طب مکمل (Complementary medicine):

طب مکمل (Complementary medicine):

در کشورهاى اروپایى معمولاً مجموعه این روش ها را با نام «طب مکمل» مى شناسند. این نام بیانگر این نکته است که از این روش ها مى توان در کنار طب رایج و جهت تکمیل کردن آن براى رسیدن به سلامتى بیشتر استفاده کرد. این واژه براى نخستین بار در سال ۱۹۸۱ در گزارشى که توسط «بنیاد ترش هولد» درباره وضعیت روش هاى طبى جدا از پزشکى معمول جامعه به چاپ رسید به کار گرفته شده است. اشکالى که در این واژه به چشم مى خورد این است که کلمه طب مکمل اکثراً این تصور را در ذهن شنونده به وجود نمى آورد که استفاده از این شیوه هاى طبى تنها در کنار طب غربى، مجاز و قابل قبول است.

طب جایگزین (Alternative medicine) :

در آمریکا این سیستم هاى درمانى تحت عنوان «طب جایگزین (جانشین)» شناخته مى شوند. این نام نشان دهنده آن است که در بسیارى از موارد مى توان تنها با تکیه بر این روش ها، بیمارى را معالجه کرد و نیازى به مداخله پزشکى رایج نیست. با این وجود به نظر مى رسد که حتى در آمریکا نیز حداقل در موارد بیمارى هاى بسیار سخت و پیشرفته از این سیستم به عنوان مکمل طب غربى استفاده مى گردد.

« مارک اس. میکوزى» در این زمینه مى گوید: «آنچه که به عنوان طب جایگزین در ایالات متحده لقب گرفته است، در درجه اول یک پدیده اجتماعى و جنبش مصرف کنندگان (پزشکى) است که از ابعاد مهمى برخوردار است. واژه طب مکمل به طور متناوب است به جاى واژه فوق به کار مى رود و تعریف عملکردى دقیق ترى از این پدیده اجتماعى ارائه مى کند، چرا که بیماران در آمریکا معمولاً از این روش ها در کنار طب غربى- و نه به عنوان جانشینى براى آن- استفاده مى نماید.»برپایه توضیح بالا، امروزه اکثر متخصصان این علوم ترجیح مى دهند تا از واژه مرکب «طب مکمل- جایگزین» (CAM) براى اشاره به این شیوه هاى طبى استفاده نمایند. نخستین بار از واژه «طب جایگزین» در اواسط دهه هشتاد میلادى استفاده شده است.

طب کل نگر (کل گرا) (Holistic medicine): این نام برپایه باورى بنا شده که اعتقاد دارد هر چیزى در دنیا خصوصیاتى بیش از خواص مجموعه اعضا یا قسمت هاى تشکیل دهنده خود دارد. این دیدگاه را فلسفه کل گرایى مى نامند. بر این اساس در برخورد با بیمارى هر قسمت از بدن، تنها نگاه به آن قسمت و درمان آن کافى نیست، بلکه براى تشخیص و درمان درست باید به «کلیت» فرد (سایر خصوصیات جسمى، روانى، ذهنى و…) نیز توجه داشت. این عنوان از اسامى رایجى است که به کرات براى اشاره به طب مکمل _ جایگزین به کار مى رود. معمولاً درمانگران این رشته ها از واژه طب کل گرا در مقابل طب جزءگراى غربى (Reductionistic medicine) استفاده مى کنند و بدین ترتیب سعى در ابراز برترى این شیوه ها دارند. گروهى در زبان فارسى از مترادف هاى دیگرى براى کلمه طب کل نگر استفاده مى نمایند که از آنها مى توان به واژه «طب جامع» یا «طب جامع نگر» اشاره کرد.

طب طبیعى (Natural medicine):

در بسیارى از شیوه هاى طب مکمل _ جایگزین، درمان تنها با استفاده از فرآورده هاى طبیعت (گیاهان دارویى، مواد معدنى، محصولات جانورى و…) و بدون استفاده از هیچ گونه مواد مصنوعى و غیرطبیعى صورت مى گیرد. در این روش ها سعى مى شود که درمان برپایه اصول زندگى طبیعى، با الهام از طبیعت و قوانین آن انجام شود. فلسفه «طب طبیعى» بر پایه وجود تمامى درمان ها در خود طبیعت استوار است.

طب سنتى (Traditional medicine):

بسیارى از این روش ها ریشه در تاریخ دارند و صدها یا هزاران سال از ابداع آنها مى گذرد. هر کشور یا منطقه اى طب سنتى خاص خود را دارا است که در موارد زیادى بین شیوه هاى تشخیصى _ درمانى و اصول آ ن، مشابهت هایى با دیگر کشورها و فرهنگ ها به چشم مى خورد. از معروف ترین روش هاى طب سنتى مى توان به طب سنتى چین، طب سنتى هند (آیورودا) و طب سنتى ایران اشاره کرد. عنوان طب سنتى خصوصاً توسط سازمان بهداشت جهانى و کشورهاى جهان سوم به کار مى رود. امروزه برخى از افراد با استفاده از شیوه هاى نوین، تکنولوژى هاى مدرن و علوم جدید به تحلیل، بررسى و تکمیل طب سنتى پرداخته اند. گاهى به این رویکرد جدید «طب سنتى جدید» گفته مى شود.

طب بومى( Indigenous medicine):

از این کلمه براى اشاره به پزشکى مرسوم در هر منطقه یا کشور استفاده مى شود که عمدتاً نشانگر شیوه هاى بدوى و ابتدایى است. از جمله این روش ها مى توان طب بومى سرخ پوستان آمریکا و انواع طب هاى بومى آفریقا و آسیا را نام برد. گاهى دو واژه «طب سنتى» و «طب بومى» به صورت مترادف به کار مى روند.

طب حاشیه (Fringe medicine):

این واژه توسط اشخاصى به کار برده مى شود که اعتقاد دارند طب رایج غربى جریان اصلى پزشکى دنیا را شکل مى دهد و مى توان از دیگر روش هاى طبى در مواردى تنها به عنوان کمک کننده _ آن هم نه به شکل درمان اصلى _ استفاده کرد. این واژه در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادى توسط برایان اینگلیس و جفرى موراى ابداع شد، اما از آنجایى که به طور ضمنى نشانگر فرعى بودن این رشته هاى طب بود نتوانست محبوبیت چندانى در میان عامه مردم کسب نماید.

با این وجود «مجله پزشکى بریتانیا»(BMJ) به سرعت این واژه را مورد قبول قرارداد! تا آنکه در دهه ۱۹۷۰ واژه «طب طبیعى» را جایگزین آن ساخت (به نظر مى رسد که در این زمان شکل گیرى هیپى ها و جنبش هیپى گرى با شعار «بازگشت به طبیعت» در این امر نقش داشته است.)علاوه بر اسامى گفته شده عناوین دیگرى همچون طب غیررسمى( Unconventional medicine) و طب غیررایــج (غیرمعمــول _ غیرمتـعارف) (Unorthodox medicine) نیز به این روش ها اطلاق مى گردد.
در برخى از کشورها نیز واژه هاى خاصى به منظور اشاره به این شیوه هاى طبى در نظر گرفته شده است، به عنوان مثال در ایتالیا با نام «طب دیگر» و در فرانسه با عنوان «طب موازى» معروف است.

توجه داشته باشید که هیچ یک از این اسامى به طور کامل بیانگر مجموعه این روش ها نیست و در عین حال یک روش مى تواند زیرمجموعه چند عنوان قرار بگیرد.

منبع: Cam.ir

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *