يوگا و اعتياد

يوگا و اعتياد

چکيده :
گام نخست در پيشگيری و درمان هر بيماری و نيز اعتياد شناخت صحيح و آگاهی کامل از ابعاد مختلف آن وتاثيرات وتغييراتی است که فرد و اطرافيان او بوجود می آورد . با توجه به اينکه بخش وسيعی از جامعه با معضل اعتياد درگير است , روش های مختلفی برای پيشگيری و درمان آن مطرح است . سيستم يوگا با توجه به کل نگر بودن و فراگيری بودن و اينکه بر پايه شناخت و آگاهی استوار است , سهمی اساسی در اين ميان دارد که می تواند در کنار ساير روشها قرار گيرد . بخش های مختلف يوگا مانند آسانا, تن آرامی , يوگانيدرا , پاکسازی های مختلف در پيشگيری و درمان که شامل دو مرحله سم زدائی و توانبخشی است به کار می روند .

واژگان کليدي :
عادت , اعتياد , اعتياد داروئي ,يوگا , آسانا , پاکسازي, تن آرامي , يوگانيدرا , روان درماني , گروه درماني , هيجان , تخليه , سم زدائي , توانبخشي

مفدمه

تفاوت عادت و اعتياد
« عـادت » و « اعتــياد » دو اصطلاح و عنواني هستند كه در افكار عمومي به غلط مشابه و معادل هم در نظر گرفته مي‌شوند در صورتيـكه اختلاف كلي و اساسي با هم دارند .
« عادت » در اصل عبارتست از تطابق موجود زنده با محيط زيـست يا شرايـط جديد و بي‌سابقه كه در انسان انواع مختلف وجود داشته و در كتاب « معماي عادت » طرح جديـدي در مورد تعريف و تقسيم‌بندي آن ارئه گشته و « عادت » بر چهار گروه اصلي بشرح زير تقسيم شده‌اند :
اول – « عادت روحي » كه عبارتست از تطابق روحي و معنوي با مسائل و موضوعات و كليه پديده‌هاي جديد و بي‌سابقه‌ايـكه با آنها انس و عادتي از پيش وجود نداشته تا آثار معنـوي حاد آنها از بين برود ؛ از قبيل خبر خوش يا ناخوش مهمي كه در ابتدا انـسان را بشدت متأثـر نموده و تحت تأثير خود قرار ميـدهد ، مانند اثرات خبر فوت پدر يا مادر و نزديكان مورد علاقه يا خبر موفقيت در كنكور ورودي دانشگاه و يا خبر بردن جايـزه بزرگي در قرعه‌كشي و غيـره . به مرور زمان كه خبر كهنه ميـشود ( انسان ضـمن انس گرفتن به آن عادت كرده ) اثرات رواني آن از بين ميرود .
دوم – « عادت عضوي » عبارتست از عادت دادن عضوي از اعضاء بدن بكار و فعاليت منظم و مداوم غيرارادي معيني كه قبلاً‌ از روي علم و آگاهي و دخالت شـعور و اراده انسان صورت ميگرفته ولي پس از تمرين و تكرار كافي ميتواند بطور خودبخودي و غير ارادي و ناآگاه نيز انجام گيرد ، مانند عادت دادن انگشتان به حروف ماشين تايپ يا عادت دادن دستها و پاها بكارهاي معيني مانند دوچرخه سواري و راننـدگي يا به هنرها و صنايع .

سوم – « عادت غريزي » عبارتست از عادت عضوي مشخصي كه به اقتضـاي فطري و ناآموخته از بدو حيات در اعضاء وسـلولها و نسوج معيني بوجود آمده و همان خـصوصيات عادت نامبرده فوق را داراست مانند كار قلب و كليـه‌ها و ريـه‌ها و فعاليتهاي دروني اعـضاء و نـسوج و سلولهاي داخلي بدن كه بطور غير ارادي و منظم انجام ميگيرد .

چهارم – « عـادت حياتي » عبارتست از تـطابق بدن مـوجود زنده ( تطابق بيولوژيكي ) با شرايط جديد محيط زندگي بخصوص از نظر عوامل فيزيكي وشيمايي مانند تـطابق بدن با گرما و سرما ( عامل فيزيكي ) يا با رژيم‌هاي غذائي و داروئي مختلف ( عامل شيـميائي ) يـا با آب و هواهاي مختلف ( عامل فيـزيكي و شيميائي توأم ) .
در استعمال دارو بمدت دراز ( و هر نوع تركيبات شيـميائي مختلف در حد تحمل بدن ) نوعي تطابق بيـولوژيكي بوجود مي‌آيد كه در صورت قطع استعمال آن دارو يا ماده شيميائي معين و بخصوص ( مانند استعمال طولاني داروهاي مسـكن يا خواب آور ) ممكن است اختلالات فيزيكي و شيميائي و بدنبال آن اختلالات فيـزيولوژيكي و بيولوژيـكي محسوس و گاهي غيرقابل تحمل در شخص بوجود آيد زيرا بدن در اثر عادت به آن دارو و تطابق با شرايـط مربوط بمصرف آن به يك اعتدال مجازي موقتي رسيـده كه با حذف آن ، اعتدال بدن بر هم ميخورد و شخص موقتاً‌تحت فشار خاصي قرار ميگيرد زيرا بدن مستقيماً به آن دارو عادت كرده و خو گرفته است كه ايـن امر در مورد مواد مخدر بسيـار سخت و از تمام انواع عادات بيـولوژيكي ياحياتي ( تطابق بيـولوژيكي ) دردناكتر و غيرقابل تحمل‌تر است .

« اعتيـاد » عبارتست از تطابق بدن با هر دارو يا ماده شيميائي خارجي غيرلازمي بمدت طولاني كه يكي از انواع عادات حياتي يا عادات بيولوژيـكي محسوب ميگردد . استعمال مداوم و طولاني مواد مخدر منجر به ايـجاد سخت‌تريـن انواع عادات حيـاتي در بدن ميشود كه همان « اعتيـاد به مواد مخدر » ميـباشد .
« اعـتياد » علاوه بر لطمات سنگين جاني و خـسارات مالي بسيـار و آلوده كردن بـدن به انـواع بيـماريهاي جسمي و روحي گوناگون ، از نظر تـرك و رهائي با مشكلات بزرگ و گاهي با زحمات و مشقات و سختـي‌ها و نامـلايمات بيشتري همراه است ولي البته نبايد فراموش كنيم كه « ترك اعتــياد غير ممكن نيست » و چون عنوان « اعتــياد »‌ از طرفي اكثراً با « عادت »‌قابل اشتباه بوده و در تمام موارد نميتواند مطابق با واقعيـت امر در استعمال طولاني داروهاي مختلف و مواد ، صدق و تطابق نمايـد از اينروست كه در سالهاي اخير از طرف محافل علمي و پزشكي تعاريف ديگري انتخاب گرديده كه بيش از هعمه تعاريـف سازمان بهداشت جهاني كاملتر و جامع‌تر و مطمئن‌تر و نيز قابل استفاده در تمام جهات استعمال مداوم داروها ( اعم از مخدر و غيره ) بوده و آن انتخاب عنوان « وابستگي به دارو » است.
بعضي از تعريفهاي اعتياد
□ اعتياد يعني خوگرفتن و وابسته شدن جسمي‌، رواني و عصبي فرد به مواد مخدر كه ترك يا فرار از آن ناممكن و يا بسيار مشكل است.
□ اعتياد يعني مصرف نابجا و مكرر مواد مخدر كه موجب وابستگي به آنها مي‌شود. اين وابستگي بدني و رواني است، ترك مصرف مواد افيوني مشكلات و محروميت هاي بدني و رواني را در پي خواهد داشت .
□ اعتياد عبارتست از وابستگي به عوامل يا موادي‌ كه تكرار مصرف آنها با كم و كيف مشخص و درمان معين از ديدگاه معتاد ضروري مي‌نمايد. .
□ اعتياد يك بيماري رواني، اجتماعي، اقتصادي است كه بر اثر فعل و انفعال تدريجي بين بدن انسان و مواد شيميائي تحت تأثير يك سلسله شرايط و اوضاع و احوال خاص رواني، اقتصادي، اجتماعي و سنتي به وجود مي‌آيد.

در سال 1950 سازمان جهاني بهداشت تعريف زير را براي اعتياد ارائه دادند:
□ اعتياد داروئي حالتي است كه در اثر مصرف دوره‌اي يا مداوم يك ماده شيميائي ( طبيعي يا مصنوعي ) كه براي انسان يا جامعه مضر باشد ايجاد مي‌گردد و ويژگي‌هاي آن به قرار زير است :
1- اشتياق يا نياز اجباري به استفاده مداوم آن ماده و ظهور رفتاري اجباري براي پيدا كردن آن به هر وسيله.
2- تمايل به افزودن به مقدار مصرف به مرور زمان.
3- پيدا شدن وابستگي‌هاي جسمي و رواني براثر استفاده از آن ماده.
اين كميته براي استفاده مداوم يا دوره‌اي مواد شيميائي كه براي فرد و جامعه مضر نبوده و نيز حالت ايجاد شده توسط آن خصوصيات بالا را نداشته باشد واژه عادت داروئي را در نظر گرفت. ولي به مرور زمان مشخص گرديد كه تعاريف خصوصاً براي عادت داروئي نارسا هستند و به همين دليل در سال 1957 ميلادي تعاريف توسط كميته كارشناسان سازمان جهاني بهداشت مجدداً به اين صورت تصحيح گرديد كه وابستگي رواني به يك دارو “بدون پديده محروميت” را عادت و وابستگي رواني و جسمي “همراه با پديده محروميت” را اعتياد ناميده‌اند. اما تعاريف فوق نيز با شروع مصرف داروهائي از قبيل ال . اس . دي و آمفتامين‌ها نارسا شدند. چون مصرف آمفتامين‌ براي گروهي موجب افزايش فعاليت‌هاي روزانه مي‌گشت و براي گروهي حمله جنون ايجاد مي‌كرد به همين جهت در سال 1964 كميته مزبور اصطلاح وابستگي داروئي را Drug Dependence براي هر دو حالت فوق انتخاب كرد و چنين استدلال نمود كه يك بيمار ممكن است نسبت به داروي خاص وابستگي رواني پيدا كند، در حالي كه بيمار ديگر نسبت به همين دارو، علاوه بر وابستگي رواني از لحاظ جسماني نيز وابسته شود. كميته مزبور وابستگي داروئي را حالتي ناشي از استعمال مكرر يك دارو به طور دوره‌اي يا مداوم مي‌داند، كه خصوصيات آن بسته به ماده مورد استفاده متغير است و به هيم دليل ذكر شده است كه نام شيميائي مورد بحث در جلو عبارت “وابستگي داروئي” قيد گردد. به هر حال با توجه به اينكه در كشور ما واژه اعتياد از همه جهت قابل درك عموم مي‌باشد در اين سايت از كلمه اعتياد بيشتر استفاده شده است.
با توجه به تعاريف فوق در رابطه با اعتياد مشخصاً در چند مقوله با يكديگر شريكند و آن اينكه:
1- وابستگي شديد وجود دارد.
2- وابستگي جسمي و رواني است.
3- قطع اين وابستگي مشكلاتي را به همراه دارد.

عوامل زمينه ساز اعتياد
اعتياد يك بيماري زيست شناختي، روانشناختي و اجتماعي است . عوامل متعددي در اعتياد موثر هستند كه در تعامل با يكديگر منجر به شروع مصرف و سپس اعتياد مي شوند. عوامل موثر بر فرد، محيط فرد و كليه علل و عوامل درهم بافته اي هستند كه بر يكديگر تاثير مي گذارند. درك كليه علل و عوامل زمينه اي موجب مي شود تا روند پيشگيري، شناسايي، درمان و پيگيري به طور هدفمند طرح ريزي شود.

عوامل مخاطره آميز
عوامل مخاطره آميز مصرف مواد شامل عوامل فردي، عوامل بين فردي و محيطي و عوامل اجتماعي است.
عوامل مخاطره آميز فردي
□ دوره نوجواني
□ استعداد ارثي
□ صفات شخصيتي:
● صفات ضد اجتماعي
● پرخاشگري
● اعتماد به نفس پايين
□ اختلالهاي رواني:
● افسردگي اساسي
□ نگرش مثبت به مواد
□ موقعيتهاي مخاطره آميز:
● ترك تحصيل
● بي سرپرستي
□ تاثير مثبت مواد بر فرد
در اينجا به شرح هر يك از عوامل فوق مي پردازيم:
دوره نوجواني
مخاطره آميز ترين دوران زندگي از نظر شروع به مصرف مواد دوره نوجواني است. نوجواني دوره انتقال از كودكي به بزرگسالي و كسب هويت فردي و اجتماعي است. در اين دوره، ميل به استقلال و مخالفت با والدين به اوج مي رسد و نوجوان براي اثبات بلوغ و فرديت خود ارزشهاي خانواده را زير سوال مي برد و سعي در ايجاد و تحليل ارزشهاي جديد خود دارد. مجموعه اين عوامل، علاوه بر حس كنجكاوي و نياز به تحرك، تنوع و هيجان، فرد را مستعد مصرف مواد مي نمايد.
ژنتيك
شواهد مختلفي از استعداد ارثي اعتياد به الكل و مواد وجود دارد. برخي از عوامل مخاطره آميز ديگر نيز تحت نفوذ عوامل ژنتيكي هستند مانند برخي اختلالهاي شخصيتي و رواني و عملكرد نامناسب تحصيلي ناشي از اختلالهاي يادگيري.
صفات شخصيتي
عوامل مختلف شخصيتي با مصرف مواد ارتباط دارند. از اين ميان، برخي از صفات بيشتر پيش بيني كننده احتمال اعتياد هستند و به طور كلي فردي را تصوير مي كنند كه با ارزشها يا ساختارهاي اجتماعي مانند خانواده، مدرسه و مذهب پيوندي ندارد و يا از عهده انطباق، كنترل يا ابراز احساسهاي دردناكي مثل احساس گناه، خشم و اضطراب بر نمي آيد. اين صفات عبارتند از: عدم پذيرش ارزشهاي سنتي و رايج، مقاومت در مقابل منابع قدرت، نياز شديد، احساس فقدان كنترل بر زندگي خود، اعتماد به نفس پايين، فقدان مهارت در برابر پيشنهادهاي خلاف ديگران، فقدان مهارتهاي اجتماعي و انطباقي. از آنجا كه اولين مصرف مواد، معمولاً از محيطهاي اجتماعي شروع مي شود هر قدر فرد قدرت تصميم گيري و مهارت ارتباطي بيشتري داشته باشد، بهتر مي تواند در مقابل فشار همسالان مقاومت كند.
اختلالهاي رواني
در حدود 70 درصد موارد، همراه با اعتياد اختلالهاي ديگر روانپزشكي نيز وجود دارد. شايع ترين اختلالات عبارتند از: افسردگي اساسي، اختلال شخصيت ضد اجتماعي ، اختلال وسواسي- جبري، اختلال پانيك و اسكيزوفرني.

نگرش مثبت به مواد
افرادي كه نگرشها و باورهاي مثبت و يا خنثي به مواد مخدر دارند، احتمال مصرف و اعتيادشان بيش از كساني است كه نگرشهاي منفي دارند. اين نگرشهاي مثبت معمولاً عبارتند از: كسب بزرگي و تشخص، رفع دردهاي جسمي و خستگي، كسب آرامش رواني، توانايي مصرف مواد بدون ابتلا به اعتياد.
عوامل مخاطره آميز بين فردي و محيطي
□ عوامل مربوط به خانواده:
● غفلت از فرزندان
● وجود الگوي نامناسب در خانواده
● خانواده آشفته
□ عوامل مربوط به دوستان:
● دوستان مصرف كننده مواد
□ عوامل مربوط به مدرسه :
● فقدان محدوديت
● فقدان حمايت
□ عوامل مربوط به محل سكونت:
● شيوع خشونت و اعمال خلاف
در اينجا به تشريح برخي از عوامل فوق مي پردازيم:

عوامل مربوط به خانواده
خانواده اولين مكان رشد شخصيت، باورها و الگوهاي رفتاري فرد است. خانواده علاوه بر اينكه، محل حفظ و رشد افراد و كمك به حل استرس و مشکلات است، منبعي براي تنش و شكل گيری اختلال نيز مي باشد. نا آگاهي والدين، ارتباط ضعيف والدين و كودك، فقدان انضباط در خانواده، خانواده متشنج يا آشفته و از هم گسيخته، احتمال ارتكاب به انواع بزهكاريها مصرف مواد را افزايش مي دهد. همچنين والديني كه مصرف كننده مواد هستند باعث مي شوند فرزندان با الگوبرداري از رفتار آنان مصرف مواد را يك رفتار بهنجار تلقي و رفتار مشابهي پيشه كنند.

تاثير دوستان
تقريباً در 60 درصد موارد، اولين مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ مي دهد. ارتباط و دوستي با همسالان مبتلا به سوء مصرف مواد، عامل مستعد كننده قوي براي ابتلاي نوجوانان به اعتياد است. مصرف كنندگان مواد، براي گرفتن تاييد رفتار خود از دوستان، سعي مي كنند آنان را وادار به همراهي با خود نمايند. گروه«همسالان» به خصوص، در شروع مصرف سيگار و حشيش بسيار موثر هستند. بعضي از دوستيها، صرفاً حول محور مصرف مواد شكل مي گيرد. نوجوانان به تعلق به يك گروه نيازمندند و اغلب پيوستن به گروههايي كه مواد مصرف مي كنند، بسيار آسان است. هر چند پيوند فرد با خانواده، مدرسه و اجتماعات سالم كمتر باشد، احتمال پيوند او با اين قبيل گروهها بيشتر مي شود.

عوامل مخاطره آميز اجتماعي
□ فقدان قوانين و مقررات جدي ضد مواد مخدر
□ بازار مواد
□ مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعي
□ كمبود فعاليتهاي جايگزين
□ كمبود امكانات حمايتي، مشاوره اي و درماني
□ توسعه صنعتي، محروميت اجتماعي- اقتصادي

حال به شرح برخي از عوامل فوق مي پردازيم:
مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعي
در جوامعي كه مصرف مواد نه تنها ضد ارزش تلقي نمي شود، بلكه جزيي از آداب و سنن جامعه و يا نشان تمدن و تشخيص و وسيله احترام و پذيرايي است، مقاومتي براي مصرف مواد وجود ندارد و سوء مصرف و اعتياد شيوع بيشتري دارد.
عدم دسترسي به سيستمهاي خدماتي، حمايتي، مشاوره اي و درماني
در زندگي افراد، موقعيتها و مشكلاتي پيش مي آيد كه آنان را از جهات مختلف در معرض خطر قرار مي دهد. فقدان امكانات لازم يا عدم دسترسي به خدماتي كه در چنين مواقعي بتواند فرد را از نظر رواني، مالي، شغلي، بهداشتي، اجتماعي حمايت نمايد، فرد را تنها و بي پناه، بدون وجود سطح مقاومت اجتماعي رها مي كند.

اهداف و مراحل درمان اعتياد
درمان معتاد يك فرآيند است و از زماني شروع مي شود كه فرد مصرف كننده مواد مخدر به مراكز درماني مراجعه مي كند و فرد معتاد تحت يك برنامه درماني خاص قرار مي گيرد . اين برنامه ممكن است تا زماني كه فرد به بالاترين سطح بهداشتي و احساس خوب بودن برسد , ادامه يابد.
براي موفقيت در درمان بايستي سازمان ها و ارگانهاي مختلف مثل سازمانهاي بهداشتي , آموزشي , حقوقي , رفاه اجتماعي و آموزش شغلي نيز در گير شوند و واضح است كه درمان معتادان بدون توجه به مسائل رواني , فرهنگي اجتماعي و خانوادگي آنان نمي تواند موفق باشد .
نكته مهم در درمان اين است كه به فرد معتاد به عنوان يك انسان و يك عضو جامعه كه درحال حاضر نيازمند كمك است نگريسته شود نه مثل يك فرد خاطي مجرم و گناهكار كه مستوجب كيفرو يا دلسوزي است .
از نكات مهم ديگر كه لازم است در درمان اعتياد به آن توجه كرد اينست كه معتاد نسبت به درمان يك نگرش دو گانه اي دارد .به ا ين صورت كه از يک طرف علي رغم ميل دائمي براي ترك و تصميم هاي مكرر جهت ترك از مراجعه به مراكز درماني به علت اينكه مصرف مواد مخدر خلاف عرف و ارزش هاي جامعه است اكراه دارد و از طرف ديگر معتاد ممكن است با اصرار والدين همسر خواهر يا برادر دوستان معلمان و يا روساي محل كار براي ترك مراجعه كرده باشد .

هدف از درمان اعتياد چيست ؟
1- رسيدن به شيوه زندگي بدون مواد
2- كمك به افزايش عملكرد فرد در جنبه هاي مختلف زندگي
3- جلوگيري از پيدايش مجدد اعتياد

براي رسيدن به اين اهداف نياز به يك برنامه درمان خاص داريم بطور كلي درمان معتاد شامل دو مرحله است :
– مرحله اول دوره سم زدائي
– مرحله دوم دوره توانبخشي

روشهاي درمان

روان درماني فردي
در روان فردي معتادين به مواد مخدر مسائل بسيار مهم و سودمندي در نظر گرفته مي شود كه از جمله آنها ايجاد رابطه مثبت با بيمار معتاد از طريق پذيرش بي قيد و شرط او بعنوان يك انسان دردمند و نيازمند , آشنا نمودن بيمار با ويژگيهاي شخصيتش از طريق روش هاي روانكاوانه به منظور ايجاد تغيير يا تعديل لازم در آن ويژگي ها , تقويت صفات مثبت شخصيتي و تصحيح افكار و اعتقادات افراطي از طريق بحث هاي شناختي , آموزش مهارت هاي اجتماعي به منظور توانا ساختن بيمار در برخورد مناسب با موقعيت هاي اجتماعي , آموزش مهارتهاي مقابله با استرس و روش هاي مناسب حل مسئله در بحران هاي زندگي و استفاده بهينه از استعدادهای خود مي توان اشاره نمود .
در فرايند روان درماني ملاك بهبودي عبارت است از تغيير در باورها و نگرش ها , بالا بردن اعتماد به نفس , احساس خودكفائي , لذت از زندگي و ارتباط سالم با ديگران كه همه اين تغييرات از اهميت بسزائي برخوردار است.

خانواده درماني
باتوجه به اينكه اختلالات رفتاري فرزندان با مشكلات رواني پدرو مادر ارتباط دارد , ميتوان در اغلب موارد فرض را بر اين گذاشت كه اختلال رفتاري فرزندان از بافت زندگي خانواده او نشات ميگيرد . ناراحتي كودك اغلب نشانه وجود اختلال عصبي در مجموعه خانواده اوست . تحليل هاي رواني حاكي از آن است كه سستي درانجام وظايف سرپرستي از جانب پدرو مادر معمولا پايه غير منطقي داشته واغلب ناشي از اختلال عصبي و به دور از كنترل آنها صورت ميگيرد . دراغلب موارد قصد وعمدي در كار نيست . بيشتر والدين ميخواهند پدر و مادرهاي خوبي باشند و كاري در جهت منافع فرزندان صورت دهند ؛ اما با كمال تعجب آنچه در عمل انجام ميدهند , با تصويرايده آلي كه در ذهن خود دارند مطابقت نمي كند . براي درمان كودكان بايد به والدين توجه نمود اما فقط با توجيه و آموزش نميتوان طرز تلقي هاي پدر و مادر را اصلاح كرد . براي رسيدن به اين مهم بايستي به روشهاي روان درماني اقدام نمود و در اين ميان يكي از شاخه هاي مهم روان درماني , خانواده درماني است –خانواده درماني به عنوان راهي جديد براي رويا رويي با آن دسته از مشكلات انسان كه قبلا به وسيله يكي از اشكال گوناگون روان درماني فردي با آن برخورد مي شد شكل گرفت واكنون يك شيوه تازه وارائه مفهومي جديد از نحوه بوجود آمدن مشكلات است. پيش از اين تصورمي شد كه مشكلات مذكور عمدتا نتيجه فرآيندهاي رواني دروني با آسيب شناسي رواني فرد باشند ولذا عقيده برآن بود كه ريشه اغلب مشكلات در تجارب اوايل كودكي است در حالي كه رويكرد خانوادگي براين باور استوار گشته كه اين مشكلات به تعاملات فعلي موجود ميان افراد خانواده و گاهي اوقات ميان افراد و ديگر سيستم هاي اجتماعي مربوط هستند . در واقع علت مشكلات افراد درسيستم هاي اجتماعي با وضعيت حال حاضر آنها فهميده مي شود و نه از تاريخچه و شرح حال گذشته آنها . خانواده براي حفظ تعادل خود در مقابل تغيير چه در جهت مثبت و چه در جهت منفي مقابله مي كند . اگر فرزند سر به راه خانواده شب دير به خانواده بيايد خانواده در مقابلش مي ايستد و بالعكس اگر فرزند نااهل خانواده پس از عدم پذيرش وي سر به راه شود خانواده فشار خود را براي تداوم نابهنجاري او افزايش مي دهد . رفتار نابهنجار معلول رفتار متقابل اعضاي خانواده با يكديگر است از نقطه نظر اين ديدگاه بيماري فرد حتما به رابطه او با همسر و خانواده وي مربوط مي شود.

گروه درماني
روان درماني گروهي يك نوع درمان كاملا پذيرفته شده روانشناختي است كه از تعاملات سازنده بين اعضا و مداخلات يك رهبر آموزش ديده جهت تغيير رفتار غير انطباقي تفكرات و احساسات افراد مبتلا به نارضايتي استفاده مي نمايد. طي دهه هاي گذشته تعداد قابل ملاحظه اي از بيماران رواني توسط گروه درماني مداوا شده اند .گروه درماني براي بيماران بستري سرپائي و در خيلي ديگر از موقعيت هاي اجتماعي قابل اجرا مي باشد . روان درماني گروهي چيزي جز ارائه شناخت و تصحيح رفتار بيمار گونه نيست . رفتاري كه باعث شده ديگران از فرد فاصله بگيرند و او تنها و منزوي گردد . شايد يكي ازعلل رشد درمان هاي رواني در جوامع بزرگ و پيشرفته مسئله تنهائي و بي همدمي افراد باشد . بنابراين روان درماني گروهي زماني ضرورت پيدا مي كند كه نياز اجتماعي فرد در ارتباط با ديگران برآورده نشده و يا محيط به گونه اي است كه هر چند روابط انساني به حد كافي وجود دارد ولي روابط موجود غلط و ناسالم مي باشد.

گروههاي خود يار
معتادان گمنام يك منبع يا يك سازمان غير انتفاعي بين المللي متشكل از معتادان در حال بهبودي است كه به شكل محلي و منطقه اي در بيش از 60 كشور جهان مشغول به فعاليت ميباشند . اعضاء انجمن معتادان گمنام از يكديگر ياد ميگيرند كه چگونه بدون مواد مخدر زندگي كنند و به چه طريق از اثراتي كه اعتياد در زندگيشان گذارده است بهبود يابند.
قدمهاي دوازده گانه اصولي ترين برنامه معتادان گمنام هستند و به منزله قلب اين انجمن ميباشند . اين قدمها , دستورالعملهاي شخصي را جهت بهبودي ارائه ميدهند . با بكارگيري اين دستورالعملها و تماس نزديك و دائم باساير اعضا در نتيجه معتادان مي آموزندكه چگومنه ا ز مصرف مواد مخدر خودداري كنند و با فراز و نشيبهاي زندگي روبرو شوند.

