چطور تمرين ها نوروبيك را انجام دهيم ؟
به ما اجازه دهيد دو مرتبه به صفحه X نگاهي بيندازيم.جين (Jane) از سر كار به خانه بر مي گردد و وارد آپارتمانش مي شود. حال تصور كنيد آن چيزي كه مغزش را واقعا سرحال مي سازد . او براي چند دقيقه از روزش را تمرين نوروبيك انجام مي دهد.
جين كيف بغليش را باز مي كند تا كليد هاي آپارتمانش را بيرون آورد كليد ها معمولا صدا مي كردند اما آن روز صدا نكردند.
آن ها را فراموش كردم، نه آن ها اينجا هستند : او با انگشتانش كليدها را احساس مي كند و قفل در را باز مي كند.كليدهاي جين در ته كيف بودند كه چندين شي ء گوناگون مانند جعبه عينك، رژ لب و دستمال كاغذي روي كليد ها را گرفته بود كه هر كدام از اين اشياء شكل مختلفي داشتند. او بجاي استفاده از حس بينايي از حس بساوايي اش استفاده كرد.
بخاطر اينكه باز كردن آپارتمان براي جين مهم بود. چرخه احساساتي و توجه مغزش فعال شد. او ابتدا جعبه نرم و سخت رژ لبش را احساس كرد، سپس دستمال كاغذي هاي نرم را و در نهايت كليد ها را پيدا كرد.
در مغزجين ارتباطات خفته طولاني مدت بين نواحي قشر مخ كه حس بساوايي را پردازش مي كرد، نواحي قسمت هاي بينايي كه عكس هاي ذهني را از اشياء مي گرفت و نواحي از مغز كه نام اشياء را ذخيره مي كرد دوباره فعال شد.
با چنين اتفاق غير معمول براي جين، گروه هاي خاص با فعال سازي سلول هاي عصبي بيشتر فعال شد. چنين جرياني مي تواند باعث فعاليت توليد سلول هاي نوروتروفين شود و سري ديگري از ارتباطات را در "شبكه ايمني " مغز جين ساخته يا تقويت كند.
او تلاشش را بيشتركرد تا صداي كليد ها را شنيد.
با توجه به علم روانشناسی ، معمولا براي اينكه كليدي را در قفل بگذاريم از حس بينايي و موتور حافظه – نقشه ناخودآگاه در قسمت هايي از مغزمان كه حركات را كنترل مي كنند، استفاده مي كنيم. موتور حافظه واكنش هاي در حال جريان را ايجاد مي كنند كه به ما اجازه مي دهد قسمت هايي از بدنمان را كه در فضا است حس كنيم. اين حس تحریک درونی نام دارد.اما جين براي باز كردن قفل از حس بينايي استفاده نكرد بلكه از حس بساوايي استفاده كرد. با چنين عمل غير معمول، ارتباطات عصبي بين حس بساوايي و پروپريوسپتيو كه بندرت استفاده مي شدند، دوباره فعال شدند.
جين به آهستگي با نوك انگشانش ديوار را لمس كرد، او به سمت راست به طرف كمد حركت كرد، كمد را پيدا كرد و كتش را آويزان كرد.او به آرامي چرخيد و در ذهنش محل ميزي را كه تلفن روي آن بود تصور كرد و تلفن را جواب داد.
در بيشتر روزها و موقعيت هاي بسياري، جين براي ارتباط با جهان از حس بينايي بعنوان راهنما استفاده مي كرد. در اغلب اوقات سيسم بينايي يك تصوير ذهني از آپارتمانش را در قسمت هاي مختلف مغز بنا مي كرد. ديگر حس هاي بساوايي و شنوايي به اين تصوير ذهني گره خورده بودند اما ارتباطات غير بصري بندرت كارآيي داشتند. اگرچه امروز جين براي جهت يابي اتاقش از حس بساوايي بعنوان آغاز گر، تصوير ذهني تجسمي اتاقش استفاده كرد. راه هاي بساوايي كه به تصوير هاي تجسم شده در ذهن دست پيدا مي كنيد معمولا غير فعال هستند، اما هم اكنون براي اتمام چنين وظيفه ساده اي مهم مي شوند و بطور غيره منتظره بكار گرفته مي شوند. حس هاي ديگر نير به همين طريق بكار گرفته مي شوند. جين با دقت در مسير راهنمايي شد. توسط لمس مبل چرمي و بوي گلدان رزهاي تولدش راهنمايي شد.نگران بود كه به لبه هاي تيز ميز عسلي نخورد و اميدوار بود پيام هاي از خانواده اش كه منتظر آن ها بود، دريافت كند.
با توجه علم روانشناسی ، اينجا، سيستم بويايي جين نقش مهمي در انجام دادن كارها داشت، كه بندرت استفاده مي شد. سيستم بويايي به او كمك كرد با جهان بيرون ارتباط برقرار كند. سيستم بويايي ارتباط مستقيم با هيپو كامپ دارد. هيپوكامپ ، نواحي از مغز است كه تصويرهاي تجسم شده در ذهن را مي سازند. بوي گل رز در چندين سطح مغز كارآيي داشت. ارتباط احساساتي گل رز باتولدش با هدف احساساتي مهم جواب دادن به تلفن تركيب شد. محرك هاي هدفمند قوي، او را مصمم تر كردند و به پيام هايي از خانواده اش دست يافت. علاوه بر اين جين با گل ها ارتباط جديد قدرتمندي ايجاد كرد، بوهاي خوب، احساس خوبي هم در او ايجاد كردند و توانست جايگاه خودش را در جهان به شما نشان دهد.
بله انجام دادن تمام اين كارها چند دقيقه زمان برد. او به روشي جديد وارد خانه شد و حقيقتا از چندين راه جديد مغزي استفاده كرد با فعاليت هاي هيجان انگيز و غير معمول سيناپسي بين سلول هاي عصبي تقويت شد. و در واكنش به فعاليت هاي بيشر، بعضي از سلول هاي مغزي جين شروع كردند مولكول هاي بيشتري را كه مربوط به رشد مغز هستند مانند نوروتروفين توليد كنند. علاوه بر اين، تمرين كم بود اما تغيير مهمي درمغز جين اتفاق افتاد. روز بعد زمانيكه وارد اتاق شد. ارتباط حسي جديدي مانند حس مبل چرمي قسمتي از برنامه مغزش شد.
منبع " کتاب چگونه مغز خود را زنده نگه داریم ؟ با ترجمه دکتر آرام "
انتشارات تجسم خلاق
