آشنایی با برخی بیماری ها و اختلالات ذهنی

آشنایی با برخی بیماری ها و اختلالات ذهنی
*هدف از ارائه این بخش (در ادامه بخش قبلی در مبحث اختلالات اضطراب) ، آشنایی با کم و کیف برخی بیماری ها و اختلالات ذهنی است که گهگاه نام برخی از آنها را شنیده ایم . وقتی با طبقه بندی مسائل احساسی آشنا شدیم ، دیگر تحت تأثیر این مفاهیم قرار نمی گیریم و مرعوب آنها نمی شویم:

افسردگی و شیدایی
روان درمان گر های بالینی با انواعی از افسردگی ها رو به رو می شوند:

دوره افسردگی طولانی
موقعیتی است که شخص دست کم 2 تا 4 هفته در اندوه به سر می برد و به فعالیت های لذت بخش و خشنودکننده بی علاقه می شود. افزوده بر این، بسیاری از نشانه های زیر در بیمار مشاهده می شود:
بی اشتهایی ( یا پرخوری )، کم خوابی ( یا پرخوابی )، احساس بی قراری شدید، احساس گناه، مشکل تمرکز حواس و فکر مرگ. بسیاری از اشخاصی که این نشانه ها را تجربه می کنند متوجه افسردگی خود نیستند. تنها چیزی که احتمالا احساس می کنند این است که از دیگران حقیرترند و زندگی بدی دارند.
افسردگی های شدید و طولانی در زن ها 2 برابر مردهاست، اما علتش روشن نیست. 10 تا 25 درصد زنان بالغ دست کم یک دوره افسردگی شدید را تجربه می کنند. این رقم در مردها 5 تا 12 درصد تخمین زده شده است.با توجه به این ارقام تنها در امریکا دست کم 15 میلیون نفر از افسردگی شدید و طولانی رنج می برند.البته تعداد کسانی که از افسردگی های خفیف تر رنج می برند بسیار زیادتر است و به همین دلیل است که می گویند:
افسردگی برای روان درمانگرها مانند سرماخوردگی برای پزشکان است.

افسرده خویی (Dysthymic Disorder)
این افسردگی از نوع خفیف و با این حال با شدت متداول است که گاه تا دو سال و در مواردی بیشتر ادامه می یابد. افراد افسرده خو ناخشنودی مزمن داشته و از زندگی لذت نمی برند، اما با این حال شدت افسردگی به قدری نیست که آنها را در زمره ی افسرده های شدید قرار دهیم. اختلال افسرده خویی معمولا در فاصله دوران کودکی و بلوغ مشاهده می شود و در میان زنان متداول تر است.
به این حالت گاه شخصیت افسرده یا روان رنجوری افسردگی می گویند، زیرا به نظر می رسد که ناخشنودی و بدبینی مزمن بخشی از شخصیت و برداشت شخص از زندگی باشد.

اختلال دو قطبی (Bipolar Disorder)
افسردگی های معمولی را گاه « افسردگی یک قطبی » می نامند. زیرا تنها قطب موجود، افسردگی است. اما در نوع دیگر افسردگی که به افسردگی دوقطبی مشهور است، بیمار در مواقعی به شدت افسرده و در مواقعی به شدت عصبی و برافروخته است. اختلال دوقطبی را گاه بیماری شیدایی – افسردگی هم نامیده اند، زیرا روحیه ی بیمار از شیدایی(مانیا) به سمت افسردگی و برعکس در نوسان است.

در این شرایط با دو ناراحتی روحی روبه رو هستیم که نوع و شدت آن فرق می کند. آشفتگی و انگیختگی شدید روحی، مانیا یا شیدایی نامیده می شود. این ناراحتی گاه بسیار جدی است و اغلب به بستری شدن بیمار منتهی می شود. نوع خفیف تر این ناراحتی، شیدایی خفیف یا مانیای خفیف است.
شیدایی شدید تقریبا یه طور غیر منتظره در افرادی که پیش از حمله ی افسردگی کاملا طبیعی به نظر می رسند بروز می کند. نشانه های این بیماری درست برعکس نشانه های افسردگی است. بیمار به جای اندوه، احساس شادی شدید می کند. نه تنها نگران از دست دادن عزت نفس خود نیست، بلکه برعکس خود را موجودی بسیار توانمند می بیند. احساس می کند سرحال، گوش به زنگ، خلاق و منبعی سرشار از انرژی و مملو از نقطه نظرهای گوناگون است، به قدری احساس خوب دارد که قبول بیمار بودن برای او عیرممکن است.
بیماران شیدا، بی آنکه بدانند اغلب هذیان می گویند و بی آنکه از نتایج رفتار خود آگاه باشند کارهای ابلهانه و خطرناک انجام می دهند.
یکی از ویژگی های مانیا، انرژی جسمانی و روانی فوق العاده زیاد است. بیماران مانیایی پی در پی و با شور و هیجان زیاد حرف می زنند و از موضوعی به موضوع دیگر می پرند. و گاه به مدت طولانی به حرکت شدید ورزشی مشغول می شوند.
برخی از این بیماران، اگر کسی در مقام مخالفت با آنها حرف بزند به شدت اعتراض می کنند و بلوا به راه می اندازند، گاه از سوی پلیس دستگیر می شوند و یا حتی کارشان به بیمارستان می کشد.
با آنکه نشانه های مانیا مشهود است، این اختلال برخلاف تصور آنقدرها نادر نیست. به عبارتی 1 تا 2 میلیون امریکایی از بیماری افسردگی – مانیا رنج می برند.
بر خلاف افسردگی یک قطبی که در خانم ها بیشتر به چشم می خورد، اختلال افسردگی دوقطبی در زن ها و مردها به یک اندازه مشاهده می شود.
با توجه به مدارک و شواهد گوناگون، بیماری دوقطبی ارثی است و تحت تأثیر بی تعادلی شیمیایی در مغز که هنوز کم و کیف آن مشخص نیست ایجاد می شود. درمان این بیماری به کمک داروهای مناسب از نوع لیتیوم امکان پذیر است. روان درمانی نیز برای درمان این بیماری ضرورت دارد. در شرایط حمله ی مانیا، بیماران دوقطبی اغلب از عزت نفس کم برخوردار بوده و در زمینه های شغلی و روابط شخصی با مشکلات شدیدی رو به رو هستند. به کمک یک برنامه درمانی مناسب می توان به بهبود این بیماران کمک کرد.

اختلال ادواری خو (Cyclothynamic Disorder)
احتمالا شما هم به افرادی با شخصیت های متلون برخورد کرده اید. این دسته از بیماران گاه بسیار پرجوش و خروش و در مواقعی ساکت و سرد هستند. گاه بسیار مثبت و گاه بی نهایت منفی، بدبین و دلسرد می باشند. به نظر می رسد که برای این اشخاص راه میانه ای وجود ندارد. اگر نوسان میان افسردگی و برافروختگی خفیف دست کم دوسال دوام بیاورد، اختلال را ادواری خو می نامند که شامل ترکیبی از اختلال افسرده خویی و هیپومانیاست. هنوز معلوم نیست که آیا اختلال ادواری خو یک بیماری جداگانه است یا باید آن را نوعی بیماری افسردگی – شیدایی به حساب آورد.

منبع: از حال بد به حال خوب (شناخت درمانی)

توسط aram

مدیر مجموعه تجسم خلاق

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *