه حتي قبل از بروز بيماري نيز مي توان از روي هاله فرد نوع بيماري او را تشخيص داد. بيماري هاي جسمي بر روي باند داخلي و بيماري هاي عصبي بر روي باند خارجي اثر مي گذارند.
 
 در بيماري هاي عصبي تشعشعات انرژي از ناحيه ران به سرعت خارج مي شود. به طور كلي در بيماري هاي جسمي هاله شفافيت طبيعي خود را از دست مي دهد و در بيماري هاي عصبي عرض هاله در ران كاهش مي يابد و لكه تيره اي در آن ايجاد مي شود.
 
 در سلامت كامل شعاع هاي حياتي يا نيروها به جو جاري مي شوند و روشنايي صاف و درخشنده اي به آن مي بخشند. در شرايط ضعف و سلامتي رنگ آن تيره و كدر مي شود. و در هنگام بروز بيماري لكه ها و وصله هاي تيره اي در نواحي عضو مصدوم به چشم مي خورد. به طور كلي هرچه يك فرد سالمتر و از نظر روحي پيشرفته تر باشد هاله اطراف او بزرگتر و روشنتر است. هاله هاي معصوميـن و ائمه اطهار نيز آنقـدر درخشـان بوده كه احتمالاَ هـمه مردم مي توانستند آن را ببينند. به همين جهت در عكس ها هاله اي را دور سر آنها مشاهده مي كنيم.
ديدن هاله هاي افرادي كه در حال تدريس، نقش بازي كردن و يا صحبت در مقابل جمع هستند از بقيه راحت تر است. زيرا قسمت اعظم احساسي كه اين افراد در هنگام سخنراني در مقابل جمع دارند (ترس يا هيجان) ناشي از انرژي فرا رواني عظيمي است كه حضار با توجه خود به طرف او ساطع مي كنند.
 
اين انرژي به طور قابل توجهي ميزان انرژي سخنران را بالا مي برد يا به عبارت ديگر بر روي هاله او تاثير مي گذارد. اگر شخصي در حال صحبت درباره مسائل معنوي باشد هاله اي كه اطراف او ديده مي شود بسيار زيبا و خيره كننده است.
 
 
هاله انساني به رنگ مناطق مختلف مي باشد و بستگي دارد شخص در كدام منطقه مستقر بوده يا تحت تأثير كدام كالبد قرار داشته باشد. شخصي كه تنها به فكر خوردن و لذت بردن است داراي هاله اي به رنگ سبز مي باشد.
 
اشخاصي كه متفكر هستند و كارهايشان را با منطق و تحقيق پيش مي برند، مانند معلمان و روانشناسان داراي هاله آبي دنياي اثيري هستند. اگر شخصي دچار حالات عاطفي باشد، داراي هاله اي به رنگ بنفش و صورتي و نارنجي مي شود (رنگ منطقه علي). هاله زرد كهربايي متعلق به اشخاصي است كه بيشتر در جهان هاي روح استقرار دارند. هاله بشري به شكل تخم مرغ است و هاله علي كمي گردتر است.
 
 هاله ذهني ساختار نامعيني دارد. هاله روح در اطراف سر جاي دارد. هاله مي تواند تحت تأثير احساسات آني و حالات فرد تغيير رنگ دهد. هاله انساني اتمسفري است و در تمامي تماس هايمان اعم از شغلي، اجتماعي، عاطفي، دخالت مي كند. بعضي از افراد كه صاحب هماهنگي خوبي در هاله هاي خود مي باشند كانون سلامتي، عشق و شادي براي كساني هستند كه در حيطه تأثير آنها واقع مي شوند. حضور اين افراد باعث شعف و سازندگي در ديگران مي شود و فكر و حالشان را تغيير مي دهد. در جايي كه افراد رفتار متضادي داشته باشند، حضور اين افراد باعث تأثير معكـوس مي شود.
 
اشخـاص درنـده خو و ناخرسـند باعث دفع ديگـران مي شوند. يك هاله قوي و مثبت موجب واكنش در هاله ضعيف و منفي مي شود. يك هاله ضعيف مانند اسفنج رواني عمل مي كند.
منتشر شده در
دسته‌بندی شده در هاله بینی

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *