درس زندگي 73
شما نميتوانيد هميشه به آنچه که ميخواهيد دست پيدا کنيد اما ميتوانيد به خيلي بيشتر از آنچه که فکر ميکنيد در توانتان است، دست يابيد
وقتي ماشينهاي پورشه، مرسدس بنز، لکسوز و بي.اِم.و را مشاهده ميکنيد، ساده است که فکر کنيد شما چيزهاي خوبي را که اين جهان به شما ارائه ميکند، از دست دادهايد. شما ممکن است خواهان يک مرسدس بنز مُدل جديد يا پورشهي نقرهاي رنگ باشيد- هم چون خود من که بعضي وقتها که به درستي فکر نميکنم، چنين چيزهايي را آرزو ميکنم. اگر ميخواهيد به طور قطعي بفهميد که آيا داشتن يک ماشين اسپرت گرانقيمت جديد در لذتي که از زندگي بدست ميآوريد، تفاوت ايجاد ميکند يا نه، پس مجبور هستيد آنچه را که براي خريد يکي از اين ماشينها نياز است، انجام دهيد.
مشخصاً، شما نميتوانيد پول کافي براي خريدن خيلي چيزها در اين دنيا بدست آوريد. همان طور که انتظار ميرود، اين باعث ناراحتي و رنج ما ميشود. با اين حال، هم چون بسياري از افراد، شما احتمالاً خود را به آنچه که ميتوانيد در اين جهان بدست بياوريد، محدود کردهايد. اگرچه هميشه نميتوانيد به آنچه که ميخواهيد دست پيدا کنيد، شما ميتوانيد به خيلي بيشتر از آنچه که فکر ميکنيد در توانتان است، دست يابيد. يک ماشين اسپرت گرانقيمت چيزي است که شما زماني ميتوانيد بدست بياوريد که رسيدن به آن آنقدر مهم باشد تا به حس موفقيت شما اضافه کند.
شما ميتوانيد موفقيتهاي قابل توجهي را صرفنظر از اينکه چه مقدار موفقيتهاي کمي قبلاً داشتهايد، بدست بياوريد. فقط فکر کردن به اينکه شما در آنچه که ديگران آن را موفقيت کمي ميدانند موفق هستيد شما را در چهارچوب ذهني براي رسيدن به موفقيتهاي بسيار بيشتر قرار ميدهد. حس شما از موفقيت از آنچه که در حال حاضر در اختيار داريد- پول، داراييها، تواناييها و استعداد- اين انگيزه را در شما به وجود ميآورد تا به جستجوي چيزهاي ديگري بپردازيد که ميخواهيد آنها را بدست بياوريد. با يک چهارچوب ذهني مثبت، شما به اين اهداف خيلي سادهتر خواهيد رسيد.
يک مانع عمده در راه رسيدن به موفقيت عدم تمايل ما براي پذيرش اين حقيقت است که جهان ممکن است بخواهد به ما چيزهاي بسيار بيشتري از آنچه که ميخواهيم- از جمله يک شغل رويايي که با آن ميتوانيم از زندگي خود لذت برده و يک درآمد خوب و مناسب داشته باشيم، ميدهد. بيشتر از ترس از شکست، شايد ما از احتمال موفقيت ميترسيم.
عجيب آن است که برخي از ما نميخواهيم باورهاي منفي را کنار بگذاريم که براي مدت زماني طولاني بخش بزرگي از زندگيهاي ما بودهاند. انتقاد از افراد موفق، شکايت دربارهي شرايط نامساعد خود و حسادت به افراد بااستعداد بايد با ديدگاهها و نگرشهاي مثبتتر نسبت به جهان جايگزين شوند.
عمل کردن بر اساس پتانسيلهاي خود کليد استفاده از بيشتر موقعيتهايي است که زندگي سر راه ما قرار ميدهد. افرادي که حقيقتاً قرباني تربيت ضعيف، بدشانسي، سلامتي پايين، فقر و تحصيلات کم بودهاند به موفقيتهاي قابل توجهي دست پيدا کردهاند. با اين حال، افرادي که داراي تفريحات خوب، سوابق خانوادگي درخشان، تربيت صحيح، تحصيلات بالا، پول زياد و سلامتي خوبي بودهاند زندگيهايشان به شکل باورنکردني ناموفق و خراب بوده است.
در نهايت، بدست آوردن موفقيتهاي بيشتر در زندگي خيلي سخت نيست. رسيدن به موفقيتهاي بيشتر در زندگي موضوع استثنايي يا خاص بودن در مقايسه با ديگران يا موضوع کار سخت و طولاني انجام دادن نيست. اين به اين حقيقت مربوط ميشود که ما در استفاده از آنچه که در اختيار داريم، چقدر موثر و کارا عمل ميکنيم. اين به معني بهترين استفادهي ممکن را کردن از استعدادها، مهارتها و منابع موجود است.
اگرچه برخي افراد آنقدر تنبل هستند که نميتوانند خلاقانه از استعدادها، مهارتها و منابعشان بهتر استفاده کنند، بسياري نيز هستند که تنبل نيستند. تنبل نبودن شما را به اهداف خود در زندگي از جمله رضايت و خوشبختي ميرساند. در مقابل، تنبل بودن موجب بالا رفتن فشار خون شما ميشود و تضمين ميکند که شما در يک شغل نامناسب باقي ميمانيد و زندگيتان را در زبالهداني دهکدهي بازندهها قرار ميدهد. قطعاً، ياس و نااميدي غالباً با افرادي همراهي ميکند که مينشينند و انتظار ميکشند که دنيا آنها را غرق ثروت، موفقيت و خوشبختي کند.
رقابت کمتر آن چيزي نيست که ما دوست داشته باشيم. اگر سهم خود را از چيزهاي بهتر زندگي نميخواهيد، افراد گروه ما (غير تنبلها) با خشنودي سهم شما را به سهمهاي خود اضافه ميکنند. آبراهام لينکلن دربارهي اين موضوع چنين سخن گفته است: «موفقيت به سوي کساني ميآيد که انتظار آن را ميکشند اما فقط افرادي که زحمت ميکشند و تلاش ميکنند.»