اجتماع درماني
اجتماع درماني به شكل كنوني آن اولين بار در سال 1958معرفي شد و به سرعت كارآرايي خود را در درمان و توانبخشي معتادان نشان داد.
بازسازي الگوهاي رفتاري مخرب كه در طول زندگي كسب شده است , نياز به تغيير در بافت اجتماعي داشته و به همين جهت يك برنامه ساخت يافته و نظارتي قوي جهت درمان مسائل رفتاري , خانوادگي و عاطفي معتادان را طلب مي كند .
هدف از ايجاد تغييرات كلي در سبك و شيوه زندگي معتادان , پرهيز از مصرف مواد مخدر , ايجاد صداقت فردي , كسب مهارتهاي اجتماعي مفيد , حذف عقايد ضد اجتماعي و رفتارهاي غير قانوني است . به منظور دستيابي به اين اهداف معتادين بايست مدتي را كه بسته به نوع برنامه درماني مي تواند از سه ماه تا دو سال باشد دراجتماعات مبتني بر درمانهاي روانشناختي و اجتماعي زندگي كنند . محيط فيزيكي اين اجتماعات بسته به گروههاي تحت درمان مي تواند متغير باشد ؛ مثل بيمارستان , شهرك هاي كوچك و…

كار درماني
كار درماني در اعتياد عبارت است از ارائه انواع فعاليتها و روشهاي درماني بمنظور پيشگيري از اعتياد , تسريع روند بهبودي و رفع عوارض آن . معمولا معتاد در روابط اجتماعي وسلوك ورفتار دچارمشكل ميگردد و در نتيجه قدرت كاري , تمايل به كارحس مشارکت و احساس مسئوليت وي مختل ميشود.
لذا براي اينكه فرد بتواند زندگي سودمندي را در اجتماع از سر بگيرد لازم است سلوك و رفتار وي طبيعي گردد و احساس مسئوليت وحس اجتماعي را باز يابد .
در برنامه هاي كاردرماني سعي در آمادگي فرد براي زندگي عادي و روزمره , روابط سالم اجتماعي و روبرو شدن با واقعيات زندگي وجود دارد . همچنين كاردرماني علائق , انگيزه هاو تمايلات انساني را پرورش داده , علائم وعوارض بيماري را بهبود مي بخشد و فرد را براي سازش با الگوهاي موجود وحاكم در زندگي اجتماعي آماده مي نمايد .

مذهبي درماني
اصولي كه در اسلام جهت درمان معتاد مفيد واقع مي شون عبارتند از :
1- اصل پذيرش :
درمكتب اسلام بالاترين خطا وگناه كه همان شرك به خدا مي باشد درصورت بازگشت و شناخت ذات يكتاي خداوند قابل بخشش مي باشد و هيچ كس مايوس از رحمت خداوند نيست و شخص معتاد نيز زماني كه جهت درمان پناه به مرجع ذيصلاحي آورد به هيچ عنوان طرد نمي شود.
2- اصل حمايت :
اسلام به پيروان خود دستور مي دهد زماني كه شخص ولو غيرمسلمان به قصد كمك گرفتن به تو رجوع كرد , دست رد به سينه او زده نشود ؛ بلكه حتي حمايت از افراد ضعيف و مستضعف علامت ايمان افراد برشمرده شده و كسيكه در فكر اين موضوع نباشد مسلمان نمي باشد . لذا معتاد نه تنها پذيرفته مي شود بلكه از نظر درمان حمايت هم مي شود.
3- اصل بازگشت به خويشتن خويش :
شخص راهنما كه خود مسلمان دلسوزي است سعي خواهد نمود او را با ارزشهاي انسانيش آشنا كند وجايگاه انسان را در روي زمين به وي نشان دهد و مقام انسان وعزت هميشگي او را در پرتوگرايش به مذهب به وي گوشزد مي كند.
4- اصل تصميم و اراده :
در اسلام حتي نيت و تصميم شخص چنانچه مثبت باشد اجر در پي دارد و لذا زماني كه هر معتاد اراده و تصميم به ترك گرفت , همان لحظه گرايش به سمت جاده سلامتي و در مسير صحيح قرارگرفتن آغاز مي شود . لذا اسلام سعي دارد زماني كه معتاد تصميم و اراده به ترك كرد اورا مورد حمايت مادي ومعنوي وهمچنين تشويق قرار دهد و بر تقويت اين تصميم و اراده بيفزايد تا به عنوان يك هدف مهم آن را دنبال كند , زيرا اساس مذهب رشد مي باشد.
(قدتبين الرشد من الغي …)( قسمتي از آيات آيت الكرسي ) لذا نيت و اراده انسانها به سمت يك زندگي سالم بايستي مورد حمايت جامعه قرارگيرد. شخصي كه تصميم به ترك گرفته از نظر مذهب مورد حمايت است و بديده احترام به وي نگاه مي شود .
5- اصل مراقبت :
كلكم راع و كلكم كسئول عن رعيته. رسول اكرم (ص)
مذهب علاوه بر بكار گرفتن چهار اصل فوق اصل مراقبت را تا حصول نتيجه نهايي ارائه مي دهد .

6- اصل بازسازي شخصيت :
دين اسلام يكي از ادياني است كه به وحدت و يكپارچگي شخصيت معتقد است . اسلام دين توحيدي بي نظيري است چرا كه خداوند خالق يگانه و واحد است و خلقت او نيز براساس يك نظام يكپارچه و واحد است كه هر عنصر اين خلقت ضمن برخورداري از وحدت دروني به نوبه خود نقش مهمي در برپايي و هماهنگي خلقت دارد .

يوگا و درمان اعتياد

همانطور که مي دانيد، انسان يک سيستم باز است؛ به اين معني که با جهان بيرون خود و ساير انسان ها، در حال تعامل و مبادله اطلاعات است. اين کار مي تواند در سطح خود آگاه يا ناخودآگاه صورت بگيرد. در اغلب موارد به دليل حضور نداشتن عنصر آگاهي اين رابطه، داد و ستد به صورت ناخود آگاه صورت مي گيرد. هر سيستم انساني داراي ورودي هاي حسي است که نقش آنها جمع آوري اطلاعات در مورد رخدادهاي در حال وقوع و نيز واقعيت هاي جاري در کل هستي است. سپس اين ورودي ها توسط فيلترهاي ارزياب، سنجيده مي شود و بسته به نوع قضاوت و تحليلی که با توجه به تجارب قبلي فرد است , يک حس در او ايجاد مي شود. اين حس يک حالت دروني است که مي تواند خوشايند ( شادي و لذت و …) يا ناخوشايند (ترس، خشم و …) باشد. در اين مرحله فرد بصورت طبيعي با رفتار بنيانگر خود و با مکانيزم هاي مختلف اقدام به ارسال خروجي به دنياي بيرون از خود مي نمايد. نکته قابل توجه اين است که تمامي اين مراحل در زماني کمتر از يک ثانيه اتفاق مي افتد.
افراد معمولا در زندگي به دنبال تجربه بيشتر مسائل خوشايند هستند و از مسائل ناخوشايند گريز دارند. نکته ديگر اينکه بسياري از موارد لذت بخش بعد از چند بار تکرار به صورت عادت در مي آيند ونيز هنگاميکه فرد با يک دشواري و تنگنا و خلأ روبرو مي شود به آنها مي چسباند.
اگر به زندگي گذشته و کنوني افراد معتاد نگاه بياندازيم، مي بينيم در کودکي رابطه عاطفي ناموفقي با والدين خود داشته اند. صميميمت جسماني، کلامي با آنها نداشته اند. لبريز از خواسته هاي به فرجام نرسيده گوناگون هستند. نياز به ابراز وجود دارند. دوست دارند مورد توجه ديگران باشند و به دنبال تکيه گاه مي گردند. از جهت ديگر، ممکن است اتفاق ناگواري براي آنها افتاده باشد که توانايي روبرويي و مواجهه با آن را ندارند. در يک موقعيت خاص به حريم شخصي آنها تعرضي شده , خشم فرو خورده دارند، احساس حقارت و پوچي دارند. احساس گناه و طرد شدگي دارند. فکر مي کنند ديگران به ديد افراد بي مصرف و مخرب به آنها نگاه مي کنند و هرگاه يکي از اين موارد را به ياد مي آورند و يا در زندگي خود با آن مواجه مي شوند، براي فرار از درد رواني و ذهني آن به دنبال عادات و لذت جوئي هاي خود مي روند، چون با وجود يک لذت و حس بسيار خوشايند، هرچند به طور مقطعي از فشار سنگين ناشي از موارد ياد شده خلاص مي شوند و در آن لحظه از اين واقعيت غافل هستند که احساس گناه ناشي از اين لذت لحظه اي، خود پايه گذار احساس ناخوشايندي بزرگتري است که آنها را بيش از پيش به ورطه سقوط سوق مي دهد.
اما سيستم يوگا و بصيرت ناب ناشي از آن ريشه اي ترين راه درمان و نيز پيشگيري از اعتياد است.
مراحل مختلف يوگاي هشتگانه، در اين فرآيند بسيار مفيد و راه‌گشا می باشند . برخي از اين مراحل در ذيل با توجه به نوع تأثيري که روي فرد معتاد دارند شرح داده می شوند :

ياما:
اين امر به معني کنترل اعمالي است که انجام آنها باعث هدر رفتن انرژي مي شود و مبتني بر چند اصل است که مي توان از آنها در پيشگيري و درمان اعتياد استفاده کرد. از جمله اين اصول مي توان به مولزد زير اشاره كرد
1 – آهيمسا يا آزار نرساندن به خود و ديگران .فرد مي آموزد که به خود مهر بورزد و خود را دوست داشته باشد. فرد معتاد به طور واضح هم به خود و هم به خانواده و جامعه خود آسيب مي زند.

2- صداقت و راستي (satya )
)Asetya3- مسئوليت پذيري (
) .Aparygraha4 وارستگي (
با استفاده از اصول صداقت و مسئوليت پذيري فرد مي پذيرد که با مشکلي به نام اعتياد روبروست و در درجه اول خود را مسئول مشکل خود مي داند.

نياما:
اين مرحله نظم و انضباط را در زندگي افزايش مي دهد و منجر به پاکي درون مي شود

آسانا:
بر طبق تعريف پاتانجالي، آسانا وضعيتي است که در آن راحت و مستقر باشيم. اين وضعيت ها نه تنها باعث افزايش توانايي هاي بدني مانند نيرومندي، نرمش، انعطاف پذيري، استقامت و تعادل خواهد شد، از طريق تأثيري که روي سيستم عصبي و سيستم غدد درون ريز دارد، موجب افزايش تعادل جسمي، رواني و ذهني در فرد مي گردد. با توجه به اينکه در آسانا بدن به طور کامل از سموم بازسازي مي گردد، مي تواند در دوره سم زدائي معتادين به کار برود. انجام اين تمرينها باعث مي شود فرد بار ديگر با اجزاء مختلف جسم خود آشنا شده و در نتيجه نسبت به خود هوشيارتر و آگاه تر شود و ميزان مسئوليت پذيري را افزايش مي دهد.
مي توان از آساناهاي خم به عقب براي افزايش جرأت ورزي آنها استفاده کرد. با توجه به اينکه در اغلب اين افراد خشم هاي فرو خورده وجود دارد، از آساناهاي تخليه اي مانند شير ديناميک و هيزم شکن به اين منظور استفاده مي شود. آساناهاي درخت و قهرمان هم باعث افزايش ثبات و استحکام آنها مي شوند

