کاربرد هيپنوتيزم در درمان بيماريهای روان تنی

کاربرد هيپنوتيزم در درمان بيماريهای روان تنی

با پذيرش اين اصل كه انسان مجموعه اي از جسم و روح يا روان و تن است به اين حقيقت مي رسيم كه با تقويت روان مي توان جسم بيمار را نيز نيرويي تازه بخشد يا به اصطلاح در كالبد او روح تازه اي دميد. انسان در تمامي لحظات، آگاهانه يا ناآگاهانه در كليه جنبه هاي زندگي در جستجو و تلاش براي يافتن و حفظ تعادل و توازن است. هر گاه نيرويي اين توازن و تعادل را بر هم زند،

نيرويي متضاد در وجود شخص ايجاد مي شود كه تقابل آن با نيروي بيروني موجب بروز بيماري هاي جسمي يا آشفتگي و اضطراب روحي خواهد شد. پريشاني هاي روحي به خلاف ناراحتي هاي جسمي قابل رويت نيستند و حتي در برخي موارد يك آشفتگي روحي خود را به صورت يك بيماري جسمي آشكار مي كند و تا زماني كه عامل روحي اوليه از بين نرفته است، بيماري جسمي ناشي از آن نيز درمان نمي پذيرد. بيشتر تجربه هاي زندگي در ضمير ناخودآگاه ذهن ما ثبت مي شود. بر پايه نتايج پژوهش هاي روان شناسان، روان آگاه يك انسان سالم قادر است در هر ثانيه 126 واحد اطلاعاتي را مرور و بررسي كند، در حالي كه اين رقم در روان ناآگاه به بيش از يك ميليون واحد اطلاعاتي در هر ثانيه مي رسد. دستگاه خون، تنفس، تنظيم حرارت بدن، تنظيم ضربان قلب تحت تاثير روان ناآگاه اداره و تنظيم مي شوند. حتي فعاليت هاي بسيار معمولي مغز مانند بويايي، چشايي، بينايي و شنوايي كه به نظر آگاهانه مي آيند نيز در ابتدا بايد به وسيله روان ناآگاه شناسايي شوند و پس از آن در حيطه روان آگاه نفوذ كنند. با توجه به اين نكات مي توان دريافت كه بيشتر تجربيات زندگي ما در روان ناآگاه صورت مي گيرد. نابساماني هاي محيطي هميشه اتفاق مي افتند و اين درحالي است كه روان انسان تلاش مي كند تا در هر لحظه با فشار هاي روحي و جسمي ناشي از اين عوامل و نابساماني ها مبارزه كند و آنها را به يك تعادل نسبي برساند.

هر گاه فشار اين نابساماني ها از حد قابل تحمل انسان فراتر رود امكان بروز علايم و آثار بيماري هاي گوناگون وجود دارد. در اغلب موارد علايم اين بيماري ها در نقاطي از بدن كه پيش از اين دچار آسيب ديدگي يا ضعف بوده اند نمايان مي شود. براي مثال، علايم ناشي از يك فشار روحي شديد مي تواند در محل يك شكستگي قديمي و بهبود يافته استخوان دوباره درد ايجاد كند. اغلب مردم اين نوع دردها را به عنوان درد هاي عصبي مي شناسند.

در بيشتر موارد در ناحيه اي كه دچار درد عصبي است هيچ گونه ناهنجاري جسمي يافت نمي شود و هيچگونه ارتباط مشخصي بين جراحت قبلي و آثار بيماري جديد وجود نخواهد داشت. مساله كليدي ديگري كه در مورد اينگونه بيماري ها مي بايستي به آن توجه داشت، اين است كه مسايل و مشكلات مشابه مي توانند در افراد مختلف عكس_ العمل هاي متفاوتي را ايجاد كنند. براي مثال، مرگ مادر در خانواده اي مي تواند فرزندي را اسير افسردگي كند، اضطراب را براي فرزند ديگر به همراه داشته باشد و در فرزند سوم هيچ گونه تاثيري بر جاي نگذارد. اين در حالي است كه هر سه فرزند به مادر خود علاقمند بوده اند و به او عشق مي ورزيدند. در اين موارد بدون كمك هيپنوتيزم نمي توان به علت ايجاد تغييرات متفاوت به وسيله يك محرك مشابه پي برد. اما با روشن شدن علت از طريق كاربرد روش هيپنوتراپي مي توان امكانات گسترده اي را براي از ميان بردن آن و بهبود وضع بيمار فراهم آورد.

كاربرد دو شيوه هيپنو آناليز و هيپنوتراپي در تشخيص عامل اصلي بروز بيماري هايي كه از نظر جسمي هيچ گونه دليلي براي ايجاد آنها وجود ندارد و يا نمي توان هيچ نشانه اي از علايم رنج آور را در بدن بيمار يافت، بسيار موثر خواهد بود. براي مثال، اگر شخصي از تنگي نفس رنج مي برد اما در بررسي هاي باليني هيچگونه نشانه اي از بيماري دستگاه تنفسي در وي يافت نمي شود، مي توان علت بروز بيماري را در اضطراب ها و فشار هاي روحي فرد جستجو كرد. در اين گونه موارد اضطراب و فشار هاي روحي در طي ساليان متوالي روي هم انباشته شده اند و در نهايت آثار خود را به صورت يك بيماري جسمي آشكار كرده اند. به جرات مي توان گفت كه اغلب بيماري هايي كه به اين شكل بروز مي كنند و در اصطلاح پزشكي بيماري هاي روان – تني نام گرفته اند، در خاطرات گذشته و احساسات نهفته در روان ناآگاه بيمار ريشه دارند. احساسات و خاطراتي كه روان آگاه به علل و دلايل گوناگون از جمله احساس گناه آنها را سركوب كرده و در ظاهر به باد فراموشي سپرده است.

اين گونه بيماري ها يا بيماري هايي كه بخشي از علل آنها روان تني است همه از يك معادله ساده پيروي مي كنند:

آمادگي قبلي + فشار روحي = بيماري هاي روان تني

آمادگي قبلي مي تواند شامل وضع سلامت جسمي و روحي شخص در گذشته، قابليت و صلاحيت كنوني روحي وي و همچنين تاثير عوامل محيطي باشد. فشار هاي روحي مي تواند به مجموعه اي از ترس ها، اضطراب ها و نگراني هاي واقعي يا خيالي شخص مربوط باشد. اين فشار ها ممكن است حقيقي باشند يا تنها در تخيل انسان رخ دهد. فشار هاي محيطي شامل حوادث ناگواري است كه درست پيش از ظهور علايم بيماري براي بيمار اتفاق افتاده باشد. شرايطي مانند مرگ افراد خانواده، وقوع جنگ ، حوادث طبيعي، شرايط نابسامان مالي و اجتماعي، مشكلات خانوادگي و غيره مي توانند دست به دست هم دهند و محيط مساعدي را براي ايجاد بيماري روان تني، در شخص مساعد فراهم آورند. از شايعترين بيماري هاي روان تني مي توان به انواع حمله هاي ترس1، نابساماني ها و اختلالات اضطرابي2، افسردگي، وسواس، بيماري هاي محيطي و مانند آن اشاره كرد. در اغلب اين بيماري ها ريشه هاي مشترك “گناهان سركوب شده “و “خصومت ” به عنوان عامل اصلي بروز بيماري حضوردارند. در اين گونه موارد مي توان از هيپنو تراپي براي ايجاد محيطي متعادل و موزون در درون خسته بيمار استفاده كرد و بسياري از بيماران پس از دست يابي به اين مرحله، بهبودي مي يابند. بسياري از موارد سردرد، دل درد، صداي گوش، لكنت زبان، حساسيت، ترس، دلهره و اضطراب، افسردگي، بي حوصلگي و بي خوابي به دليل اختلالات دروني ايجاد مي شوند. در يك طرف اين اختلالات همان گونه كه اشاره شد، فشار نيروي متقابل روان ناآگاه قرار دارد كه با از بين بردن آن مي توان تعادل دروني را دوباره برقرار كرد و در اين حالت يا بيماري روان-تني از بين مي رود و يا شدت آن به ميزان بسيار زيادي كاهش مي يابد. در مواردي كه هيچ يك از معاينات و آزمايش ها ي پزشكي در يافتن عامل سبب شناختي بيماري به جايي نمي رسند، پذيرش ريشه هاي غير جسمي بيماري بيماران با مقاومت كمتري رو به رو خواهد بود. هنگامي كه بيمار اين حقيقت را مي پذيرد كه بيماري او جنبه روان-تني دارد در واقع نخستين گام را در جهت بهبود و درمان خويش برداشته است. بدون پذيرش اين حقيقت از سوي بيمار دستيابي به بهبودي به هيچ عنوان امكان پذير نخواهد بود. اعتماد به شخص درمان گر (Therapist) نكته مهمي است كه در بهبودي بيماران اهميت بسزايي دارد.

درمان گر شخصي است كه بيمار بتواند با اعتماد كامل مشكلات خود را در مراحل اوليه درمان با وي درميان بگذارد. شمار اندكي از بيماران مي توانند به تنهايي و بدون درمان گر به بهبودي دست يابند. استفاده از شيوه خود هيپنوتيزم (self hypnosis) بدون نظارت كارشناس هيچگونه تاثيري در بهبودي اين گونه بيماران نخواهد داشت زيرا در خود هيپنوتيزم دستيابي به دو فرايند بازگشت (regression) و تخليه (abreaction) كه مهمترين بخش درمان به شمار مي رود به سادگي امكان پذير نخواهد بود. از آنجا كه ريشه هاي بيماري روان-تني در ضمير ناخود آگاه فرد قرار دارد، امكان اينكه شخص خود به آنها دست بيابد وجود نخواهد داشت.
منبع :سایت ملی طب مکمل

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *