روانشناسی تاریخچهٔ
روانشناسی طی تاریخچهٔ کوتاه خود به گونههای متفاوتی تعریف شده است. اولین دسته از روانشناسان حوزه کار خود را مطالعه فعالیت ذهنی میدانستند. با توسعه رفتارگرایی در آغاز قرن حاضر و تأکید آن بر مطالعه انحصاری پدیدههای قابل اندازه گیری عینی، روانشناسی به عنوان بررسی رفتار تعریف شد.
این تعریف معمولاً هم شامل مطالعه رفتار حیوانها بود و هم رفتار آدمیان، با این فرضها که: ۱-اطلاعات حاصل از آزمایش با حیوانها قابل تعمیم به آدمیان است. ۲-رفتار حیوانها فی نفسه شایان توجه است. از سال ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ در بسیاری از کتابها درسی روانشناسی همین تعریف ارائه میشد. اما با توسعه روانشناسی پدیدارشناختی و روانشناسیشناختی بار دیگر به تعریف قبلی رسیدهایم و در حال حاضر در تعاریف روانشناسی هم به رفتار اشاره میشود و هم به فرایندهای ذهنی. از نظر ما روانشناسی را میتوانیم چنین تعریف کنیم: مطالعه علمی رفتار و فرایندهای روانی. این تعریف هم توجه روانشناسی را به مطالعه عینی رفتار قابل مشاهده نمایان میسازد. و هم به فهم و درک فرایندهای ذهنی که مستقیماً قابل مشاهده نیست و بر اساس دادههای رفتاری و عصب-زیستشناختی قابل استنباط است، عنایت دارد. [۱] روانشناسی یعنی شناختن روان و کاری بسیار سخت است چون هیچ دو آدمی مثل هم نیستند