تن آرامي و يوگانيدرا:
يکي از مؤثرترين راه‌هاي مقابله با استرس و تخليه اضطراب، تن آرامي و يوگانيد‌راست. با گردش آگاهي و توجه به بخش‌هاي مختلف بدن و رهاکردن آن بسياري از تنش‌ها و هيجانات ناخوشايند فرد معتاد برطرف مي‌شود و با افزايش ترشح هورمون‌هاي آرامش‌بخش از جمله آندورفين در بدن که در اين تکنيک به طور طبيعي انجام مي‌شود فرد به يک حالت لذت سرشار طبيعی و سرخوشي و احساس سبکي مي‌رسد. به عنوان مثال مي‌توان به تکنيک تن‌ آرامي بيست قدم يا تن آرامي اکتيو اشاره کرد. براي تغيير سطح شناختي فرد و ايجاد ارزش‌هاي سازنده در وي مي‌توان از نيت يا سنکلپا موجود در يوگانيد‌را استفاده کرد و تا رسيدن فرد به خواسته‌ خود آن را در تمرين تکرار کرد. تصويرسازي موجود در يک يوگانيد‌را نيريک ابزار بسيار نيرومند در راستاي تخليه رسوبات دروني و نيز مديريت ذهن و برنامه‌ريزي براي دستيابي به موفقيت در زندگي معتادان است. به عنوان مثال، فرد مي‌تواند خود را در يک موقعيت تصويرسازي کند که خانواده و دوستانش با کمال احترام نسبت به او عمل مي‌کنند، در شغل خود فردي موفق و مؤثر است، در حال لذت بردن از زندگي است و … با اين روش و با انجام تمرينات رفتاري به تدريج جهان‌بيني و نگرش و عملکرد او در زندگي دستخوش تغيير، تحول و دگرگوني بنيادي خواهد شد.
تغذيه يوگايي:
اگر فرد معتاد تغذيه طبيعي داشته باشد (ميوه‌جات و سبزيجات بيشتري مصرف کند و گوشت قرمز را به تدريج از رژيم غذايي خود خارج سازد) ، آرامش و انرژي بيشتري کسب خواهد کرد.
بنابراين به اين افراد توصيه مي‌شود از غذاهاي سات‌ويک استفاده کنند و غذاهاي تاماسيک و راجاسيک را تا حد امکان کمتر مصرف کنند زيرا غذاهاي تاماسيک به علت ورود سم به بدن براي آنها مشکل‌ساز مي‌شود. غذاهای راجاسيک هم تحريک کننده مي باشند که برای افراد معتاد مناسب نيستند .
با نگاهي به روش‌هاي درماني قبلي مانند روان درماني، گروه درماني و غيره و نيز توجه به فراگير بودن آموزه هاي يوگا، بديهي است که اين روش درمان مي‌تواند در خدمت ساير روش‌ها قرار گيرد و سرعت بهبود و درمان را افزايش دهد.

پاکسازي‌هاي يوگا:
در يوگا تکنيک‌هاي فراواني براي پاکسازي جسم، روان و ذهن وجود دارد که اهميت و کاربرد ويژه‌اي در فرايند سم‌زدايي از معتادان دارند از جمله:

تکنيک شستشوي کنجال:
اين تکنيک در دستگاه گوارش به ويژه معده بسيار مؤثر است و در سطح روان باعث تخليه‌ي هيجاناتي مانند خشم و نيز غم مي‌شود و عملکرد آن روي شکم، سينه و گلو است.

تکنيک شستشوي لاگو:
اين تکنيک به ويژه روي روده‌ها کار مي‌کند و سموم و ذراتي که سالهاست در اين ناحيه انبار شده‌اند و به تدريج از طريق سيستم گردش خون در کل بدن پخش شده‌اند و منجر به مسموميت فرد گرديده‌اند را تخليه می نمايد . با انجام اين تکنيک ها که حتماً بايد زير نظر فردي مجرب و متخصص صورت گيرد تغييرات باور نکردني در فرد به وجود مي‌آيد که از جمله آن مي‌توان به افزايش احساس شادابي و سرزندگي و سبکي، کاهش ميزان خواب، عملکرد مناسب سيستم گوارشي، تغيير رنگ و حالت پوست به ويژه در چهره، اطراف چشمها و جلوي گردن اشاره کرد.

نتيجه گيری :
با بررسی روشهای مختلف پيشگيری و درمان اعتياد مانند روان درمانی , خانواده درمانی و … و نيز توجه به نوع عملکرد يوگا که بر نور آگاهی , شناخت و مشاهده عميق و ريشه ای پديده ها استوار است , می توان از تکنيکهای فراگير و متنوع يوگا در ابعاد و لايه های مختلف وجودی فرد معتاد استفاده کرد .ساير روشهای درمان نيز می توانند از مفهوم موجود در يوگا ياری بگيرند . همچنين می توان در تحقيقات و بررسي های و مختلف علمی آماری روی افرادی معتادی که توسط يوگا روی آنها درمان انجام شده است پرداخت و به نتايج کمی در اين راستا دست يافت .

منبع:navayonavayogaga

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *